قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تماشای جمال الهی

 

آیت الله جوادی آملی در برنامه‌ای توضیح می‌داد که بهترین نگاه، نگاه به "وجه الله" است و بهترین نیت هم نیت برای وجه الهی است: «انما نطعمکم لوجه الله».[11] پس اگر من در پی تماشا هم می‌روم باید به تماشای جمال او بروم. من جمال او را که ببینم همه چیز را دیده‌ام و چرا من در پی دیدن یک صورت محدود و استخوانی باشم که فردا از بین می‌رود؟ و یا چرا عاشق چهره‌ای بشوم که بعدش مسائلی پیش بیاید و آبروی خودم و خانواده‌ام برود؟ چقدر مسخره است که چشمم را خرج این چهره‌های محدود بکنم! نه، من به دنبال اصل می‌روم و آن را می‌بینم که با دیدن او، همه چیز را دیده‌ام.

معروف است که یکی از سلاطین قاجار ‌خواست یک تک بیت بگوید و در مصرع دومش ماند. از شعراء استمداد کرد و هر‌ یک چیزی گفتند تا یکی مورد پسند شاه واقع شد. مصرع اول این بود: «در جهان چون حسن یوسف کس ندید». شعرا هر‌کدام چیزی گفتند تا اینکه شاعری چنین گفت: «حسن آن دارد که یوسف آفرید» و این واقعاً از همه بهتر بود.

اینجا را رها کن و بالا برو! درخت‌ها بسیار زیبایند، ولی در پائیز همه خشک می‌شوند، قیافه‌ها قشنگ‌اند، ولی ما نمی‌توانیم به همه آن‌ها نگاه کنیم و چیزی هم نیست که نگاه کنیم. تمام زیبایی‌شان به همان یک مقدار مو است که اگر آن را از آن‌ها بگیرند دلمان نمی‌خواهد دیگر نگاهشان کنیم و حالمان بهم می‌خورد. اگر همان جوانی که به خاطر او دینمان را از دست می‌دهیم، یا پدر و مادرمان را به گریه می‌اندازیم یا آبروی خانوادگی‌مان را به باد می‌دهیم، یک مرض موخوره در سرش پیدا شود آیا حاضریم دیگر نگاهش کنیم؟ پس باید جایی برویم که موخوره ندارد و به تماشای جمالی بنشینیم که جمالش هیچگاه تغییر نمی‌کند.

 

 به خدا قسم، اولیای الهی اگر جایی بهتر از فضای رحمت الهی سراغ داشتند به آنجا می‌رفتند. امیرمؤمنان (ع) که بخل نداشت و اگر جایی بهتر از اینجا بود حداقل به یکی از دوستان نزدیک خودش مثل میثم تمار می‌گفت. ائمه (ع) نیز چیزی را پنهان نمی‌کردند. والله اگر ظرفیت می‌دیدند اسرار غیب را در اختیار افراد می‌گذاشتند و مگر در اختیار ابوحمزه ثمالی قرار ندادند؟ مگر او نزد حضرت صادق (ع) نیامد و گفت: من دق می‌کنم و سینه‌ام از فشار خرد می‌شود، چون کسی را نمی‌بینم که این‌هایی را که از شما یاد گرفته‌ام به او منتقل کنم. حضرت فرمود: شب‌های تاریک به بیابان برو و سرت را روی زمین بگذار و برای زمین تعریف کن!. اما امروز مشتریان خوبی برای شنیدن هست، چون زمان غیر از زمان حضرت صادق (ع) است و عقل‌ها 1400 سال قوی‌تر شده است. من نمی‌دانم تا کنون چقدر دقت کرده‌اید که در این هفت هشت ساله، گاهی امام در سخنرانی‌هایشان از اسرار ملکوتی می‌گویند و آن‌هایی که اهلش هستند دیوانه و مست می‌شوند! امام هم هیچ نمی‌ترسد چون می‌داند که الان خریدار زیاد است. پس اگر ظرفیت باشد از طرف اولیای الهی که بخلی نیست. خود پروردگار هم همینطور است. او درباره قرآنش می‌فرماید: «تبیاناً لکل شیء».[12] با این کتاب هم تمام در‌ها را به روی شما باز کردم و هیچ دری بسته نمانده است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه