جلسه نهم : ضعف انسان دربرابر حوادث دنیا
(مسجد امیر المومنین علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
انسان آماج تیر بلای حوادث زودگذر
مسئله هجوم بلاها ومشکلات و سختیها به انسان قطعی است. امیرالمؤمنین علیه السلام برای مشکلات و بلاها و حوادثی که دردنیا پیش میآید، اوصافی را در دعای کمیل بیان میکنند که برای اهل ایمان آرامش بخش است.
حضرت به پروردگار عرض میکند: «وَأَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِى»[1]، ناتوانی من برای تو مشخص است، چون تو انسان را قوی و توانمند نیافریده ای، «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً »[2] بدن و جان انسان که در دریای تقدیرات آفرینش همیشه مغلوب و محکوم است، یعنی نمیتواند برسختیها وحوادث طبیعی پیروز شود .درکهنسالی که دردهای پیری، پوکیاستخوان، متعادل نبودن دستگاه گوارش،کم شدن نور چشم، حاکم بر انسان می شود. دراین زمینه راه فراری هم ندارد. بالاخره ساختمان بدن فرو میریزد و علاجی هم از طریق طبیب و دارو و نسخه و غذا و دعا ندارد و انسان عاقبت درکام مرگ فرو می رود، این معنی محکوم بودن است. یعنی پیری حاکم است و انسان درتصرف حکومت پیری است و نمیتواند خود را آزاد کند. در برابر گرما بیطاقت است، واز وسایل خنککننده طلب شفاعت میکند، در برابر سرما بیطاقت است. گاهی در سرما خونش منجمد میشود و میمیرد، در مقابل حیوانات موذی و موجودات جنگل ناتوان است. انسان از زمانی که در رحم مادر است ضعیف است وتا وقتی که از دنیا میرود بدن او سست می شود.
حضرت می فرماید: خدایا ضعف من درمقابل بلاهای اندک دنیا و مذیقههای اقتصادی و بداخلاقی و حسادت مردم روشن است که من را در فشار قرار میدهد.
مؤمن گرفتار انواع آزارها
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرماید:
« مؤمن تا پایان عمر دچار حسد حسودان و رنجهای بدن خواهد بود.»[3] چند روز ممکن است بدن محکم باشد ولی دائم در معرض فشار حوادث است، چون در دیدگاه خدا انسان یک دانه نباتی است که باید مانند دانه درخت سیب، داخل زمین کاشته شود. زمین با خاک و آب جاری بر او فشار بیاورد، هوای سالم و نور بر او بتابد، تا دانه باز شود و بعد از پنج یا ده سال به بهترین درخت تبدیل شود.
مردم مؤمن که مانند دانه گیاهی هستند، تکالیف ومسئولیتهایی که خداوند برعهده آنان می گذارد یا گاهی بلاهایی که دشمنان مثل تحریمهای اقتصادی، کمبودها، یا گرانیها در زندگی مردم وارد میکنند، اگر مردم دست از خدا برندارند و به اشتباه تقصیر دین نگذارند، دانه وجود آنان شکفته میشود ودرهمین دنیا تبدیل به شجره طیبه میشود.
امیر المؤمنین علیه السلام میفرماید: این بلاها اندک است، یعنی با دید الهی بلاها مهم نیست؟ چون بلاهای دنیا را با بلاهای آخرت مقایسه میکنندکه برسر کافران و منافقان و مشرکان چه میآید . مؤمنان درآنجا کمترین آسیب و بلایی نمیبینند. بلای آخرت پایان ندارد. حضرت برای سبک کردن بلا می فرماید: «وَهذا ما لَا تَقُومُ لَهُ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ »،[4] گرده آسمانها و زمین تحمل کشیدن بلاهای قیامت را ندارند، پس این بلاهای دنیا چیزی نیست، درنگ در زندگی اندک است، یعنی ماندنی نیست، پیری برای مومن تمام میشود ولی جوانی در بهشت برای او میآید.
اهل بهشت درعالی ترین سن جوانی و طراوت هستند. سرور بهشتیان حسن و حسین هستند،« الْحَسَنُ وَ
الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ »،[5] یعنی طراوت جوانی آن دو بیش از جوانان اهل بهشت است، جوانان اهل بهشت یعنی اهل بهشت، چون آنجا پیری وجود ندارد،خود پیری یک مشکل است، مدت بلاها و مشکلات کوتاه است. تا کی تحریمکنندگان سر قدرت هستند؟ تا کی تازیانه ستمگران بر سر مظلومان است، دائمی نیست. تاریخ نشان داده تحمل برای انسان مومن آسان است، یعنی آن که کوه ایمان است، طوفان بلا برای او آسان است، مدت بلا هم بسیار کوتاه است.
پیامبراسلام در قبرستان مؤمنان میفرمود: «إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَاحِقُون ْ» [6]، ما غم فرزند و همسر خوب مثل خدیجه کبری ویاران بزرگوار مثل سعد بن معاذ یا حمزه را دیدیم، اما اندوه تمام میشود وما هم به شما ملحق میشویم ودرجوار رحمت خدا دور همدیگر جمع میشویم.
خداوند می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ »[7] برای اینکه در سرزمین بلاها و ابتلائات دانه وجود مؤمن شکفته شود چه بلاهایی که از دیگران به ناحق به انسان میرسد.« لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً »[8]، بندگان مومن من، آزار مسیحیان و یهودیان و مشرکان به شما بسیارخواهد بود و دریا وار اذیت میکنند. پس مومنان محاسبه کنند بلا و سختی که درپیشگاه خداوند مدت معینی دارد و خداوند از باب لطف برای اهل ایمان ایجاد میکند، بهترین راه این است که انسان با حوادث وسختیها مؤمنانه روبرو شود، آنجایی که امکان دارد با کمک همدیگر مشکل را حل کنند، واجب است همه به هم کمک کنند تا زمان آن تمام شود.
دو سفارش گرانبهای پیامبر به امام حسن علیه السلام
امام مجتبی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکنند:
پیامبر فرمود، من تو را به دو چیز سفارش میکنم:
اول : کمال قناعت را در زندگی رعایت کن، مگر هرکسی ثروتمند است، اجازه دارد به هر شیوه ای که میخواهد پول خود را مصرف کند. چرا ثروتمندان بیتوجه، مخارج چند صد میلیونی وگاهی میلیاردی مراسم جشن ازدواج پسران و دختران خود را با همه جوانان تقسیم نمیکنند که آنان هم به حق قانونی و طبیعی ازدواج برسند. چرا آنان که سوار ماشین میلیاردی میشوند این را تبدیل به بیست تا ماشین نمیکند و یکی را به خانوادهای محتاج هدیه کنند. ثروت یکی از امتحانات خدا است.
حسن جان درقناعت تو از ثروتمندترین مردم هستی، چون وقتی حال قناعت داشته باشی دست تو پیش هیچ کسی دراز نیست، چون ثروتمند دست خود را پیش کسی دراز نمیکند.
دوم: واجبات خدا را عمل کن، هر کسی فقط واجبات خدا را ادا کند، بهترین بنده پروردگار است.[9]
بعد حضرت درباره بلاهای دنیا صحبت کرد، چون میدانست امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از شهادت امیر المومنین علیه السلام به انواع سختیها و بلاها دچار میشود.
حضرت رسول در ادامه فرمودند: درختی در بهشت به نام بلاهاست. تمام میوههای بهشت را این درخت دارد که برای پذیرایی از صابران روز قیامت میآورند، آنانی که بلاهایی از مردم دیدند، سه کار برای ایشان میکنند، پرونده شان را اصلا باز نمیکنند که بخواهند پرونده هفتاد سال عمررا رسیدگی کنندو برای چند گناه صغیره باز کنند. حال بر فرض که تا آخر عمرش هم گرفتار صغیره شده است، او دردنیا بلا کشیده، برای چه رسیدگی به گناهانش کنند که دوباره دچار بلا شود، خدا کریم تر از آن است که بندهاش را دو باره در سختی قرار دهد.
خاطره ماندگار از سفر حج
من درسفرحج دوستی داشتم که یک ماه با هم همسفر بودیم. اهل کاروان به من میگفتند تو تحمل بالایی داری که با او مدارا می کنی، گفتم من اصلا درکنار او خوش هستم، گاهی فریاد میزد؛ اما من حال دیگری را در بداخلاقی او می دیدم، همیشه میگفت من با تو میخواهم به مسجد الحرام بیایم، باهم میرفتیم، آزارها شروع می شد. اعمال حج که تمام شده بود کمی نرم وآرام شده بود.
به من گفت من از تو سوالی دارم، بعد از اعمال حج ، یک ماه که با من بودی من را چگونه دیدی؟ اوواقعا اهل عمل وگریه و عبادت بود .به اوگفتم: خانم تو صد درصد اهل بهشت است، گفت: سوال من را فهمیدی؟ گفتم: بله گفت: میگویم نظرتو درباره شخص من چیست؟ جواب دادم که خانم تو قطعا اهل بهشت است، چون زن تو با این اخلاق تو، جهنم خود را در دنیا رفته است، خدا دو بار بنده خود را عذاب نمیکند.
سؤال ما این است، چرا پیامبرمی فرماید: پرونده افراد اهل ایمان را که در دنیا اهل بلا وسختیها بودند باز نمیکنند و برای سنجش اعمال عمر آنان هم ترازو نمیگذارندودریا وار پاداش برای ایشان واریز میشود. بعد پیامبر برای امام حسن علیه السلام آیه دهم سوره زمر را خواند که به او اطمینان بدهد کلام او طبق آیه صددرصد حقیقت است.
که فرمود: «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»، [10] قیامت پاداش آنان را بدون محاسبه عمر واعمال وگناهان میدهند. ارزش دارد سختیها و رنجهای دیگران را با گناه و ناسزا برطرف نکند، کمبودها وگرانیهای تحمیلی و بیانصافیها را به خاطر پاداش های کرامت تحمل کند.
مقام بزرگ بانو خدیجه کبری سلام الله علیها
پیامبرصلی الله علیه و آله کلمه کبری را بعد از ازدواج برای حضرت خدیجه استفاده کرد که او از همان زمان از تمام زنان دوره خود به مقام بزرگی رسید. خدیجه کبری به دو علت کبری شد.
اول اینکه، درامتحان الهی عالی ترین امتیازها را کسب کرد. شبی که با پیامبر صلی الله علیه و آله ازدواج کرد، ثروت او بیست میلیون دینار طلا بود، با این روحیه کرامت، به پیامبر اکرم بگوید: مال من مال توست، من هم کنیز تو هستم. این بانوی ثروتمند بینظیر یک روز مانده به رحلت روی گلیم پاره افتاد و به دخترش فاطمه گفت به پدرت بگو من دیگر پولی که برای خود کفن بخرم، ندارم، به پدرت بگو بعد از مرگ، من را در عبای خود کفن کند.
دوم اینکه، از روز اول بعثت این زن و شوهر چه سختی هایی را تحمل کردند، چه زخم زبان هایی شنیدند. یتیم در عربستان خیلی پست بود، وقتی با پیامبر صلی الله علیه و آله ازدواج کرد همه زنانی که با او رابطه داشتند از ارتباط شان را قطع کردند، گفتند: با یتیم ازدواج کردی، بعد هم وقتی میخواست فاطمه زهرا سلام الله علیها را به دنیا بیاورد، زنان قوم و خویش گفتند ما دیگرکمکی نمیتوانیم به تو بکنیم، و بعد هم هزار شبانه روز گرسنه وتشنه درزیرآفتاب شعب ابی طالب، یک بار به پیامبر نگفت: چرا این گونه شد. وقتی خدیجه از دنیا رفت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یکی از تکیهگاه های من رفت، کسی که پیامبر را دلداری میداد، به این خاطر حضرت خدیجه کبری شد.
پی نوشت ها:
.[1] مصباح المتهجد: 2/ 847 (دعای کمیل)
[2] . نساء(4): 28
.[3] الكافي: 2/249 ،حدیث2؛ بحارالأنوار:65 /216 باب23، حدیث6؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِيثَاقَ الْمُؤْمِنِ عَلَى بَلَايَا أَرْبَعٍ أَشَدُّهَا عَلَيْهِ مُؤْمِنٌ يَقُولُ بِقَوْلِهِ يَحْسُدُهُ أَوْ مُنَافِقٌ يَقْفُو أَثَرَهُ أَوْ شَيْطَانٌ يُغْوِيهِ أَوْ كَافِرٌ يَرَى جِهَادَهُ فَمَا بَقَاءُ الْمُؤْمِنِ بَعْدَ هَذَا.»
[4] . اقبال الأعمال: 708، (دعاى كميل).
[5] . من لايحضره الفقيه:4/420، حديث5920؛«قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ابْنَتِي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَلَدَايَ مَنْ وَالَاهُمْ فَقَدْ وَالَانِي وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانِي وَ مَنْ نَاوَأَهُمْ فَقَدْ نَاوَأَنِي وَ مَنْ جَفَاهُمْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ بَرَّهُمْ فَقَدْ بَرَّنِي وَصَلَ اللَّهُ مَنْ وَصَلَهُمْ وَ قَطَعَ اللَّهُ مَنْ قَطَعَهُمْ وَ نَصَرَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ خَذَلَ مَنْ خَذَلَهُمُ اللَّهُمَّ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ ثَقَلٌ وَ أَهْلُ بَيْتٍ فَعَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ أَهْلُ بَيْتِي وَ ثَقَلِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً يَا رَبَّ الْعَالَمِين.»
كامل الزيارات:322 ، باب 105،حديث13؛«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا مَرَّ.[6]
بِقُبُورِ قَوْمٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ مِنْ دِيَارِ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَاحِقُون ْ»
[7] . بقرة(2): 155
[8] . آل عمران (3): 186
.[9]تفسير روح البيان : 1/261 ؛«قال الحسن رضى اللّه عنه سمعت جدى رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم يقول: يا بنى عليك بالقنوع
تكن من اغنى الناس و أداء الفرائض تكن من اعبد الناس يا بنى ان في الجنة شجرة يقال لها شجرة البلوى يؤتى باهل البلاء يوم القيامة فلا ينشر لهم ديوان ولا ينصب لهم ميزان يصب عليهم الاجر صبا »؛مسكن الفؤاد: 43؛بحارالأنوار: 79 /137 باب18 ؛«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع عَنِ النَّبِيِّ صلی الله وآله قَالَ: إِنَّ فِي الْجَنَّةِ شَجَرَةً يُقَالُ لَهَا شَجَرَةُ الْبَلْوَى يُؤْتَى بِأَهْلِ الْبَلَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلَا يُرْفَعُ لَهُمْ دِيوَانٌ وَ لَا يُنْصَبُ لَهُمْ مِيزَانٌ يُصَبُّ عَلَيْهِمُ الْأَجْرُ صَبّاً وَ قَرَأَ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ .»
[10] .زمر(39): 10
منبع : پایگاه عرفان