چنانكه گفته شد، يك شرط قبولي عمل اين است كه جنبة ايمان در عمل باشد و آن را بدرقه كند و به عبارتي، در آن عمل بايد فرد با پروردگارش رابطه داشته باشد. جنبۀ دومي كه بايد عمل را در قبولي بدرقه كند، اين است كه اين عمل بايد به امر پروردگار باشد. شما اگر ده ميليون مرتبه نماز صبح را چهار ركعت بخوانيد كه بيشتر عبادت كرده باشيد، به غير از اين كه ده ميليون مرتبه چنين نماز صبحي را از شما قبول نمى كنند، قيافة بدعت را هم به شما مى دهند كه حرام و گناة كبيره است. حالا اگر شما بگوييد من در پيشگاة خدا ايستاده بودم و خدا به من گفته بود كه نمازت را دو ركعت بخوان. من اين قدر عاشق خدا بودم و به او علاقه داشتم كه نماز دو ركعتى را چهار ركعتى خواندم، علاوه بر اين كه چنين نمازي ثواب ندارد، چون اين نماز قيافة بدعت مى گيرد، اين نمازگزار هم چون اين نماز را از روى اعتقاد به اين كه اين نماز را خدا از او خواسته نميخواند، بلكه براي اين ميخواند كه دلش چنين نمازي را خواسته، دچار معصيت كبيره و حرام شده و به خاطر ده ميليون مرتبه نماز خواندن اينطوري، بايد در قيامت اين نمازگزار به جهنم برود. پس شرط دوم قبولي عمل اين است كه بايد بر انجام آن، فرمان الهى حاكم باشد. هر چه را كه مولا مى خواهد، بشر نبايد نسبت به آن با خدا اختلاف حساب داشته باشد. اگر بشر هزار عدد خواستة مثبت و منفى دارد، پانصد خواستة مثبت و پانصد خواستة او منفى هست؛ يعنى پانصد برنامه را مى خواهد به خود جلب كند و پانصد برنامه را مى خواهد دفع كند، در اين جا بايد مطابق با انبيا و بزرگان، در مسير الهى، پانصد خواستۀ مثبت و منفى را با پروردگار عالم رو به رو كند. اگر در اين پانصد خواستة مثبت، خدا هم با تو نسبت به آنها عقيدة واحد دارد، اين عمل، عمل صالح است، وگرنه، چنين باشد كه من خواستهاي را مى خواهم، امّا خدا آن را نمى خواهد، و يا من خواستهاي را نمى خواهم، ولى خدا آن را مى خواهد. در اين جا بشر با خدا اختلاف حساب پيدا مى كند، و لذا اين اختلاف حساب را گفتهاند تا زود است و دير نشده، در همين دنيا حل كنيد كه اگر اختلاف حساب به قيامت بكشد، آن جا ديگر حل آن را قبول نمى كنند؛ چون دفتر اعمال از نظر حساب به قدرى به هم ريخته مى شود كه چنين ميگردد:
} ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ{ [7]
} وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ{ [8]
} بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ {[9]
} في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ { [10]
اين اختلاف حساب گاهى از نظر نتيجه به جايى منتهى مى شود كه ديگر قابل حل نيست.
سومين جنبهاي كه بايد عمل را بدرقه كند، خالص بودن عمل است:
} أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِص {[11]
آيه ميگويد، براى انسان فقط عمل خالص مى ماند؛ چون از اول بازار الهى اعلام كرده كه عمل مخلوط را قبول نمى كند.
منبع : پایگاه عرفان