منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد دهم
نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان
پديدار شدن زشتى هاى انسان در ديد مردم دنيا يا در عرصه قيامت از شرم آورترين و تلخ ترين امور بشر است و عذاب وجدان و شوردلى بزرگى بر وجود آدمى وارد مى سازد و پيامد حادثه ها و سرگذشت هاى خطاكاران، براى اهل ايمان عبرت آميز است.
مشاهده سرانجام شرمسارى و پرده درى كردار آنان از جلوه هاى نازيباى تاريخ بشر است؛ زيرا حوادث، جلوه اى از حقايق مكافات عمل و رابطه بين تكوين و تشريع است و با نافرمانى از اراده حق، قانون و نظام هستى از محور خود بيرون مى رود و آثار ناگوارى بر زندگى موجودات زمينى و آسمانى به جا مى گذارد و علاوه بر وجود انسان، حتى حيوانات و گياهان هم گرفتار نتيجه عمل برترين آفريده خداوند يعنى آدم مى شوند و صحنه هايى از قيامت كبرى را به نمايش مى گذارند.
پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله در وصيت خويش به ابن مسعود مى فرمايد:
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ! إِحْذَرْ يَوْمَاً تُنْشَرُ فِيهِ الْصَّحائِفُ وَ تَظْهَرُ فِيهِ الْفَضائِحُ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعالى يَقُولُ:
وَ نَضَعُ الْمَوَ زِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيمَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيًا وَ إِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَ كَفَى بِنَا حسِبِينَ» «1». «2»
اى پسر مسعود! بترس از روزى كه در آن نامه ها گشوده مى شود و رسوايى ها آشكار مى گردد؛ زيرا كه خداوند بلند مرتبه مى فرمايد:
«و ترازوهاى عدالت را در روز قيامت مى نهيم و به هيچ كس هيچ ستمى نمى شود؛ و اگر [عمل خوب يا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن كردن ] مى آوريم، و كافى است كه ما حسابگر باشيم.»
بيشتر گناهان همراه با لذّت و شيرينى نفس است، هر چند روح و باطن آدمى به خاطر آن شادىِ گناه و زهر كشنده فطرت و صفاى دل آزار مى بيند ولى شيفتگى به شهوات و اميال كه خوشايند هواى نفس است، ننگ زيادى در پى دارد.
حضرت على عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:
حَلاوَةُ الشَّهْوَةِ يُنَغِّضُها عارُ الْفَضيحَةِ. «3»
شيرينى شهوات را ننگ رسوايى تلخ مى كند.
شخصى در نزد امام سجّاد عليه السلام از گناهان ياد كرد؛ حضرت فرمود:
عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتِمى عَنِ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَ لايَحْتَمِى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ. «4»
در شگفتم از كسى كه از خوردن غذايى كه برايش ضرر دارد، پرهيز مى كند؛ اما از گناه كه مايه زيان و رسوايى است پرهيز نمى كند.
گاهى شتاب انسان در ارتكاب معاصى به قدرى زياد است كه او خيال مى كند تنها راه نجات در اين مسير است ولى نمى داند كم صبرى و تقوا پيشه نكردن چه خسارت هايى به بار مى آورد.
در اين باره امام صادق عليه السلام فرمود:
قِلَّةُ الصَّبْر فَضيحَةٌ. «5»
ناشكيبايى، رسوايى و شرمسارى به بار مى آورد.
خداوند عزّوجل به عُزير پيامبر عليه السلام وحى فرمود:
هر گاه بلايى به تو برسد پيش بندگانم گله و شكايت مكن، همان گونه كه من وقتى بدى ها و رسوايى هايت بالا مى آيد از تو پيش فرشتگانم شكايت نمى كنم. «6» و هر روز بنده خدا با اعضاى بدن و روان خود به ويژه زبان و قلب، حق تعالى را كوچك مى شمارد و اگر پروردگار بخواهد كسى را رسوا كند، چه شود!!
از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود:
إِذا أَرادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خِزْياً أَجْرى فَضيحَتَهُ عَلَى لِسانِهِ. «7»
هر گاه خداوند خوارى بنده را بخواهد؛ از راه زبانش او را رسوا مى كند.
و نيز فرمود:
ثَلاثٌ مَنِ ابْتُلِىَ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ تَمَنَّى الْمَوْتَ: فَقْرٌ مُتَتابِعٌ وَ حُرْمَةٌ فاضِحَةٌ وَ عَدُوٌّ غالِبٌ. «8»
سه چيز است كه هر كس به يكى از آنها گرفتار شود آرزوى مرگ كند؛ تنگدستى پى در پى، محروميّت رسوا و دشمن چيره شده.
و نيز فرمود:
كانَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ: لاتُبْدِيَنَّ عَنْ واضِحَةٍ وَ قَدْ عَمِلْتَ الْأَعْمالَ الفاضِحَةَ وَ لايَأْمَنِ الْبَيَاتِ مَنْ عَمِلَ السَّيِّئاتِ. «9»
مولاى مؤمنان على عليه السلام پيوسته فرمود: تو كه كارهاى رسوا كننده كرده اى! نيشت را به خنده باز مكن و كسى كه گناه كرده است، نبايد خود را از شبيخون خدا ايمن بداند.
و نيز به پسر جندب فرمود:
يا ابْنَ جُنْدَبٍ! حَقٌّ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ يَعْرِفُنا أَنْ يَعْرِضَ عَمَلَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ عَلَى نَفْسِهِ، فَيَكُونَ مُحاسِبَ نَفْسِهِ، فَإِنْ رَأَىَ حَسَنَةً اسْتَزَادَ مِنْها وَ إِنْ رَأَىَ سَيِّئَةً اسْتَغْفَرَها مِنْها، لِئَلَّا يَخْزَى يَوْمَ الْقِيامَةِ. «10»
اى پسر جندب! بر هر مسلمانى كه نسبت به ما معرفت دارد لازم است كه در هر شبانه روز عمل خود را بررسى كند و حسابرس نفس خويش باشد. اگر ديد كار خوبى انجام داده است به دنبال بيشتر از آن باشد و اگر ديد كار بدى از او سر زده، استغفار كند، تا در روز رستاخيز سرشكسته و شرمنده نشود.
و نيز فرمود:
مَنْ قَبِلَ النَّصِيْحَةَ أَمِنَ مِنَ الْفَضِيحَةِ. «11»
كسى كه پند و اندرز بپذيرد؛ از رسوايى در امان ماند.
خداوندا! شعرى به درگاه لطفت زمزمه مى كنم كه شوريده حالى چون محيط قمّى زمزمه مى كرد:
اى ياد تو مونس دل من |
رخسار تو شمع محفل من |
|
فردوس نمى كنم تمنّا |
تا كوى تو هست منزل من |
|
شادم كه غم تو اى دل آرام |
خو كرده مدام با دل من |
|
ديوانه عشقم و نباشد |
جز طرّه تو سلاسل من |
|
مهرم به تو تازگى نباشد |
اى دلبر نيك مقبل من |
|
گر عشق تو اى صنم نورزم |
باشد چه به دهر حاصل من |
|
ديرى است چو روح در تن اى دوست |
مهر تو سرشته با گل من |
|
حاجت به چراغ نيست كافى است |
رخسار تو شمع محفل من |
|
خورشيد ز ذرّه هست كمتر |
باشد چو رخت مقابل من |
|
مشكل شده زندگى به هجران |
حل كن ز وصال مشكل من |
|
(محيط قمى)
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- انبياء (21): 47.
(2)- بحار الأنوار: 74/ 111، باب 5، حديث 1؛ مكارم الأخلاق: 457.
(3)- غرر الحكم: 304، حديث 6964.
(4)- بحار الأنوار: 75/ 159، باب 21، ذيل حديث 19؛ كشف الغمة: 2/ 107.
(5)- بحار الأنوار: 75/ 229، باب 23، ذيل حديث 107؛ تحف العقول: 315.
(6)- بحار الأنوار: 14/ 379، باب 25، حديث 25؛ الدعوات، راوندى: 169، حديث 472.
(7)- بحار الأنوار: 75/ 228، باب 23، حديث 101.
(8)- بحار الأنوار: 75/ 232، باب 23، حديث 107؛ تحف العقول: 318.
(9)- الكافى: 2/ 269، حديث 5؛ بحار الأنوار: 70/ 317، باب 317، حديث 4.
(10)- بحار الأنوار: 75/ 279، باب 24، حديث 1؛ تحف العقول: 301.
(11)- غرر الحكم: 226، حديث 4579.
منبع : پایگاه عرفان