اخلاق خود خداوند، گذشت از گناه بوده است. ما از اول پانزده سالگيمان تا حالا چقدر گناه كرديم، ولي ميببنیم خداوند اين گناهان را آشکار نکرده است؛ نه پروندهمان را باز کرده تا گناهانمان را بر ملا بکند، و نه به یک شکلی آنها را به رخ خودمان کشیده است تا شرمنده شويم. بعد هم زمینة گذشت خود از آنها را برايمان قرار داده و گفته است، گناه را ترک بکنید كه همان ترک، توبه است[4]، و من شما را میبخشم، و در قیامت هم آنها را به رختان نمیكشم.
فقط یک مسأله میماند که اگر گناهکار بخشیده شده را به بهشت ببرنند، او در آن جا میبیند، همه شاد هستند، ولی او در درون خود غصهدار است؛ او پيوسته یاد گناهانش میافتد و میگوید، چقدر خدا در حق من آقایی کرده است. حق من نبود كه به بهشت بیایم، اما حالا پروردگار من را در بهشت آورده، و از اين بابت، هميشه غصه ميخورد و هميشه رنج ميكشد.
خداوند براي حل اين مسأله چکار ميکند؟ پروردگار قبل از این که گناهکار آمرزیده شده را به بهشت ببرد، کلّ گناهان او را تا ابد از یادش میبرد؛ يعني گناهكار تايب هیچ وقت در بهشت به یاد هيچ يك از گناهانش نميافتد تا غصه بخورد؛ چون بهشت جای غصه خوردن نیست
منبع : پایگاه عرفان