قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكايت ازدواج دختر امام حسن عسكرى عليه‏السلام

 

دخترى در تركيه زندگى مى كند، مسيحى مسلك است، براى عبادت به كليسا مى رود، كليسايى كه بسيارى از مسائلش بدعت است! بين مسلمانان و رومى ها، در تركيه جنگ مى شود. دختر مسيحى اسير مى شود، در شهر بغداد دختر را  مى خرند و به سامراء مى برند، دختر مسيحى ترك، رومى، وارد خانه حضرت هادى  عليه السلام مى شود. امام هادى به خواهرشان دستور مى دهند كه اين جوان مسيحى را با اسلام آشنا كن! دختر مسيحى رومى عاشقانه با اسلام آشنا مى شود و عاشقانه به سوى خدا حركت مى كند.

خدايا! كسى كه قصد مى كند مسافر به سوى تو شود، هيچ راهى در اين عالم نزديكتر از راه مسافر تو به تو نيست! اين هم قدرت انسان كه در يك چشم به هم زدن خدايى شود، در يك چشم به هم زدن باطن خود را خانه تكانى كند، از سرعت نور هم بيشتر از قعر جهنم تا بهشت الهى حركت كند. حالا بايد مكلف را ديد و وضع دختر را! به او مى گويد: اين دختر خانم واقعاً اهل تقوا و الهى شده است!

امام هادى  عليه السلام مى فرمايد: حالا در تمام كره زمين براى جوان من، امام عسكرى  عليه السلام جز اين دختر لياقت همسرى ندارد! با زبان مبارك الهى خود، حضرت هادى اين دختر رومى را براى فرزند خود عقد مى كند. وجود اين دختر آماده مى شود براى اينكه دوازدهمين امام، وارث يازده امام و انبيا و بر پا كننده عدل جهانى را در خودش پرورش بدهد!

  حالا بانو نرجس خاتون در دنيا نيست، اما بزرگان به ما گفته اند: اگر مشكلى در زندگى شما پيدا شد، توسلى به ايشان پيدا كنيد، صدقه اى براى او بدهيد، نماز و ذكرى براى او بخوانيد، او در عالم برزخ از خدا بخواهد كه مشكل شما را حل كند، خدا خواسته او را رد نمى كند.

مرد و زن، صدر نشين موجودات خلقت هستند. چرا مادر موسى بچه را در رود نيل رها مى كند و بى دغدغه به خانه بر مى گردد؟ چون از نظر ارزشى اين زن اوج گرفته و قلب او به پروردگار عالم اينقدر نزديك شده كه صداى پروردگار را در قلبش مى شنود:

 « وَأَوْحَيْنَآ إِلَى أُمِّ مُوسَى »

 با همين ارزشها صدا را گرفت؟

اميرالمؤمنين  عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد: «كسانى هستند كه مثل ميخها،  تخته ها را به همديگر وصل مى كند و نگه مى دارد، وجود اينها ميخ زندگى و زمين هستند. كسانى هستند كه ديگر نوبت مناجات آنها با خدا تمام شده، و ديگر خدا با آنها مناجات مى كند! يك گوشه اى قرار مى گيرند، اين قلبشان موج ملكوت را مى گيرد، مى شنوند!»

 

فاطمه زهرا  عليهاالسلام گاهى به اميرالمؤمنين  عليه السلام مى گفت: على جان! سريع قلم و كاغذ بياور، فرشتگان به من مى گويند: من به شما بگويم، يادداشت كنيد كه بماند!


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه