ولي حبيب من! اين برنامۀ اول من نبوده است که تو را فرستادم.
(وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذير)
من در گذشتۀ هم براي نجات ملتها، هشداردهنده فرستادم؛ اما گروهي در طول تاريخ، هواپرست، شهوتران، مال دوست و متكبّر، تو را منکر ميشوند و ميگويند: قبولت نداريم، حرفهايت را هم حاضر نيستيم بپذيريم. در برخورد با چنين مردمي، ناراحت نشو و به راهت ادامه بده:
(وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنير)
اي پيامبر! قبل از تو هم براي نجات مردم، پيغمبر فرستادم که همراه با كتاب حق و دلایل و نشانههاي آشکار که همۀ آنها زمينۀ باور کردن نبوت را براي مردم فراهم ميساخت. اما متکبران لجباز در برابر انبياي من ايستادند و گفتند: شما جادوگر هستيد، شما دروغگو هستيد؛ من به تکفيرکنندگان مهلت دادم اما:
(ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كانَ نَكيرِ)
آنان را بعد از تمام شدن مهلت، به عذاب سخت دنيا و بعد به عذاب سخت آخرت گرفتار ميکنم.
آن عذاب چگونه بود؟ براي آنان لشکرکشي نکردم، چون من به لشکرکشي نياز ندارم تا دشمنان را نابود کنم:
(وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلينَ)
گروهي از تکذيب کنندگان را با باد و طوفان نابود کردم. گروهي را با زلزله و صاعقه نابود کردم. قومي را با امراض غيرقابل علاج نابود کردم. قبيلهاي را با بارش سنگريزه از دهان پرندگان نابود کردم. گروهي را در دريا غرق نمودم. يک عدّه را با صدایي ناگهاني در شب؛ كه همه خوابيده بودند، صبح همگي مانند چوب خشک روي زمين افتاده بودند. انسانهايي را هم با پشه نابود کردم.
منبع : پایگاه عرفان