قرآن مجيد نزديك به هشتاد و هشت مرتبه بصورت مفرد و جمع لغت شيطان را بكار برده، و مردم را از زيانهاى آن تحت عنوان دشمنى آشكار و آشتى ناپذير برحذر داشته است، و چهره هاى گوناگون اين موجود خطرناك از محركهاى منفى درونى و برونى است، و آدمى به هنگام روبرو شدن با آن در هر چهره اى كه باشد اگر توان مبارزه در او يافت نشود مجبور به پاسخ است، پاسخى كه ويران كننده دنيا و آخرت اوست زيرا موجود زنده در برابر هر محركى كه موافق با شئون انسانيت نيست اگر قدرت دفاع نداشته باشد مجبور به پاسخ است.
قرآن مجيد در معرفى شياطين ظاهرى و باطنى كه در دو گروه جنى و انسى براى درهم كوبيدن انسانيت انسان در فعاليتند فروگذار نكرده و از آثار پليد آنان در ميدان حيات بشر خبر ميدهد.
شيطان در لغت به معناى موجود شرير و بريده از خير است، بنابراين هر عامل زيانبارى نسبت به انسان مصداق كلمه شيطان است، و ابليسى كه همراه نام آدم در آيات قرآن آمده از مصاديق مهم و برازنده اين لغت است، بنابراين ابليس، خناس وسوسه گر، رفيق ناباب، معلم گمراه كننده، پدر و مادر بى تربيت، منافق طاغوت جاندار و بيجان، امير خائن و ستمگر، و ميكروب منتقل كننده امراض همه و همه مصداق لغت شيطانند و اين كلمه در قرآن كليه اين مصاديق را دنبال ميكند.
با توجه به اين واقعيت هر انسانى بايد در درون خود نسبت به موجود زيانبار چه ظاهرى باشد چه باطنى احساس تنفر و كينه كرده و راه آشتى با شياطين را مسدود كند، و مخصوصا در برابر شياطين انسى كه امروز در رأس آنان استعمارگران كثيف و عمال پليدشان قرار دارند، موضع گيرى كرده و براى درهم كوبيدن آنان از هيچ اقدامى فروگذار نكند. براى توضيح بيشتر در مسئله شيطان بقسمتى از روايات و آيات الهى دقت كنيد.
پيامبر بزرگ فرمود خاكروبه هاى منزل را شب نگاه نداريد، زيرا در تاريكى محل نشيمن و پرورش شيطان است.
به هنگام خوابيدن، دست خود را از چربى بشوئيد، زيرا چربى باقيمانده بر دست عامل جلب شيطان است، و از اين راه بانسان زيان ميرسد، و آدمى بخاطر دچار شدن بمرض از اين راه، بايد خود را سرزنش كند.
از محل شكستگى كوزه آب ننوشيد و نيز از نزديك دسته ظرف آب نخوريد، آرى محل شكسته يا درزدار بخاطر نگرفتن نور و ماندن مقدار كمى آب محل پرورش ميكروب است، و همچنين نزديك دسته ظرف بخاطر تماس با دستهاى مختلف عامل ميكروب و بقول پيامبر شيطان است.
امروز در علم ثابت شده كه مواد چربى و پروتئينى و مراكز تاريك و آب راكد بهترين محل براى پرورش ميكروب است، پيامبر عزيز از هر سه محل تعبير به جايگاه رشد شيطان كرده، و اين نيست مگر معجزه بزرگ اين شخص برگزيده حق، بنابراين داستان ميكروب صدها سال قبل از پاستور از كلمات پيشوايان اسلام بازگو شده.
پيامبر ميفرمايد: موى پشت لب را بلند و پرپشت نكنيد، زیرا نهانگاه شيطان ميشود.
تاريكى لابلاى مو و حرارتى كه از بينى به آن ميرسد باعث رشد ميكروب و بنا به گفته رسول اكرم محل پرورش شيطانست، پاستور ميگفت جاى گرم بهترين محل پرورش ميكروب است، و نيز رهبر اسلام فرمود:
ناخنهاى خود را بگيريد زيرا بين گوش و ناخن محل مناسبى براى شيطان است، و نيز فرمود: انّ شيطان يجرى من ابن آدم مجرى الدّم، شيطان همانند خون كه در بدن ميگردد در تمام بدن راه گردش دارد، راستى معجزه بزرگى است، در اين روايت بگردش خون اشاره شده، درحاليكه مشهور است مسئله گردش خون در سال 1826 م بوسيله مردى بنام هاروى انگليسى كشف شد.
قرآن در سوره ص آيه 41 ميفرمايد:
به ياد آر آنگاه كه بنده ما ايوب عرضه داشت پروردگارا شيطان با من تماس گرفته و مرا بزحمت و خستگى و درد انداخته، در روايات آمده است كه ايوب دچار مرض جلدى شده بود، و بدنش زخم هاى متعدد و طاقت فرسا داشت، و اين معنا از لغت مس كه در آيه شريفه آمده استفاده ميگردد، بنابراين شيطان در اين آيه عامل انتقال و ايجاد مرض پوستى است. «1»
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ قالَ اخْرُجْ مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ: «2»
شما را هستى داده آنگاه صورتگرى كردم، سپس به ملائكه گفتم بر آدم سجده كنيد همه سجده آورده اند جز ابليس، به او گفتم در صورتيكه فرمان قاطع داده بودم مانع سجده تو چه بود؟ گفت من از او بهترم زيرا مايه وجود من آتش و وجود او از خاك است، بدو گفتم از پيشگاهم برو و در زمين جاى بگير به تو نميرسد كه در آنجا كبر ورزى، آرى از مقام عالى رحمتم فرود آى كه تو از سرافكندگانى، گفت مرا تا روز برانگيخته شدن مهلت بده گفتم از مهلت داده شدگانى گفت اكنون كه از زحمتت محروم شدم آدميان را از راه راست بازدارم از جلوى رو، و از پشت سر و از دست راست و چپ آنان آنقدر عوامل گمراهى و فريب آماده كنم كه اكثر آنان از حوزه شكر نعمتهاى تو بيرون روند، گفتم برو اى نكوهيده خوار من آنان را كه از راه تو پيروى كنند با تو به جهنم برده و آنجا را از تو و دوستانت پر خواهم كرد.
در آيه 36 سوره بقره كه داستان آدم را مفصل بيان ميدارد از ابليس تعبير به شيطان كرده آنجا كه ميفرمايد: فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ. و در آيه 28 سوره اعراف ما را از فتنه هاى شيطان كه باعث محروميت ما از بهشت است برحذر داشته و فرموده يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ «3»، در اين دو آيه اخير از همان ابليس تعبير به شيطان كرده و ميخواهد بگويد شياطن يعنى موجود شرير و ابليس يكى از مصاديق آنست به تعبير روشن تر ابليس شيطان است اما هر شيطانى ابليس نيست و به بيان بهتر ابليس لفظ خاص است و شيطان اسم عام.
2- وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ: «4»
به هنگاميكه در گروه مؤمنان قرار گيرند خود را اهل ايمان معرفى كنند و زمانى كه با شياطين كه خود هم از آنانند روبرو شوند، پيمان خود را با آنان بيشتر استوار كرده و بگروه پليد خويش ميگويند ما فقط براى مسخره كردن مردم مؤمن با آنان روبروئيم، زيرا ما هيچيك از برنامه هاى آنان را قبول نداريم.
در اين آيه كه بزيان مسلمين و بنفع اربابان كثيف استعمارگر خود كار ميكنند، و از جاسوسى بضرر ملت قرآن باك ندارند، و همكار و همراه دشمنان خدايند شياطين معرفى شده اند، و اضافه شياطين به ضمير (هم) نمايشگر اين معناست.
3- وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً
براى هر پيامبرى دشمنانى بود از شياطين انسى و جنى، اينان بفريب و مكر نقشه هاى بى پايه به يكديگر القاء ميكردند، براى اينكه در راه پيشرفت انبياء ايجاد مانع كنند. ملاحظه ميكنيد آنان كه بخاطر چند روزه دنيا، و براى ثروت و مقام و منصب با پيامبران مخالفت ميكردند، و مرتب عليه سفيران خدا نقشه ميكشيدند تحت كلمه شيطان معرفى شده اند.
4- وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ: «5»
نقشه هاى خطرناكى را كه شياطين بر مملكت سليمان ارائه كردند پيروى نمودند، سليمان كفر نورزيد، بلكه شياطين يعنى آن انسان هائيكه نقشه باطل و گمراه كننده ميدادند كافر شدند، آنان كه مردم را با برنامه هاى فريبنده از حق جدا ميكردند. آرى گاهى براى حفظ منافع ستمگران، با تشكيلاتى منظم و خرج هائى گزاف و ظواهرى فريب دهنده، و برنامه هاى ساحرانه و جذب كننده ملتى به گمراهى كشيده ميشوند، كارگردانان اين چنان تشكيلات از بارزترين مظاهر شيطان معرفى شده اند، اينان از پشت پره صنعت و تكنيك و مظاهر آن از قبيل سينما، تلويزيون، مجلات، تآتر، كاباره، و كافه و مجالس ديگر نظام فكر و روح يك ملت را درهم ميكوبند، تا دزدان بين المللى و غارتگران خبيث و همكاران داخلى آنان بتوانند با خيال راحت به غارتگرى خويش ادامه دهند، و چه سحر و جادوئى از اين برنامه هاى فوق العاده تر است، كه در سايه آن يك ملت تمام بدى ها را خوب ببيند و تمام خوبيها را بد، و آنچنان در خواب سنگين غفلت فرو روند، كه قرآن بيداركننده و علماى مسئول و زنده شيعه را قديمى و ارتجاع بحساب آورند.
5- إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ: «6»
شياطين به دوستانشان برنامه هائى را ياد ميدهند، تا با كمك آن برنامه ها با شما به ستيز و مجادله برخيزند، پيروى از آنان شما را در دايره شرك قرار ميدهد.
گروهى هستند كه برنامه هاى سفسطه آميز و مسائلى كه خارج از مدار حق است به شاگردان خود ميآموزند و يا به دوستداران خود تعليم ميدهند تا ملت و جامعه اى را به گمراهى درآورند، اهل اسلام بايد در مقابل اين گروه از نظر علمى بسيج شوند، تا فريب آنان را نخورند، و زمانيكه با اين چهره هاى فيلسوف مآبانه روبرو ميشوند بتوانند با آنان جدال حسن كنند، اربابان و مريدان كمونيستى از اين قبيل مردمند و بنا بفرموه قرآن اينان شيطان و دوست شيطانند.
6- قرآن كريم غير متخصصينى كه در امور اسلامى دخالت ميكنند: «7» و آنان كه زندگى شان منهاى ياد حق و برنامه هاى خداست، «8» و آنانكه به تلف كردن مال خود و يا اموال عمومى و ارزاق و ثروت يك جامعه دست ميزنند، و آنان كه حق اقوام تهيدست و از پا افتاه خود را نميدهند «9» و كسانيكه غير خدا را در زندگى خويش يار و ارباب گرفته اند «10» و آنانكه شيطان بر آنان مسلط شه و خدا را از يادشان برده «11» بترتيب تابع شيطان، قرين شيطان، برادران شيطان، دوست شيطان و حزب شيطان ميشناسد.
از آيات كتاب و روايات رسيده از پيامبر و ائمه بزرگوار استفاده ميشود، كه انسان از ابتداى ولادت تا هنگام مرگ با انواع شياطين انسى و جنى روبروست و براى حفظ سلامت جسم و فكر و روح خود راهى جز مبارزه و جنگ با اين شياطين ندارد.
اسلام در زمينه مبارزه با دشمنان نسخه هاى كاملى در اختيار انسان قرار داده، كه هر انسانى با اجراى دستوراتى كه در آن نسخه ها قرار داده شده بر دشمنان خويش پيروز خواهد شد.
خوانندگان محترم اين بود قسمتى از محرك هاى منفى برونى و درونى كه تحت عنوان جهل، حسد، دنيا، شيطان بررسى شد و تا حدى زيانهاى اينگونه از محركها كه در حقيقت عبارت از پاسخ انسانا ين موجود زنده در برابر آنهاست شناسانده گشت، امید است همه ما با توفيق الهى بتوانيم خويش را از روبرو شدن با اين محركهاى خطرناك درونى و برونى حفظ كنيم.
در اينجا بذكر چند محرك مثبت درونى و برونى بسنده كرده و دوستان عزيز را بدقت در اين محركها و پاسخ مثبت انسان در برابر آنها دعوت ميكنم.
------------------------------------------------------------
(1)- روايات اين بخش را در كتاب وسائل بحار باب طهارت و اطعمه و اشربه و نيز كتاب سفينة البحار ج 1 ص 770 ملاحظه كنيد.
(2)- الاعراف 11- 18
(3)- اينكه ميگويد اكثر بخاطر اين است كه در جاى ديگر ميگويد من قدرت گمراه كردن مردم باتقوا و خالص را ندارم، بدين نكته نيز بى توجه نمانيد كه اكثر گمراهان بسوء اختيار خود گمراهى را قبول ميكنند، احدى مجبور به هدايت و گمراهى نيست و ابليس هم سلطنت و تسلط بر كسى ندارد، دشمنى است كه با نيروى تقوا و ايمان و خلوص ميتوان خواسته هايش را بدون پاسخ گذاشت و محركى است كه بايد با او مبارزه كرد.
(4)- بقره 14
(5)- بقره 102
(6)- انعام 121
(7)- حج 3
(8)- زخرف 36
(94)- اسراء 27
(10)- مريم 45
(11)- مجادله 19
---
برگرفته از کتاب نظام تربيت دراسلام نوشته حضرت استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان