غربیان از قرن هجدهم به بعد گفتند: انسان، یک نوع حیوان دوپا ولی متمدن و دانشمند است که میتواند ابزار بسازد و عناصر را با همدیگر ترکیب کند و بعد از پایان عمر هم خاک میشود. یعنی اصل وجود و حقیقت انسان را انکارکردند.آنان براساس همین انکارحقیقت، به سینما، ورزشگاه، مجلات، ماهوارهها و رسانههای جمعی جهت دادند. بنابراین؛ گاهی در غرب شخصی اتفاقی بیدار شده و ارزش انسان را شناخته و به فرهنگ خود انتقاد کرده است. الکسیس کارل فرانسوی در کتاب انسان موجود ناشناخته خود نوشته است:
«سینماها، تلویزیونها، رادیوها، مجلات وورزشها غیر از اتلاف عمر ودوری از ادب و تربیت وسعادت ثمره دیگری ندارد. محاسبه کنید که زمانی که پای سینماها وتلویزیونها وآوازها وسرگرمیها مصرف میشود، اگر صرف علم و عقل وتربیت وادب میشد، دنیای ما چگونه دنیایی بود.»
این همان پیام انبیاست. انسان اگر خود را در جرم صغیر و قالب بدن بداند، به هیچ مقصد از اهداف رستگاری نمیرسد، چون دردایره دانستنیهای مادی سیر میکند و تمام عمر خود را فانی می کند.
منبع : پایگاه عرفان