توحيد رابطۀ استوار و ناگسستني قلب و اعضا و جوارح انسان در مسير خواستههاي حکيمانه و عالمانۀ حضرت حق ميباشد. بنابراين براي هيچ خردمندو سالکي، بر شمردن آثار توحيد در زندگي دنيا و آخرت انسان، امکان ندارد.
همان طور که وجود مقدس او نامحدود است، آثار ارتباط با او هم نامحدود است.
قرآن مجيد ميفرمايد:
زماني توحيد به معناي واقعي در وجود يک مرد، يک زن، يک انسان، تحقق پيدا ميکند که انسان به پروردگار و مقررات او آگاه شود و طاغوت را بشناسد. يعني به منبع زيان و ضرر آگاه شود و هيچ رابطهاي با او برقرار نکند و از طاغوت اجتناب کند و پايۀ فرهنگ او را در خيمۀ زندگي خود برپا سازد.
ابتدا بايد اين مسأله پياده شود تا خورشيد اعتقادي و عملي طلوع کند و اگر ابر تاريک فرهنگ طاغوت ـ هر چه باشد؛ هواي نفس و فرعونها و سردمداران مکتبهاي انحرافي ـ بر زندگي سايه افكنده باشد، خورشيد توحيد طلوع نميکند. نور توحيد اعتقادي و عملي براي طلوع، افق ميخواهد. اگر اين افق را ابرهاي متراکم تاريک فرهنگ ضدخدا فرا گرفته باشد، چگونه ظهور کند؟ چگونه انسان با چشم دل، حق را ببيند؟ چگونه در زير ابرهاي متراکم فرهنگ طاغوتي، فرمانبر خواستههاي حکيمانه و عالمانۀ صاحب هستي باشد؟
منبع : پایگاه عرفان