قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

رفتار امام حسین، علیه‌السلام، با معلم فرزندش

 

روزی یکی از فرزندان حضرت سيدالشهدا، عليه‌السلام، از مدرسه به خانه برگشت. امام او را صدا زدند و فرمودند: عزيزم! امروز چه یاد گرفتی و معلمت چه به تو آموخته است؟ گفت: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم * الحمد لله رب العالمين * الرحمن الرحيم ...».

حضرت به خدمتكار خانه فرمودند: به در خانه معلّم او، عبدالرحمن سلمى، برو و او را به اين جا دعوت کن! خدمتكار رفت و گفت كه آقا با شما كار دارند. معلم با خود گفت: خدايا، يعنى حسين با من چه كار دارد؟ من امروز در مدرسه كارى نكرده ام.فقط به فرزندش سوره حمد را ياد داده‌ام!

وقتى او خدمت حضرت رسيد، ايشان هزار دينار طلا از دسترنج خودشان، كه مربوط به امور كشاورزى مى شد، به معلم دادند و فرمودند: دهانت را باز كن! و چند قطعه عقيق و فيروزه و الماس هم در دهان او ريختند و حواله اى هم به بزّاز نوشتند كه هزار متر پارچه حلّه بافت يمناز حساب من به اين معلم بده. بعد هم فرمودند: مرا ببخش كه در برابر عظمت كار تو كارى نمی‌توانم بکنم. آنچه من به تو دادم تقديمى بیش نبود، اما آنچه تو به فرزند من دادى، عطا و كرامت بود.[5]

خوب است در شأن معلم این سخنان را در كلاس گفت یا این آيه شريفه سوره اسراء را كه مى فرمايد:

«وقضى ربك ألا تعبدوا إلا إياه وبالوالدين إحسانا إما يبلغن عندك الكبر أحدهما أو كلاهما فلا تقل لهما أف ولا تنهرهما وقل لهما قولا كريما * واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحمهما كما ربياني صغيرا».[6]

و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ هرگاه يكى از آنان يا دو نفرشان در كنارت به پيرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اُف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مكن، و به آنان سخنى نرم و شايسته [و بزرگوارانه] بگو. و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آن‌كه مرا در كودكى تربيت كردند، مورد رحمت قرار ده.

بچه را باید از مدرسه با يك دنيا محبت به سوى پدر و مادر روانه کرد. با آنان درباره شهدا باید سخن گفت و این‌که چه بزرگوارانى جان دادند تا آنان آسوده تحصيل كنند.

 

توصیه می‌کنم از بحث هاى علمى و طرح مسائل اختلافی در كلاس‌ها بپرهيزيد و مواظب باشيد كه در كلاس كلمه اى نگویید كه بچه ها گمراه شوند. چون بچه ها هر چه معلم بگويد مى گيرند. بر اعصاب خود مسلّط باشيد. همه مى دانند زندگى معلم‌ها سخت است و حقوق آنان به اندازه ارزش کارشان نيست، ولى این هم هست که همه ما داوطلبانه معلم شده ايم. اگر مى توانيد براى رضاى خدا صبر كنيد و مشكلاتى را كه حضور چند قرن استعمار در این کشور براى ما به وجود آورده و به این زودی‌ها هم مرتفع نمی‌شود، به پاى اسلام نگذاريد. یادتان باشد هر روز در طی پنج ساعت ميهمانان کوچکی داريد که امانت هاى پروردگار بزرگ هستند. گيرندگى آنها زياد است و از شما تغذيه فكرى مى كنند. پس، فکر و خیال آنان را مشوش و ناراحت نکنید.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه