گاهى آرزو مثبت است، و كوشش در راه دست يافتن به آن معقول و حكيمانه ميباشد.
انسانى وسائل تحصيل را فراهم ميكند، در كلاس درس شركت مينمايد، در برابر استاد زانوى ادب به زمين ميكوبد، به درس و بحث مشتاقانه گوش فرا ميدهد، مطالب درس را دقت كرده براى نيافتن واقعيات كنجكاو ميشود، موارد لازم را حفظ مينمايد، با محصلى زرنگ و تيزهوش به مباحثه مينشيند و كنار چنين سعى و كوششى آرزو ميكند در آينده نزديك در شمار دانشمندان درآيد، و با علم و دانشش به شهرى يا مملكتى يا جهانى خدمت نمايد، اين آرزو آروزى مثبت است و رسيدن به متعلق اين آرزو بعيد و دور از دسترس نيست.
انسانى وسائل كسب و كار و فعاليتمادى و تجارت را مهيا ميسازد، سرمايه مالى به كار مياندازد، داد و ستد مينمايد، اخلاق حسنه را در رابطه با كسب و مشترى رعايت ميكند، از تقلب و حرام و تدليس پرهيز مينمايد، و در ابتداى اين كسب و تجارت آرزو ميكند كه ثروتمند شود، و از ثروت خود بهره كافى بگيرد: براى اهل و عيال گشايش ايجاد كند، به دردمندان و مستمندان و ايتام رسيدگى نمايد، گره مشكل مردم را بگشايد، درمانگاه بسازد، وام نيكو به مردم بدهد و ... اين آروز كه صاحبش جدّى است آرزوى مثبت و درستى است.
انسانى در راه تكميل معرفت دينى گام بر ميدارد، از گناه و معصيت اجتناب ميكند، به واجبات و فرائض الهى عمل مينمايد، از پرداخت حقوق مالى دريغ و نجل نميورزد، به مسائل خانوادگى و اجتماعى و انجام كارهاى نيك ارزش ميدهد، به فرمان حق، مشتاقانه به خلق خدا كمك ميكند، در برابر حوادث تلخ و شيرين كه به ايمان و اخلاق انسان ضربه و زخم ميزند صبر و تحمل نموده، و نميگذارد زلف زندگياش با لذتهاى حرام گره خورده، و اجازه نميدهد بلاها و تلخيها و مصائب و سختيهاى راه كما ل او را از حركت بازدارد، و در سايه اين امور آرزو ميكند كه به رحمت الله و جنت الله برسد، قطعا اين آرزو مثبت و رسيدن متعلق به آن حتمى و آرزوئى پاك و ملكوتى است.
ولى كسى آروز ميكند كه با پشت هماندازى و ترفند، و تقلب و يارى گرفتن از ظالم به مقامى و به رياستى دست يابد، تا با به دست آوردن قدرت چهار اسبه به حقوق مردم بتازد، و اموال آنان را به تاراج ببرد، و فكر و عقل افراد را به اسارت گرفته برده و عمله خود سازد، و با يارى آنان به ارضاء تمايلات و شهوات بيقيد و شرط خود برسد، اين آرزو كه براى اغلب آرزومندان دور از دسترس است آرزوئى باطل و همان آروزئى است كه شيطان و فرهنگش به انسان تحميل ميكند، اينگونه آروز جدا آروزئى باطل و پوچ است، و همان است كه در وعده فريبنده شيطان آمده، و گرفتار آن از عبادت و خدمت باز ميماند، و چنان دچار سردرگمى و مشغوليت ميشود، كه از هزينه شدن عمر و استعداد و نيرويش در راه خدا و در طريق مثبت باز ميماند، آرى شيطان كه عنوانى براى مطلق مستكبران، و فرعونيان تاريخ است سوگند ياد كرده كه بندگان حضرت حق را دچار اينگونه آروزهاى پوچ و باطل كه مانعى و سدّى در راه رسيدن به كمالات و ارزشهاست كند: وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ .
كسى آرزو ميكند كه پس از وارد شدن به كسب و تجارت، و بدون رعايت حلال و حرام، و با پايمال كردن حقوق مردم، و از طريق ربا و رشون و غصب و تقلب بدون سير شدن به ثروت بسيار هنگفتى برسد، تا با آن ثروت به ديگران فخرفروشى كرده و در زمان خودش قارون گردد، اين آروز همان آرزوى پوچ و باطل، و همان حالتى است كه از طرف شياطين در درون به وجود ميآيد و چه بسا چنين آرزومندانى چنان كه تجربه نشان داده به آرزويشان نرسند، و درمانده و وامانده و عمر تلف كرده به كام مرگ افتند و به عذاب جاويد و هميشگى آخرت دچار شوند.
كسى آرزو ميكند كه به پست و مقام شاهى، رياست جمهورى، وزارت، وكالت، امارت و خلاصه به رياست خاصى برسد، و از اين طريق عطش مقامپرستياش فرو نشيند و هيجان ميل و شهوتش آرام گردد، اين همان آروزى پوچ و باطل است كه بسيارى از آرزومندانش به آن نرسيدند و در حسرت و اندوه زيرخاك رفتند.
در رابطه با آرزوى باطل و پوچ روايات بسيار مهمى از اهل بيت نقل شده كه به برخى از آنها اشاره ميكنم.
منبع : پایگاه عرفان