عالم صحنه تجلی رحمت اوست. این رحمت گاه به صورت تکوینی خودش را نشان میدهد که در بحث روز گذشته بیان شد و گاه به صورت تشریعی مشاهده میشود که همان نبوت انبیاء، امامت امامان، فقاهت فقیهان و مجموعه مقررات و قوانینی است که این بزرگواران در اختیار انسان گذاشتهاند. گاهی هم رحمت به صورت مزد عمل مطابق با این مقررات، در دنیا و در آخرت خودش را نشان میدهد.
آن عارف بزرگ میگوید: من یک بار زمستان از منزل بیرون آمدم. برف سنگینی باریده بود و من میخواستم از شهر خود به شهر دیگری بروم. در بیابان اطراف شهر کشاورزی را که گبر (آتش پرست) بود و از قبل او را میشناختم دیدم. او بر برفهایی که نزدیک به نیم متر بود دانه میپاشید. به وی گفتم چه میکنی؟ گفت: دانه میپاشم. گفتم: برای چه؟ گفت: من در خانه نشسته بودم، به فکر این مرغکان بیابان افتادم که با این برف سنگینی که باریده اینها امروز چه میخورند! مقداری دانه آوردهام و در این برفها میپاشم تا مرغهای بیابان آنها را بخورند. گفتم: آخر این کار را از تو قبول نمیکنند. گفت: درست است که به نظر شما قبول نمیکنند، اما آیا مرا هم نمیبینند؟ خداحافظی کردم و رفتم.
سال بعد در طواف مسجد الحرام او را کنار کعبه دیدم که پرده کعبه را گرفته و زار زار گریه میکند. گفتم: اینجا چه میکنی؟ گفت: آن دانههایی را که بر برفها پاشیدم دید و خرید و مزدش هم این است که مرا به اسلام هدایت کرد. خودش میفرماید: «انا لا نضیع اجر من احسن عملاً».[5] اجر هیچ کس را در این عالم ضایع نمیکنند. البته اگر انسان برخوردش گستردهتر باشد، به این معنا که برخوردش همراه با ایمان
منبع : پایگاه عرفان