قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مهلت دادن خداوند به گناهكاران‏

 

 نوشته : حضرت استاد حسین انصاریان

 

تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ وَ تَجُودُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ وَ كِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضِيحَةِ وَ الْمَنْعِ غَيْرَ أَنَّكَ بَنَيْتَ أَفْعَالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ وَ أَجْرَيْتَ قُدْرَتَكَ عَلَى التَّجَاوُزِ «9» وَ تَلَقَّيْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِكَ إِلَى الْإِنَابَةِ وَ تَتْرُكُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَى التَّوْبَةِ لِكَيْلَا يَهْلِكَ عَلَيْكَ هَالِكُهُمْ وَ لَا يَشْقَى بِنِعْمَتِكَ شَقِيُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِ وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِ

پرده مى پوشى بر كسى كه اگر مى خواستى رسوايش مى كردى. جود و كرم مى كنى بر كسى كه اگر مى خواستى منعش مى فرمودى، در حالى كه هر دوى اينها از جانب تو سزاوار رسوايى و منعند؛ امّا چنين نمى كنى، چون تمام كارهايت را بر پايه احسان و تفضّل بنا نهادى، و قدرتت را بر آيين گذشت به جريان انداختى، و با كسى كه با تو به مخالفت برخاسته، با بردبارى روبه رو شدى، و كسى را كه بر ستم به خود همّت گماشت مهلت دادى، با حلم و بردباريت مهلتشان مى دهى، تا به سويت باز گردند. شتاب در عقوبت را وا مى گذارى، تا به عرصه گاه توبه و بازگشت بنشينند، تا آن كه از جانب تو سزاوار هلاكت شده، هلاك نشود، و تيره بختشان به نعمت تو بدبخت نگردد. هلاكت و بدبختى آنان پس از طول مدتى است، كه حرام و حلالت را براى آنان روشن كردى، و پيوسته به عذاب تهيدستان فرمودى، و عذر بسيارى از اين قبيل در برابرشان قرار دادى، و پى در پى بر آنان اتمام حجّت كردى.

 

مهلت دادن و تأخير در عذاب خداوند بر دو وجه منظور است: گاهى خداوند نسبت به افراد صالح و مؤمنى كه مرتكب لغزش و گناه شده اند مهلت مى دهد و عذاب را به تأخير مى اندازد و گاهى نسبت به افراد مخالف و كفّار مهلت مى دهد كه در آيات و روايات متعددى، هر دو مورد بيان شده است.

 

امهال و تمهيل در لغت

«امهال: به معناى تأخير انداختن عذاب و مجازات مخالفان و كفّار و عجله نداشتن نسبت به مجازات آنان مى باشد.

تمهيل: استعمال كلمه تمهيل براى تثبيت حق و اتمام حجّت و اميد به بيدارى و اصلاح و توبه و رفع عذر و بازگشت به سوى خداوند است و اين مهلت مخصوص مؤمنان و صالحان مى باشد.»

آرى، مهلت دادن و به تأخير انداختن مجازات براى مؤمنان و اهل صالح نعمت و حجت و اميد به بازگشت و براى كفّار و مخالفان نقمت و بدبختى است.

 

مهلت دادن به مؤمنان

امّا مهلت دادن خداوند به مؤمنان و بندگان صالحى كه دچار لغزش گرديده اند از بزگترين الطاف و نعم الهى است و اگر اين مهلت دهى نبود، دنيا جايى براى زندگى نبود و اگر خداوند اسرار انسان ها را فاش مى كرد و در عقوبت و مجازات عجله مى نمود، ديگر چيزى از هستى باقى نمى ماند هم چنان كه در قرآن مجيد مى فرمايد:

وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلكِن يُؤَخّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَايَسْتَئْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَايَسْتَقْدِمُونَ» «1»

و اگر خدا مردم را به سبب ستمشان مؤاخذه كند، هيچ جنبنده اى را [كه مستحقّ مؤاخذه است ] بر روى زمين باقى نمى گذاشت، ولى آنان را تا مدتى معين مهلت مى دهد، پس هنگامى كه اجلشان سرآيد، نه ساعتى پس مى مانند و نه ساعتى پيش مى افتند.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله درباره مهلت دهى خداوند به انسان ها مى فرمايد:

أُجِّلَ سَبْعَ ساعاتٍ وَ قالَ صاحِبُ الْحَسَناتِ لِصاحِبِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ صاحِبُ الشِّمالِ لاتَعْجَلْ عَسى انْ يُتْبِعَها بِحَسَنَةٍ تَمْحُوها ... وَ انْ مَضَتْ سَبْعُ ساعاتٍ وَ لَمْ يُتْبِعْها بِحَسَنَةٍ وَ لا اسْتِغْفارٍ، قالَ صاحِبُ الْحَسَناتِ لِصاحِبِ السَّيِّئاتِ اكْتُبْ عَلَى الشَّقِىِّ الْمَحْرُومِ. «2»

خداوند به گناهكار هفت ساعت فرصت مى دهد در حالى كه دو فرشته در طرف راست و چپ آن مى باشد، فرشته طرف راست كه مأمور ثبت حسنات است بر فرشته سمت چپ كه مأمور ثبت گناهان است مى گويد: عجله نكنى شايد حسنه اى انجام دهد كه باعث محو گناهش شود و چون هفت ساعت گذشت و استغفار نكرد فرشته مأمور ثبت حسنات مى گويد: بنويس، چقدر اين بنده بى شرم است.

و چه نعمت و رحمتى مى تواند به اين عظمت و ارزش برسد كه خداوند درِ توبه و انابه را تا آخرين لحظه حيات باز گذاشته و نااميدى از درگاه خود را يكى از گناهان عظيم به شمار مى آورد و بارها بر پيامبرِ رحمتِ خود پيام فرستاد: كه اى رسول ما! بندگان ما را به سوى رحمت و عفو پروردگارت دعوت نما و به آنان بگو با توبه و بازگشت و انجام نيكى ها قلبشان را پاك كنند و با توبه روح و روان خود را شستشو دهند و باعث محو گناهان و لغزش هاى خود شوند.

از امام صادق عليه السلام درباره اينكه انسان گناهكار تا چه زمانى براى توبه و استغفار مهلت دارد سؤال شد، ايشان به نقل از پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله فرمودند:

مَنْ تابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ، ثُمَّ قالَ: انَّ السَّنَةَ لَكَثيرَةٌ، مَنْ تابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ، ثُمَّ قالَ: انَّ الشَّهْرَ لَكَثيرٌ، مَنْ تاب قبْلَ مَوْتِهِ بِجُمُعَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ، ثُمَّ قالَ: انَّ الْجُمُعَةَ لَكَثيرٌ، مَنْ تابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِيَوْمٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ، ثُمَّ قالَ: انَّ الْيَوْمَ لَكَثيرٌ، مَنْ تابَ قَبْلَ انْ يُعايِنَ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ. «3»

هر كس يكسال پيش از مرگ خويش توبه كند خداوند توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: يك سال زياد است، هر آن كس كه يك ماه پيش از مرگش توبه كند، خداوند توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: يك ماه بسيار است، اگر كسى يك هفته پيش از مرگش توبه كند خداوند توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: يك هفته بسيار است، هر كس يك روز پيش از مرگش توبه كند خداوند توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: يك روز زياد است، هر كس پيش از آن كه پلك به هم نهد و بميرد، توبه كند، خداوند توبه اش را مى پذيرد.

آيات قرآن، امامان معصوم عليهم السلام و بزرگان دين و اخلاق، همه سفارش به فوريّت توبه دارند، يعنى اگر انسان دچار لغزش شد بدون فوت وقت بايد از خداوند طلب مغفرت كند، چرا كه معلوم نيست توفيق توبه و انابه را پيدا كند يا مرگ اين توفيق را از او سلب خواهد كرد.

 

مهلت دادن به كفّار و مخالفان

اما مهلت دهى خداوند به كفّار و مخالفان خود كه در قرآن و روايات گوناگون بيان شده است:

خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد:

وَ ذَرْنِى وَ الْمُكَذّبِينَ أُوْلِى النَّعْمَةِ وَ مَهّلْهُمْ قَلِيلًا* إِنَّ لَدَيْنَآ أَنكَالًا وَجَحِيًما* وَ طَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَ عَذَابًا أَلِيمًا* يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبَالُ وَ كَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا» «4»

و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و نازپرورده واگذار و آنان را اندكى مهلت ده،* كه حتماً [براى آنان ] نزد ما [به كيفر اعمالشان ] زنجيرهايى گران و آتشى به شدّت شعله ور است،* و غذايى گلوگير و عذابى دردناك است،* در روزى كه زمين و كوه ها به لرزه درآيند، و كوه ها به صورت توده اى شن روان گردند!

در تفسير و توضيح اين آيات مى توان به نكات ذيل اشاره كرد:

«1- خداوند پيامبرش را در برابر ياوه گويى دشمنان دلدارى مى دهد.

2- آنچه انسان را به صبر وامى دارد و او را دل گرم مى كند، حمايت بى دريغ الهى است.

3- بيشتر تكذيب كنندگان از طبقه مرفّه و خوشگذران بوده اند.

4- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است.

5- مهلت دادن به مخالفان سنّت الهى است.

6- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى مدّت زيادى طول نمى كشد و فرصت آنان در دنيا اندك است.

7- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مى دهد، نشانه رضايت او نيست، بلكه مهلت است تا قيامت فرا رسد.

8- كافران به كاميابى هاى زودگذر مغرور نشوند؛ زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد.

9- غذاى لذيذ امّا حرام دنيا، طعام گلوگير آخرت را به دنبال دارد.

10- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك براى قادرى كه كوه را به شن تبديل مى كند، كارى آسان است.» «5» خداوند ابتدا به كافران هشدار مى دهد كه اين دنيا در مقابل آخرت ارزشى ندارد و زندگى اين دنيا در مقابل جاودانگى آخرت، چيزى به حساب نمى آيد.

و بعد مى فرمايد:

كفّار از مهلت داده شده، خوشحال نشوند و حمل بر رضايت خداوند نكنند بلكه مجازات و عذاب را براى آخرت آنان در نظر گرفته ايم، چون دنيا گنجايش عذاب الهى را ندارد.

وقتى شيطان، كه ريشه تمامى تباهى ها و لغزش هاست، از خداوند درخواست مهلت مى نمايد كه:

قَالَ أَنظِرْنِى إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «6»

گفت: مرا تا روزى كه [مردگان ] برانگيخته شوند، مهلت ده.

خداوند مى فرمايد:

قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ» «7»

خدا فرمود: البته تو از مهلت يافتگانى.

پس مهلت به عنوان نقمت و بدبختى بيشتر براى كفّار و مخالفان الهى است تا گناهانشان زيادتر شده، در آخرت گريبانگيرشان گردد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

انَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى اهْبَطَ مَلَكاً الَى الْأَرْضَ فَلَبِثَ فيها دَهْراً طَويلًا ثُمَّ عَرَجَ الَى السَّماءِ فَقيلَ لَهُ: ما رَأَيْتَ؟ قالَ: عَجائِبَ كَثيرةً وَ اعْجَبُ ما رَأَيْتُ أَنّى رَأَيْتُ عَبْداً مُتَقَلِّباً فى نِعْمَتِكَ يَأْكُلُ رِزْقَكَ وَ يَدَّعِى الرُّبُوبِيَّةَ فَعَجِبْتُ مِنْ جُرْأَتِه عَلَيْكَ وَ مِنْ حِلْمِكَ عَنْهُ، فَقالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ: فَمِنْ حِلْمى عَجِبْتَ؟

قالَ: نَعَمْ، قالَ: قَدْ امْهَلْتُهُ ارْبَعَمِأئَةِ سَنَةٍ لايَضْرِبُ عَلَيْهِ عِرْقٌ وَ لايرُيدُ مِنَ الدُّنْيا شَيْئاً الَّا نالَهُ وَ لايَتَغَيَّرُ عَلَيْهِ فيها مَطْعَمٌ وَ لامَشْرَبٌ. «8»

خداوند متعال فرشته اى را به زمين فرستاد و او مدّتى در آن جا زندگى كرد و بار ديگر به طرف آسمان بالا رفت، از آن فرشته سؤال كردند: در زمين چه ديدى؟ فرشته گفت: در آن جا شگفتى هاى زيادى را مشاهده كردم، يكى از عجايب، بنده اى در نعمت هاى تو غوطه ور بود، او روزى تو را مى خورد، و ادّعاى خدائى هم مى كرد و من از اين جرأت او و صبورى و حلم تو در شگفت بودم، خداوند فرمود: تو از حلم من در شگفت شدى؟ گفت: آرى، خداوند فرمود: من او را چهارصد سال مهلت دادم و در اين مدّت هرگز بيمار هم نشد، و هر چه از دنيا خواست به او رسيد و از خوردنى ها و آشاميدنى ها بهره مند گرديد.

پس كفّار از اين كه در خوشى دنيا غرق شده، و به زرق و برق دنيا مغرورند، خوشحال نباشند و اين را حمل بر خوشبختى خود نكنند و به مؤمنان طعنه نزنند، افراد مؤمن هم از خوشحالى كفّار و مخالفان نگران نباشند، چرا كه خداوند به اين ها مهلت داده و فرموده:

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَيْرٌ لِاَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ» «9»

و كسانى كه كافر شدند، گمان نكنند مهلتى كه به آنان مى دهيم به سودشان خواهد بود، جز اين نيست كه مهلتشان مى دهيم تا بر گناه خود بيفزايند، و براى آنان عذابى خوار كننده است.

رُسُلًا مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً» «10»

پيامبرانى كه مژده رسان و بيم دهنده بودند تا مردم را [در دنيا و آخرت در برابر خدا] پس از فرستادن پيامبران، عذر و بهانه و حجتى نباشد؛ و خدا همواره تواناى شكست ناپذير و حكيم است.

و پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در وصيّتش به امام على عليه السلام فرمود:

يا عَلِىّ! إِنّ الدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤمِنِ وَ جَنّةُ الْكافِر. «11»

اى على! همانا دنيا زندانى براى افراد با ايمان و بهشتى براى كافران است.

اى صفات كبريايت برتر از ادراك ما

 

قاصر از كنه كمالت فكرت و ادراك ما

     

ما چو خاشاكيم در درياى هستى روى پوش

 

موج وحدت كى به ساحل افكند خاشاك ما

ما به جولانگاه وحدت غير شه را ننگريم

 

گر دو عالم را ببندد بخت بر فتراك ما

از وفادارى چو خاك پاى اهل دل شديم

 

قبله اهل وفا شد تا قيامت خاك ما

درد راحت بخش خود بر ما حوالت كن كه نيست

 

جز به دردت شادى جان و دل غمناك ما

     

جز به سوز شمع ديدارت نمى سازد بلى

 

همچو پروانه دل آشفته بى باك ما

از جراحتها چه راحتهاست ما را اى كه هست

 

نيش تو نوش حسين و زهر تو ترياك ما

     

 

(منصور حلّاج)

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- نحل (16): 61.

(2)- بحار الأنوار: 5/ 326، باب 17، حديث 17؛ الكافى: 2/ 429، حديث 4.

(3)- بحار الأنوار: 6/ 19، باب 20، حديث 4؛ الكافى: 2/ 440، حديث 2.

(4)- مزّمّل (73): 11- 14.

(5)- تفسير نور: 12/ 271، ذيل آيه 11- 14 سوره مزّمّل.

(6)- اعراف (7): 14.

(7)- اعراف (7): 15.

(8)- بحار الأنوار: 70/ 381، باب 139، حديث 1؛ الخصال: 1/ 41، حديث 31.

(9)- آل عمران (3): 178.

(10)- نساء (4): 165.

(11)- وسائل الشيعة: 16/ 17، باب 63، حديث 20846؛ بحار الأنوار: 64/ 242، باب 12، حديث 77.

 

 

مطالب فوق برگرفته شده از 

کتاب:تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد یازدهم  

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه