آورده اند كه در روزگاران گذشته حاكم مملكتى مى خواست رقيبى از رقيبان خود را نابود كند ، پزشك حاذق و ماهر شهر را خواست و به او گفت : زهرى براى من آماده كن تا با غذا مخلوط كنم و به خورد رقيبم بدهم و او را از پاى در آورم ، طبيب گفت : من هنگام گرفتن دانشنامه پزشكى سوگند خورده ام كه به مردم خدمت كنم و جانشان را از خطر برهانم و از خيانت به آنان بپرهيزم ، روى اين حساب دست به چنين كارى كه جز خيانت چيزى نيست نمى زنم .حاكم دستور داد طبيب را به زندان اندازند ، طبيب به زندان رفت و حدود شش ماه رنج زندان را تحمل نمود ، پس از شش ماه دوباره حاكم درخواستش را با طبيب در ميان گذاشت ، ولى طبيب از اجابت حاكم سرپيچى كرد ، حاكم بر تعهد طبيب آفرين گفت و او را نجات داد و در نهايت نزد حاكم بسيار محبوب شد.اوج ادب انسان ، ادب در برابر حق و فرمان ها و دستورات اوست ، اين ادب مايه رشد و تكامل و سبب سعادت دنيا و آخرت و نهايتاً عامل اتصال به رحمت رحيميه و رضوان الهى و بهشت عنبر سرشت و بالاتر از همه رسيدن به مقام قرب و لقا و وصال است .
به قول سالك مسالك الهيه و معارف ربانيه حضرت فيض :
قومى به منتهاى ولايت رسيده انداز دست دوست جام محبت چشيده اند
از تيغ قهر زندگى جان گرفته اند *** وز جام لطف باده بى غش چشيده اند
هرچند گشته اند سراپاى صنع را *** غير از جمال صانع بى چون نديده اند
طوبى لهم كه سر به ره او فكنده اند *** بشرى لهم كه از دو جهان پا كشيده اند
تحقق اين ادب همان بندگى و طاعت خالصانه است كه انسان را به اوج كرامت و معيت مع الله و قلّه انسانيت مى رساند .
منبع : برگرفته از کتاب جلوه های رحمت الهی استاد حسین انصاریان