قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نقاشی حق در بیان آیات وروایات

 

علاوه بر آیات، امیر المومنین علیه السلام نیز می فرماید:

نقاش ابزار و قلم و رنگ و مصالح نداشته، فقط با اراده خاص خود نقاشی را شروع کرد. اینجا همه فلاسفه وحکمای عالم به زانو درآمدند که نقاش بدون نقشه و ابزار نقاشی، این نقش هستی را با میلیارد نقش منظم چگونه پدید آورد. چون یکی از اسم‌های خداوند بدیع است. بدیع یعنی وجود مقدسی که در ابتدای خلقت بدون اینکه چیزی موجود باشد، همه چیز را به وجود آورد. با اراده فقط فرمود: هستی باش پس هستی به وجود آمد.

 

بنابراین؛ انسان وقتی نقشی به نام هستی را نگاه می‌کند ،می‌خواهد ببیند چه صفتی و اسم حسنایی، جلوه اراده الله شد. یعنی باطن قضیه چیست؟ هستی تکیه به کدام صفت حق دارد. البته قرآن، روایات و ادعیه می‌گویند: نقاش را در جمال نقاشی ‌او ببینیم. نقش جهان نشان دهنده چه صفتی است که با اراده آن، هستی به وجود آمد. آن صفت فقط رحمت حق بود. نقطه به نقطه هستی و نقش‌ها همه با زبان بی زبانی فریاد می‌زنند و اهل معرفت نیز صدای آنان را می‌شنوند که آغاز خلقت رحمت خدا بود.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه