قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

علت دورى از حق

 

امام زين العابدين  عليه السلام مى فرمايد: كه چرا اين طورى شده است، چرا به اينجا رسيدم، كسالت در عبادت، تاريكى درون، شاد نبودن، دور بودن،

«سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي»

 شايد مرا از در خانه ات طرد كرده اى، كه اين حال به من دست داده، قبلا خيلى با حال برايت نماز شب مى خواندم، اما اكنون حال ندارم

 «وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي»

گفتى كه تو ديگر لياقت ندارى براى من خدمت كنى،

 «أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ»

يا ديدى كه من تمام حقوقت را سبك شمردم،

 «فَأَقْصَيْتَنِي»

دستور دادى كه مرا از پيشگاهت تبعيد كنند.

 «أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِي»

 هر بار مرا دعوت كردى ديدى من رو برگرداندم، حالا از دست من عصبانى شدى،

 «أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ»

يا ديدى هر سال به تو دروغ گفتم، مرتب به تو گفتم توبه كردم، بعد معلوم شد دروغ بود.

 «فَرَفَضْتَنِي»

 حالا ديگر كارى به من ندارى، گفتى برو، ديگر نه تو بنده منى، نه من خداى تو.

«أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي»

 ديدى من وجود پيغمبرت را شكر نكردم، وجود على را شكر نكردم، وجود زهرا را شكر نكردم، وجود حسن و حسين تو را شكر نكردم، قرآنت را شكر نكردم، ديدى آدم ناسپاسى بودم، حالا مرا از رحمتت محروم كردى،

 «أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ»

ديدى من وقت داشتم كنار عالمان ربانى بروم، در جلسات آنان شركت بكنم، اما توجهى نكردم، شركت نكردم

«فَخَذَلْتَنِي»

 حالا مرا به خودم واگذار كردى،

 
«أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ»

 يا نه، ديدى من با اهل غفلت زياد نشست و برخاست دارم

 «فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي»

مرا نااميد از رحمتت كردى،

 «أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِينَ»

 ديدى با بازيگران دنيا و آنهايى كه عمرشان را بيهوده تلف مى كنند، خيلى رفت و آمد دارم

 «فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي»

 مرا به همانها واگذار كردى

 «أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي»

 يا شايد ديگر دوست ندارى كه صداى مرا بشنوى كه هر چه دعا مى كنم جوابم را نمى دهى.

يا محبوب من

 «أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَ جَرِيرَتِي كَافَيْتَنِي»

 

 ديدى خيلى گناه كردم مرا مجازات مى كنى، چه شده من به اين روز افتاده ام.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه