شخصى به امام باقر عليه السلام عرض كرد: پدر من از مخالفان سرسخت شما بود و اكنون كسى نزد من آمده است و مى گويد: من هزار دينار از پدرت طلب دارم. چه كار كنم؟ امام فرمود: از خود پدرت بپرس. شب به قبرستان بقيع برو و چيزى را كه به تو ياد مى دهم، بگو. پدرت ظاهر مى شود. اين شخص فردا صبح آمد و گفت: يابن رسول اللّه ! ديشب رفتم و پدرم را ديدم. او گفت: درست است، من به او بدهكارم ، اما پدرم را با يك هيولاى سياه ديدم كه تاكنون نديده بودم. امام فرمود: او باطن پدرت بود.
نفس انسان، با گناه كردن، بد قيافه مى شود. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: گاهى خواب هاى وحشتناك كه ديده مى شود، خواب بيننده بايد به خودش توجه كند كه باطن او دارد براى او جلوه مى كند :
« يَوْمَ تُبْلَى السَّرَآئِرُ »
چهره ها چه قيافه اى به خود مى گيرد :
« و أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ ى و نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى »
حالت ديگر نفس، رهينه بودن است :
« كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ »
مجموع گناهانى كه نفس مرتكب مى شود، زندانى را مى سازد كه تا ابد هم درى ندارد كه انسان از آن بيرون بيايد. يوسف نفس راضيه و مرضيه شد. انبيا براى اين زحمت كشيدند كه نفس مطمئنه بسازند.
منبع : پایگاه عرفان