قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه بیست و یکم - (متن کامل + عناوین)

     

    جلسه بیست و یکم : صبر کلید موفقیت های بزرگ

     (مسجد امیر المومنین علیه السلام)

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

     

    توفیق بزرگان دین با شکیبایی

     

    امام حسین علیه السلام فرمود: یکی از سفارش های مهم خداوند به انبیا و اولیای خود، صبر در برابر بلاها و سختی تبلیغ دین و عمل به احکام بود. چون اگرآنان صبر نمی‌کردند، و برای راحتی و خوشی دنیا، خود را از بلاها و آزارها و دشواری عبادت ها حفظ می‌کردند، آثار و برکات صبر نصیب آنان نمی‌شد.

     

    حافظ غزل نابی دراین زمینه دارد:

     

     

     

     

     

     

    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

    بيخود از شعشعه پرتو ذاتم كردند باده از جام تجلى صفاتم دادند

    چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند

    من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اينها به زكاتم دادند

    هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد كه بر آن جور و جفا صبر و ثباتم دادند

    البته بخش عمده این فیض ها به خاطر صبر بر معاصی و عبادات است.

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صبر را به سه بخش تقسیم می‌فرماید:

     

    الف) صبر بر معصیت

     

    وقتی زمینه گناه، لذت‌های نامشروع و پول فراوان پیش می آید، در برابر هجوم شهوات و لذت‌ها وخوشی‌های نامشروع صبرکنید. اگر کسیدر پیشگاه خداوند این صبر را به میدان بیاورد، نهصد درجه مقام نزد خدا دارد، اگرکسی سختی عبادت را تحمل کند، یعنی در عمل به عبادت صبرکند، ششصد درجه مقام دارد واگرکسی در مرگ فرزند خود صبرکند، سیصد درجه دارد.[1] خیلی مسئله مهم است.

     

    الگوی صابران در قرآن

     

    خداوند متعال هم در قرآن دو الگو به انسان نشان داده است که روز قیامت کسی نگوید در مقابل فشار شدید لذت‌ها و شهوات حرام نتوانستم صبرکنم. چون خداوند درصحنه محاکمه قیامت می‌ فرماید: حضرت یوسف و مریم علیهم السلام در برابر هجوم گناهان و شهوات قرار گرفتند، ولی صبرکردند و همین صبر، دل را آماده کسب فیض های پروردگار عالم می‌کند، ولی گناه پرده ایجاد می‌کند، و نمی‌گذارداین فیوضات الهی به انسان برسد.

     

    فیض سرشار در برابر تحمل سرما و پرهیزگاری

     

    زمان طلبگی چند نفر با هم در قم درس می خواندیم، برای نمازجماعت دو نفر را انتخاب کرده بودیم. یک نفر درمسجد محل نماز می‌خواند، نیم ساعت قبل از نماز در سجاده نماز می‌نشست و مردم سؤال های خوبی از ایشان می‌ پرسیدند ایشان جواب داده و مطالب قابل استفاده‌ای می‌فرمود. او گفت: من از روستا به شهرآمدم وطلبه شدم، چهارده پانزده ساله بودم، ‌عصر روزی به شدت برف گرفت و هوا بسیار سرد بود، طلاب هم همه درحجره‌ هایشان بودند و درها را بسته بودند و بیرون نمی‌آمدند. من درحجره‌ تنها بودم و هم حجره‌ای نداشتم. بیرون آمدم که وضو بگیرم، خادم در مدرسه را هم می‌خواست ببندد، خانم جوانی وارد مدرسه شد، من هم درحیاط بودم، به من گفت: من از فلان روستا هستم به شهرکه آمدم هوا آفتابی بود، ولی حالا برف و بوران می بارد، من هم کسی را در شهر نمی‌شناسم، امشب جایی را به من بدهید. من هم جایی غیر از حجره نداشتیم. دراتاق را باز کردم و او را به درون حجره فرستادم. عبای پاره زمستانی ام را با عجله برداشتم و به مسجد مدرسه که بخاری و کرسی نداشت رفتم. هیچ شخصی از حجره بیرون نمی‌آمد همه چراغها را خاموش کردند و خوابیدند. من تا صبح با عبای زمستانی فقط راه می‌رفتم، چون اگر می‌خواستم روی حصیرهای مسجد بخوابم از سرما منجمد می‌شدم، فقط تا اذان صبح راه رفتم و نماز صبح را که خواندم و هوا کم کم روشن شد، دراتاق را باز کردم گفتم خانم هوا روشن شده است، اگر می‌خواهید تشریف ببرید. برای من خیلی دعا کرد و رفت، بعد فیض پروردگار سرازیر شد. در بیست و دو سه سالگی در نجف اجازه اجتهاد برای من صادر شد.

    بعضی‌ها دانشمند هستند ولی دریافت آنان دراندازه کتابها است. امام صادق علیه السلام نمی‌ فرماید: العلم الفاظ مبارکة، بلکه می‌ فرماید: «الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاء»[2] خدا نور علم را در دل هرکه بخواهد قرار می‌دهد، و از کارهای او صبر در برابر گناه است.

    مکن نیست خداوند سفره گناه را از کره زمین برچیند، انسان به هرشکلی بالاخره گناه می‌کند، گناهی که ظاهرآن از عسل شیرین‌ تر و باطن آن از زهر افعی کشنده ‌تر است، ولی انسان باطن را نگاه نمی‌کند، بیشتر مردم طعم شیرین ظاهر گناه را دوست دارند و زهر باطن گناه را احساس نمی کنند. مؤمن شیرینی و زهر گناه را می بیند و با اینکه گناه شیرین است ولی صبر می‌کند. خدا نمی‌گوید من گناهان را جمع می‌کنم، می‌گوید سفره گناه گسترده است من شما را کنار آن سفره نبینم. امام صادق علیه السلام می‌ فرماید: «خوش به حال آن مرد و زنی که خدا او را در گناه نبیند.»[3]

     

    ب) صبر بر اطاعت

     

    آیات قرآن دراین زمینه در سوره آل عمران وسوره یس است. صابران وقتی از دنیا رفتند از پروردگار عالم برای ادامه راه اطاعت‌ وصبر درخواست بازگشت به دنیا می کنند، ولی پروردگار می فرماید: اراده ما به بازگشت به دنیا تعلق نگرفته است. مرد مؤمنی وارد برزخ می‌شود که کار او تبلیغ دین و معرفی وحمایت از انبیاء بود، بسیار آزار کشید تا عاقبت زیر دست و پای مردم جان داد. خدا می‌گوید: او در برزخ گفت: « قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ »[4] اگر می‌شد من به دنیا برگردم که به امت بگویم نمی‌دانید خدا من را غرق درآمرزش کرد، و در زمره بندگان بسیار با کرامت وارد برزخ شدم. ارواح همه انبیاء از من استقبال کردند. این نتیجه صبر است.

     

    دعوت پیامبر اکرم به صبر و اطاعت

     

    خداوند به صورت ویژه چندین بار پیامبراسلام را دعوت به صبر شدید کرد، و دلگرمی هم به او داد، «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»[5] ، از آزار و رنج‌های مشرکان آزرده ‌خاطر نشو .چنانکه پیامبران اولوالعزم گذشته درمقابل سخت‌ ترین حوادث صبر کردند و تکالیف را تعطیل نکردند. اما حضرت رسول درجنگ احد عجب صبری داشت وقتی کشته‌ها و زخمی‌ها را دید و ناله‌ها را شنید،از دهان و دندان او خون می‌ریخت. با سنگ به پیشانی او حمله کردند، استخوان شکست و خون جاری شد، زیر لب می‌گوید: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ »[6] خدایا امت من نادان هستند آنان را هدایت کن. آنگاه که بعد از سه سال قاتل عموی او پیام داد من می‌خواهم درمدینه مسلمان شوم مرا قبول می‌کنی؟ فرمود: قبول می‌کنم. بعضی به خاطر بی تربیتی و غفلت از قیامت اذیت می‌کنند. چند بار پروردگار در قرآن می‌گوید: «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»[7]، فقط بدی را با خوبی تلافی کنید.

    امام باقر علیه السلام هنگام شهادت به فرزندش امام صادق علیه السلام فرمود: فلانی که قوم و خویش نزدیک من است خیلی با من بد رفتاری کرد، چرخ زندگی‌ او هم نمی‌چرخد، این چند ساله من او را اداره کردم، بعد از من به او رسیدگی کن.» این عمل به قرآن و صبر است.

     

    ج) صبر بر مصیبت

     

    امیرالمؤمنین به امام مجتبی علیه السلام وصیت فرمود: حسن جان بعد از دفن من به بهانه مرگ من مردم را نکشید .یک نفر را کشتند، قاتل را قصاص کنید. من اگر از چنگ مرگ آزاد ‌شدم، خودم او را مجازات می کنم، در تاریکی مسجد یک ضربه به من زد، شما حق ندارید بیشتر از یک ضربه به او بزنید.[8]

     

    اهل بیت، پناهگاه شیعیان

     

    محمد بن حسن شمّون می‌گوید:

    « در نامه ای به امام حسن عسکری علیه السلام از تهیدستی‌ و رنج زندگی شکایت کردم و در دل خود گفتم مگر امام صادق علیه السلام نفرمود: درحالی که شیعه ما هستید، در رنج و فقر باشید بهتر از این است کنار دشمنان ما غرق خوشی باشید. چون خوشی کنار دشمنان ما تمام می‌شود ولی آثارش در پرونده ‌شما می‌ماند و درقیامت هم با آنها محشور می‌ شوید. ولی با تحمل رنج ها با ما در عالی ترین درجات بهشت خواهید بود. امام درپاسخ نامه‌ نوشتند: وقتی گناهان شیعیان ما انبوه می‌شود، خداوند شوک مالی می‌دهد که آن گناهان آمرزیده شود. البته از خیلی از گناهان هم گذشت می‌کند، پس بعضی از بلاها این منفعت را دارد که انسان را از گناه سبک می‌کند. ما اهل بیت، پناهگاه کسانی هستیم که به ما پناه آورند، یعنی مردم به هرجای دیگر پناه ببرند، آنجا پناهگاه نیست. ما مواظب شیعیان هستیم، آنان را دعا ‌می‌کنیم، و برای آنان طلب آمرزش می‌کنیم، هرکسی روشنایی دل و عقل می خواهد می‌تواند از ما دریافت کند، ما نگهدارکسانی هستیم که به دامن ولایت و امامت ما چنگ بزنند. آنان که عاشق ما هستند در عالی ترین مقام قیامت با خود ما هستند، ولی آنان که از ما رو برگرداندند بعد از مرگ در قیامت به طرف دوزخ می‌روند.»[9]

    روز قیامت وقتی صدیقه کبری سلام الله علیها وارد محشر می‌شود. خداوند به ایشان امر می‌کند وارد بهشت شو، ایشان هم امر خدا را اطاعت می‌کند، در ورودی بهشت می‌ایستد، می فرماید: حبیبه من چرا نمی‌روی؟ می فرماید: من تنها در بهشت نمی روم. خطاب می‌رسد چه کسانی را می‌خواهی با خود ببری؟ می‌گوید: آنان که از پدر و همسرم اطاعت کردند، تا به امام حسین علیه السلام می‌رسد، آنان که عاشق حسین من هستند، برای حسین من گریه کردند، در راه حسین من مال مصرف کردند، خطاب می‌رسد حتی آنان که رفیق عاشقان حسین بودند آنها را هم صدا کن، تا نوبت به شفاعت از دیگران می‌رسد. پیامبراکرم و امیرالمؤمنین علیه السلام هم بقیه مردم را شفاعت می کنند.[10]

     

    پی نوشت ها:

     

    .[1] الكافى:2/91،حديث15؛ وسائل الشيعة: 15/237، باب19،حديث20373؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ.»

    .[2] مصباح الشريعة: 16، باب6.

    .[3] عدة الدّاعي: 303 ؛بحارالأنوار: 67 / 285 ،باب56 ،حدیث8 ؛«أَنَّ الصَّادِقَ علیه السلام:سُئِلَ عَنْ تَفْسِيرِ التَّقْوَى فَقَالَ علیه السلام: أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاك.»

    .[4] یس(36):26.

    .[5] أحقاف(46): 35 .

    .[6] إعلام الورى: 83 (غزوة أحد)؛ بحارالأنوار: 20/20، باب12؛«قَالَ أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ حَدَّثَنِي بِذَلِكَ عَنْهُ الصَّبَّاحُ بْنُ سَيَابَةَ قَالَ: قُلْتُ: كُسِرَتْ رَبَاعِيَتُهُ كَمَا يَقُولُ هَؤُلَاءِ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَّا سَلِيماً وَ لَكِنَّهُ شُجَّ فِي وَجْهِهِ قُلْتُ فَالغَارُ فِي أُحُدٍ الَّذِي يَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَارَ إِلَيْهِ قَالَ وَ اللَّهِ مَا بَرِحَ مَكَانَهُ وَ قِيلَ لَهُ أَ لَا تَدْعُو عَلَيْهِمْ قَالَ اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.»

    .[7] قصص(28):54 .

    .[8] نهج البلاغه: نامه47.

    [9].الخرائج والجرائح: 2/ 739 ، حدیث54 ؛ بحارالأنوار: 69/44 ،باب94، حدیث53 ؛ «رَوَى سَعِيدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ ع أَشْكُو الْفَقْرَ ثُمَّ قُلْتُ فِي نَفْسِي أَ لَيْسَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: الْفَقْرُ مَعَنَا خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ غَيْرِنَا وَ الْقَتْلُ مَعَنَا خَيْرٌ مِنَ الْحَيَاةِ مَعَ غَيْرِنَا فَرَجَعَ الْجَوَابُ أَنَّ اللَّهَ مَحَّصَ أَوْلِيَاءَهُ إِذَا تَكَاثَفَتْ ذُنُوبُهُمْ بِالْفَقْرِ وَ قَدْ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ وَ هُوَ كَمَا حَدَّثْتَ نَفْسَكَ الْفَقْرُ مَعَنَا خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ غَيْرِنَا وَ نَحْنُ كَهْفٌ لِمَنِ الْتَجَأَ وَ نُورٌ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِنَا وَ عِصْمَةٌ لِمَنِ اعْتَصَمَ مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا فِي السَّنَامِ الْأَعْلَى وَ مَنِ انْحَرَفَ عَنَّا فَإِلَى النَّارِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تَشْهَدُونَ عَلَى عَدُوِّكُمْ بِالنَّارِ وَ لَا تَشْهَدُونَ لِوَلِيِّكُمْ بِالْجَنَّةِ مَا يَمْنَعُكُمْ مِنْ ذَلِكَ إِلَّاالضَّعْفُ .»

    .[10] تفسير فرات الكوفي:445 (ذیل سورة طور، آية 21)؛ بحار الأنوار: 43/ 225 ، باب8 ، حدیث13. 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه