قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اسماعيل فرزند امام ششم و كاسب شراب‏خوار

اسماعيل فرزند امام ششم سرمايه اى در اختيار داشت، مردى از قريش براى كسب و كار مى خواست به يمن برود، اسماعيل به حضرت صادق گفت: پدر فلانى قصد يمن دارد و من اين مقدار پول در اختيار دارم نظر داريد كه من آن را به او بپردازم تا جنسى از يمن برايم خريدارى كند؟ حضرت فرمود: پسرم به تو خبر نرسيد كه او شراب خوار است؟ اسماعيل گفت: مردم چنين مى گويند. حضرت فرمود: سرمايه ى مالى خود را در اختيار او قرار نداده، اسماعيل خيرخواهى پدر را نشنيده گرفت و سرمايه ى مالى خود را به آن شراب خوار داد و او هم همه ى مال را به باد داد، و چيزى از يمن براى اسماعيل نياورد، آن سال امام صادق به حج خانه ى خدا رفت و اسماعيل هم به حج مشرف شد، چون شروع به طواف كرد مى گفت: خداوندا به من در اين آسيبى كه ديده ام پاداشى عنايت كن و به جاى سرمايه ى نابوده شده ام عوض به من بده، حضرت صادق از پشت سر اسماعيل دستش را حركت داد و به او فرمود پسرم دست بردار كه خدا سوگند نسبت به اين حادثه چيزى به سود تو بر عهده ى خدا نيست و پاداش و عوضى هم ندارى، آگاه شده بودى كه او مشروب خوار است با اين وصف او را امين خود دانستى اسماعيل گفت: پدر من به چشم خودم نديدم كه او مشروبخوار است فقط از مردم شنيدم حضرت فرمود خداوند در كتابش مى فرمايد:

يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ

يعنى: پيامبر اسلام خدا و مؤمنان را در گفتارشان تصديق مى كند.

وقتى اهل ايمان به چيزى نزد تو شهادت دادند بايد آنان را تصديق كنى و مشروبخوار را امين ندانى چرا كه خداوند عزوجل در قرآنش مى فرمايد: وَ لا

تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ پس چه سبك مغزى سبك مغزتر از شراب خوار است؟! شراب خوار اگر دخترى را خواستگارى كرد نبايد به او دختر داد، شفاعتش را در حق كسى نبايد پذيرفت، او را نبايد امين در امانت دانست، اگر او را نسبت به امانت امين بدانند و امانت را نابود كند، بر عهده ى خدا نيست كه امانتدهنده را پاداش دهد و عوض آن را به او برگرداند. «1» سفيه يعنى كسى كه دچار اختلال عقلى است، و گرفتار سستى در انديشه و سخافت در فكر و نظر است، چنين كسى را مى توان از اعمال و آراء و افكارش شناخت، سفيه اعمالى سبكسرانه و كارهائى جاهلانه و حركاتى غير منطقى دارد، سفيه از فكر و انديشه صائب و نظر و رأى استوار مهجور است، سفيه نمى تواند شخصيت انسانى خود را حفظ كند و در جامعه به كسب آبرو برخيزد.

كسى كه همه ى امورش بر محور ماديات و حيات زودگذر حيوانى و تمايلات نفسانى و شهوات بى حد و مرز مى گردد، قطعاً ضعيف العقل است، و يقيناً در تشخيص امورى كه به صلاح يا به فساد اوست دچار اختلال فكرى است.

قطعاً تشخيص خير و صلاح از شر و فساد از كامل ترين آثار عقل است، و كسى كه از اين تشخيص خالى است و از سعادت و كمال و صلاح و حسن عاقبت و تأمين حيات معنوى اش عاجز است بدون ترديد سفيه است چه اين كه چنين فردى زن باشد يا مرد، كبير باشد يا صغير، شهرى باشد يا غير شهرى، داراى پست و مقام باشد يا نباشد، گروهى از جامعه باشند يا حكومت و دولتى كه شئون جامعه را در اختيار دارد، بر ملّت بيدار و عاقل است كه ثروت و نعمت فراوانى كه خداوند براى برپائى معيشت و قوام زندگى در اختيار آنان گذارده به سفيهان كه تشخيص هزينه آن را در راه مثبت و كار مثبت ندارند جز به اندازه ى خوراك و لباس ندهند.

اگر كارگزاران حكومتى به معنائى كه درباره ى سفيه دانستيد سفيه بودند بايد بيت المال از آنان گرفته شود، و حاكميت از آنان سلب گردد و حكومت و بيت المال به دست عاقلان و مصالح شناسان داده شود.

آيه را نبايد محدود به زن سفيه يا مرد سفيه يا كودك سفيه يا يتيم سفيه دانست، آيه شريفه بيدار باش مهمى نسبت به فرد فرد جامعه است كه ثروت و نعمتى كه مالكيتش از خداست و براى قوام زندگى و معيشت در اختيار مردم نهاده شده بايد حفظ نمايند و در راه مصالح جامعه هزينه گردد و دينارى از آن به سفيه داده نشود.

سفيهان اگر بيت المال و ثروت عمومى يا خصوصى مردم در اختيارشان باشد قطعاً آن را در قوام معيشت و زندگى و مصالح جامعه هزينه نمى كنند، با ثروت و بيت المال و درآمدهاى عمومى كاخ ها مى سازند، و در مسير شهوت رانى هاى بى حد و حصر هزينه مى كنند، و جيب خواص و اقوام خود را پر مى كنند، و ابداً براى مردم دل نمى سوزانند، و رنج ها و مشكلات و فقر مردم آنان را ناراحت نمى كند.

با سفيهان بايد گفتار و رفتار پسنديده اى داشت، شايد به بيدارى آنان كمك كند، و به نيروى عقل آنان بيفزايد، و از آنان انسانى پخته، و تميزدهنده مصالح و مفاسد بسازد، تا جامعه از ضرر و شرّ آنان در امان بماند.

نهايتاً آيه شريفه هشدار مى دهد اموال و ثروت ها مالكيتش منحصر به خداست و آن را براى قوام معيشت در اختيار جامعه قرار داده، و در اختيار سفيهان قرار دادن حرام و ممنوع است، زيرا وقتى اموال به دست سبك مغزان بيفتد اختلال در امور معيشت به وجود مى آيد، وظيفه ى مردم اين است كه با سفيهان در گفتار و رفتار بگونه اى برخورد كنند تا سفاهت آنان اگر قابل علاج باشد، علاج گردد.

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه