قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

معناى انتظار فرج‏

 

انتظار فرج؛ يعنى عقيده به خدا، انبيا و ائمه داشتن، و به مرحله عمل در آوردن آن عقيده، تا نتيجه حاصل شود، نه به معناى اين كه دستت را بلند كني و بگويي: «عجل على ظهورك يا صاحب الزمان.» ما انتظار داريم حضرت بيايد، و حضرت هم وقتى آمد، از تو انتظار دارد كه رفتار، اخلاق و زندگى‌ات مورد رضايتش باشد. كسى كه مى گويد: من منتظر امام زمان هستم، گره هاى زيادى را بايد تا رسيدن امام باز بكند، و الا اين كه انتظار فرج تنها به آرزو و خيال باشد، دروغ است، و «فرج» به آرزو درست نمى شود. «فرج»؛ يعنى آماده شدن و گشودن گره. شما اگر به كتاب‌هاى لغت عربى مراجعه كنيد، «فرج» در لغت عربى، به معناى گشودن، باز شدن و رفع مانع كردن است. راوى به امام مى گويد: چرا امام زمان نمى آيد؟ آقا مى گويد: انبيا عليهم السلام كه آمدند، آن‌ها را كه كشتيد، و ما كه آمديم، ما را هم كه مى كشيد. او هم كه بيايد، او را هم مثل ما مى كشيد. گره زياد است. گره ها بايد باز شود. پس انتظار فرج، به معناى آرزوى تنها نيست؛ چون رسو ل خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم مى گويد: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ» : عملى در شيعيان ما والاتر، بهتر و ريشه دارتر از انتظارِ گشايش كار نيست. فقط مى گويد: اين عمل عالى است. من حالا بايد بروم گره هايى را كه باز كردن آن‌ها گشايش واقعى در نتيجۀ كار مى آورد، باز كنم.

خرما نتوان خوردن ازين خار كه كشتيم ديبا نتوان كردن ازين پشم كه رشتيم

بر حرف معاصى خط عذرى نكشيديم پهلوى كباير حسناتى ننوشتيم

افسوس بر اين عمر گرانمايه كه بگذشت ما از سر تقصير و خطا در نگذشتيم

پيرى و جوانى پي هم چو شب و روزند ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم

ما را عجب ار پشت و پناهى بود آن روز كامروز كسى را نه پناهيم و نه پشتيم

گر خواجه شفاعت نكند روز قيامت شايد كه ز مشاطه نرنجيم كه زشتيم

 

سعدى مگر از خرمن اقبال بزرگان يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم [18] سعدي


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه