قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ادامۀ حكايت واعظ معروف

 

این واعظ به این لات گفت که مطلبی داری؟ واعظ هم نرم و با محبت اين سخن خود را گفت. آخر، در چنين موقعيتي آدم می‌تواند قیافه‌ای بگیرد که آن فرد لات بفهمد که: هان! تو همان حرام‌‌لقمه‌اي بودی که در آن روز و در پيش مردم، به من بد و بی‌راه گفتی. امّا اين واعظ اين گونه رفتار نكرد و با ادب و با محبت به آن لات گفت: مطلبی بود؟ او گفت: بله. واعظ گفت: پس آن را بفرمایید. آن لات گفت: در دو شب در خانۀ من روضه است. خانۀ من هم هزار متر است و مي‌تواند به خوبي جمعیت زيادي را در خود جا دهد. دلم می‌خواهد شما بیایید. ایشان فرمود اين روضه کی هست؟ آن مرد مثلاً گفت: دهۀ اول صفر. واعظ گفت: اگر اجازه بدهید، من دفترِ منبرم را نگاه بکنم. بعد واعظ دفتر منبرهايش را كه باز كرد، و پس از كمي ورق زدن آن، گفت: این دهه‌ای که شما می‌خواهید، وقتم خالی است، پس ان شاء الله من می‌آیم.

 

این رفتار واعظ، دینداري هست. در دینداران نباید کینه باشد و نیست؛ یعنی دیندار نمی‌تواند اهلِ کینه باشد. آيا او مي‌تواند چنين باشد؟ آيا کسی که روزی دوبار در برابر قبله مي‌ايستد و می‌گوید: }بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ{، با این موجِ بی‌نهایتِ رحمانیت و رحیمیتی که به دیندار می‌خورد، می‌شود دیندار زُمُخت باشد؟ تلخ باشد و ایجادِ عذاب در قلبِ مردم بکند؟ نه، چنين ادعايي را نبايد باور كرد. 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه