قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایت مار گزیده نیش زبان

 

 

 شخصی را مار گزید، امیر المومنین علیه السلام به عیادتش رفت . بیمار گفت علی جان ما که بی دین نیستیم، مار برای چه به ما نیش زد، حضرت فرمود: خدا چه لطفی درحق تو کرده که به یک مار دستور داده تو را بگزد پرسید چه لطفی کرده است؟ گفت: چون دیروز قنبر را با زبانت آزردی، خدا آزار زبان تو را در قیامت تلافی نمی کند. به یک مار فرمود برو گناه زبان او را از پرونده‌ او پاک کن. من  بنده‌ام را دوست دارم ونمی‌خواهم جریمه ‌او به قیامت بیفتد، یک علت معامله خدا با بلاها، آمرزش گناه است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه