قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ادعاى اجراى قانون در افراد بى‏دين‏

 

  آيا اكنون در جهان مردم در مقابل قانون مساوى هستند؟ من مي‌گويم، چنين نيستند و مي‌بينيد تنها فرياد اسلام براي آن بلند است. جهان قابيلى به قوانين خود عمل نكرد. در زمان پيغمبر صلى الله عليه وآله، افراد كمى به قانون عمل كردند و بقية مردم نسبت به آن متجاوز شدند. با اين همه قوانين، امروز هم كسانى هستند كه مى گويند دين داريم، ولي تا به حال، به دين عمل نكرده‌اند؛ همان‌طوري ‌كه خداوند گفته: }وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ{ [22]، شكرگزاران كمند.

 

  پيامبر صلى الله عليه وآله ديد انسان‌هاي عصرش اصلاً به قانون احترام نمى‌گذارند، براي همين برخاست تا قوانين الهي را تبيين كند و زمينة اجراي آن را فراهم آورد؛ چون بشر حكومت و قانون جهانى مى خواهد. بعد از پيغمبرصلى الله عليه وآله، علىعليه السلام را كنار زدند و نگذاشتند على عليه السلام  راه پيامبر صلى الله عليه وآله را ادامه دهد. ولي او شايستة اين حكومت بود؛ چون او قانون جهانى داشت، امّا رأى صحابه در كار آمد و انحراف ايجاد شد؛ اجتهاد صحابه در كار آمد و انحراف ايجاد شد؛ اجتهاد ابوهريره[23] آمد؛ مقابل با نص، اجتهاد سمرة بن جندب[24] آمد؛ صد و ده مسألة اسلام را عمر منحرف كرد؛[25] ابوبكر، خالد بن وليد را فرستاد و مالك بن نويره را كشت و شب هم با زنان قبيله همبستر شد.[26] بعدي‌ها هم اين كار را كردند. حكومت به بنى اميه و به بنى عباس رسيد. معاويه، يزيد بن معاويه، مروان بن حكم، طلحه، زبير، عايشه، عبدالملك مروان، وليد بن عبدالملك، سليمان بن عبدالملك، مروان حمار، منصور دوانيقى، هادى، مهدى، هارون، مأمون، متوكّل، معتصم، همين‌طور همة آن‌ها مى گفتند: دين داريم، ولي آن‌ها بى دين بودند.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه