روزی در زمان مرجعیت و زعامت فقیه بزرگ شیعه مرحوم آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی که بیست تا سی مجتهد از شاگردان ایشان در محضرش نشسته بودند، به ناگاه یک مرد عرب چهارشانه که خیلی هم عصبانی بود از در حیاط وارد شد. خادم منزل خواست بپرسد که چکار داری که با یک مشت، او را بر زمین انداخت. بعد هم یک لگد به در زد و در را باز کرد و بدون سلام کردن روبروی سید نشست و گفت: سقف خانهام دارد میریزد، درآمد زیادی هم ندارم، گدا هم نیستم، اما پول بده تا بنا بیاورم و سقف را تعمیر کنم. آن روز آقا سید ابوالحسن پول نداشت. خیلی آرام به او گفت: پول ندارم. مرد عرب از جا برخاست و بدون توجه به اینکه ایشان مرجع تقلید و سید و فرزند حضرت زهرا (س) است نزدیک به ده فحش به سید داد و رفت.
چهار شب بعد در ساعت نه شب خانم این عرب دید که درب خانهاش را میزنند. نزدیک در آمد و پیرمرد سیدی را دید که سراغ همسرش را میگیرد. به خانم گفت: به شوهرت بگو ابوالحسن آمده است و با شما کار دارد. زن اجازه گرفت و آقا به داخل خانه آمد و گفت: این سقفی که میگویی میخواهد خراب شود چقدر هزینهاش میشود؟ مرد عرب گفت: پنجاه دینار. سید مبلغ را به او داد و گفت به جدم زهرا (س) آن روز که آمدی پول نداشتم و امروز پول دستم آمد و برایت آوردم. آن مرد عرب به اتاق دیگر رفت و یک خنجر برهنه آورد و کنار دستش گذاشت و خوابید. سپس گفت: سید بلند شو و کفشهایت را بپوش و با کفش روی صورت من پا بگذار. من بد کردم، اشتباه کردم و نفهمیدم. البته خود این هم خیلی آقایی است، مخصوصاً اگر گناهکار برود و به خود پروردگار بگوید: ای محبوب من! من نفهمیدم و خطا کردم. سید فرمود: پدرجان! این حرفها را نمیخواهد و بلند شو. عرب گفت: سید اگر این کار را که گفتم انجام ندهی با این خنجر شکم خودم را پاره میکنم و همچنان بر خواسته خود اصرار میکرد تا اینکه پس از انکارهای فراوان سید، قرار شد سید همین طور که نشسته پایش را دراز کند و کف پایش را یک لحظه به صورت او بگذارد.[26]
بیان شد که یکی از دعوتها دعوت مغفرت بود و راه اجابت آن نیز توبه بود. این شبها، شبهای امام زین العابدین (ع) است و انسان ماتش میبرد که چه خبر است. خدایا ما را به جمع بندههای خوبت راه بده. ما هم خسته شدهایم و دلمان میخواهد توبه کنیم و برای تو باشیم. نمیدانم امام در چه حالی این دعاها را خوانده و باورم نمیشود که نشسته باشد و خوانده باشد. امام در اتاق تاریکش، صورت پاک و مقدسش را که بارها امیرمؤمنان (ع) و امام حسین (ع) بوسیده، روی خاک گذاشته و دعا خوانده است.
منبع : پایگاه عرفان