سعدی شعري دارد كه به عقيدۀ من، اين شعر از نظر معنا، از زیباترین شعرهای عالم است. اين شعر خیلی زيباست. من گاهی این شعر را در قنوت نمازهاي مستحبي خواندهام. وقتي كه اين شعر را ميخواندم، طاقتم را از دست ميدادم و گریۀ بسياري ميکردم و ميگفتم: خدایا! این كار را انجام میدهی؟ بعد دیدم امام حسین عليه السلام میگوید، اين كار را انجام داده است، حالا تو ميگویی انجام میدهی. خیلی شعر با حالی است. اگر سعدی، غیر از این رباعی را در کلّ عمرش نداشت، به خدا بس بود که بگوييم او حرف اول و آخر را در قالب شعر زده است:
بر در کعبه سائلی دیدم
كلمۀ «سايل» در اين جا، به معناي گدا نيست؛ بلكه به معناي درخواستكننده از خدا است:
بر در کعبه سايلی دیدم
اینها را خود سعدی دیده است. او خیلی از مسافرتها و دیدههایش را نوشته است:
بر در كعبه سايلی دیدم که همی گفت و میگریستی خَش
در غير از شعر، كلمۀ «خَش» «خوش» گفته ميشود، به معناي خوب. به خاطر وزن شعري اين كلمه باید «خش» خوانده شود:
بر در كعبه سايلی دیدم که همی گفت و میگریستی خَش
من نگویم که طاعتم بپذیر ..........
اصلاً من نیامدم كه پردة کعبه را بگیرم و بگویم، نمازم را قبول کن؛ روزهام را قبول کن؛ حجم را قبول کن. اصلاً من این حرف را نمیزنم؛ من کاری به عباداتم ندارم:
بر در كعبه سايلی دیدم که همی گفت و میگریستی خَش
من نگویم که طاعتم بپذیر قلم عفو بر گناهم کش
نمیخواهم نمازهایم را قبول کنی؛ نمیخواهم روزههایم را قبول بکنی؛ بلكه گناهانم را ببخش که فرداي قيامت، من با این پرونده پيشت نیايم تا تو به ملائکه بگویی که او را پیش ابیعبدالله ببريد و پروندهاش را جلوی حسين باز کنید تا حسابی خجالتزده بشود و آب گردد تا حسین برگردد و بگوید، من دیگر از تو توقّع گناه نداشتم.
براي فهم اين شعر و مقايسۀ آن با سخن امام حسين عليه السلام بايد یکبار دیگر آن را خواند. سعدي ميگويد، خدايا چنين کاري را بکن، ولي امام حسین عليه السلام با اين سخن خود میگوید: «اَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ»، خدايا! تو این کار را کردی و گناهان مرا بخشیدی:
بر در كعبه سايلی دیدم که همی گفت و میگریستی خَش
من نگویم که طاعتم بپذیر قلم عفو بر گناهم کش
منبع : پایگاه عرفان