بنابراین، خداوند با لطف عام خود با همه موجودات و از جمله انسان در ارتباط است، ولی از طریق لطف خاص خود، فقط با انسان ارتباط دارد. قرآن مجید، تجلی لطف خاص او برای ما انسانهاست و اگر کسی خوابش ببرد و دچار غفلت شود و حجاب شهوت جلو دید او را بگیرد باید خودش بنشیند و فکر کند و یا دستکم یک متفکری جرقه به دل او بزند و او را از این خواب سنگین بیدار کند و به او بفهماند که کیست و برای چیست!
بدترین جهل نیز جهل به خود است. بسیار زشت است که انسان از برنامههای خارج از وجود خودش آگاهی داشته باشد، اما خودش را که مرکز این دایره است نشناسد. به قول جلال الدین در مثنوی "یجوز و لایجوز" خیلی از چیزها را بداند، اما "یجوز و لایجوز" خودش را نداند. مثلاً در امور معمولی بداند که آب و هوای این منطقه بد است و از آن دوری کند، اما نداند که هوای نفس درون خودش، بدترین هوا در عالم است و در این هوا زندگی کند و نفَس بکشد و به خطرناک بودنش توجه نداشته باشد.
حضرت رسول (ص) میفرماید: «اعداعدوّک نفسک التی بین جنبیک». آن حضرت محترمانه حرف زدهاند و فرمودهاند که دشمنترین دشمنانت، شهوت خودت است. شهوت هم تنها مربوط به مسائل جنسی نیست، بلکه شهوت، محوری است که خیلی چیزها به آن مربوط است. حب جاه، حب زینت و زیور، حب دنیا، حب شهرت و مقام و حب مال، همه در ارتباط با آن هستند. یک رشته آن نیز مسئله تحریک غریزه جنسی است. بسیاری هستند که بر شهوت غریزه جنسی خود مسلطاند، ولی همانها بر حب جاه و مقام خود مسلط نیستند. همچنین کسانی هستند که علاقهای به جاه و مقام ندارند و در پی شهوت جنسی هم نیستند، اما وقتی به پول میرسند حاضرند که همه چیز خود را فدا کنند.
در روایات ما آمده که قارون بیست و پنج سال مدیر جلسات مذهبی و قاری تورات بود و آن را به کودکان و بزرگان یاد میداد و اهل ریاست هم نبود، اما وقتی که به پول رسید نتوانست دین خود را حفظ کند. زبیر نیز واقعاً اهل شهوت نبود، اما همینکه مساله ریاست پیش آمد نتوانست خود را نگه دارد و جنگی براه انداخت که تعداد زیادی در آن کشته شدند و خودش هم کشته شد. بنابراین، افراد نسبت به امیال، گوناگونند و هرکس به بعدی از شهوت میچسبد، اما در هرحال باید انسان خواب را بیدار کرد وگرنه خودش ضربه بزرگی میخورد و سپس ضربههای بزرگی به دیگران میزند.
منبع : پایگاه عرفان