پیامبر خدا (ص) میفرماید: یک بار من شیطان را دیدم که رنگ پریده، قد خمیده، لاغر، ضعیف، ناتوان، زرد و مردنی بود. به او گفتم: چه شده است؟ گفت: یا رسول الله از دست چهار مسأله به مرگم راضی شدهام با این که خدا به من مهلت داده که تا روز قیامت زنده باشم. پیامبر فرمود: آن چهار مسأله چیست؟ گفت: یا رسول الله! به محض این که صدای اذان بلند میشود مردم با شوق برای نماز به طرف مساجد میآیند.
البته منظور نماز واقعی است، نه تکرار کلمات خشک و یک سلسله الفاظ بیروح که فرد سر زبانش بچرخاند و بعد اسمش را نماز بگذارد. خداوند نماز را برای محتوای آن فرستاده است و فرموده است:
)إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمـُنْكَر(.[6]
الفاظ نماز را که به طوطی هندی هم میشود یاد داد و به او گفت: بخوان، یا نوار هم میتواند آن را بخواند! ای برادر و ای خواهر این عبادت فایده ندارد! ای بهترین مردم روی زمین! ای عزیزانی که خدا و انبیا به شما متوجه هستند! والله قسم هر نماز انسان باید تاثیر جداگانهای در او بگذارد و او را جلو ببرد و از کثافات و آلودگیها و رذائل پاکش کند. نماز را با فکر بخوانید و دلتان را مانند جسمتان در آن وارد نماز کنید.
پس شیطان گفت: یا رسول الله، مرا که میبینی لاغر و زرد و نحیف و بدبخت شدهام، یکی به خاطر اذان است که تا موذن «الله اکبر» میگوید مسجدها پر میشود. طبیعی است مسجدها که پر شود همانجا مسأله حلال و حرام خدا را بیان میکنند و تکالیف مردم را میگویند و یک دفعه میبینید که جبههها پر میشود و پشت جبههها تقویت میشود، همچنین گناهکاران توبه میکنند، طلاقها و دشمنیها کم و آشتیها و محبتها زیاد میشود.
من در ایام دور یادم هست که در همین تهران، بنّا که صبح سر بنّایی میآمد، خودش اول وضو میگرفت و عملههایش را هم وادار میکرد وضو بگیرند و میگفت: ما میخواهیم این خانه را برای یک مسلمان بسازیم، اینجا میخواهند ازدواج کنند، بچهدار شوند، نماز بخوانند، سحر بیدار شوند و روزه بگیرند، پس با وضو کار کنید. من یادم است در آن ایام روی تابلوی داروخانهها نوشته بود هو الشافی، و بیشتر داروخانهها به مریضها که میخواستند دارو بدهند نصف دارو را میدادند و میگفتند: با نصف این نسخه هم خوب میشود، اگر بیشتر بدهیم و پول بگیریم دارو را میبرد و نمیخورد و این پول، پول درستی نیست که به زندگی ما وارد شود. ببینید تا کجا را حساب میکردند! بنابراین باید علم داشت که چگونه باید با مسائل برخورد کرد. و ببینید ما تاکنون چگونه برخورد کردهایم! آیا ما با انصاف برخورد کردهایم؟ ما با قوه درس خواندنمان تا حالا جگونه برخورد کردهایم؟ آیا همه ما از مغز و استعدادمان درست استفاده کردهایم؟ از نظر فرهنگ الهی، همه شما خیلی بزرگ هستید. من یک روایت از امام صادق(ع) برای شما بخوانم که آن را مرحوم فیض کاشانی در تفسیر صافی نقل کرده است:
)و ان الصُّورة الانسانیه هِی الطَّریقُ المستقیم الی کلُّ خیـرٍ وَ الجِسـرُ المَمدود بین الجَنَّةِ وَ النّار([7]
آن حضرت میفرماید: هر کدامتان را خدا آفرید تمام حیثیتتان را دلیل بر رسیدن به خودش قرار داد. شما راهی هستید به سوی خدا و نیز پلی هستید بر روی جهنم که باید از این پل عبور کنید و به بهشت برسید، بنابراین، نایستید و متوقف نشوید. شخصیت شما خیلی عظیم و بزرگ است و دنبال هر صورتی، هر خانهای، هر مردی، هر زنی، هر مجلسی و هر صدایی نباید بروید.
شیطان گفت: یا رسول الله! علت دوم افسردگی و بدبختی من کسب حلال است. صبح که مردم بیدار میشوند و سر کار میروند، یک عدهای را میبینم که فقط طالب حلالند و با حرام ارتباط ندارند و این کار مرا مریض و بیچاره میکند.
سومین علت مریضیام هم این است که وقتی من دام پهن میکنم که امت شما را در آن بیندازم، امت شما را میبینم که با آن گناه مبارزه میکنند و این دام را تکه تکه میکنند. اینها مثل بچههای تخریب آنقدر زیبا سیم مینهای کاشته شده توسط مرا قطع میکنند و خرج مواد منفجرهاش را در میآورند که من متعجب میشوم. امت باید نسبت به تمام دامهای شیطان تخریبچی باشند و چالاک و چابک عمل کنند.
و یا رسول الله، علت چهارمی که کمرم را شکسته است و تا قیامت هم خوب نمیشوم، فقط و فقط از دست رزمندگان است.[8] من میخواستم این جوانها همه کنار دریا و در دامن گناهان باشند، اما آنها خودشان را در دامن حورالعین انداختهاند؛ من میخواستم اینها بروند جهنم، اما آنها به سوی بهشت پرواز میکنند؛ من میخواستم اینها عاشق تمدن غرب و فرهنگ غرب باشند، اما آنها دارند کفر و آمریکا را نابود میکنند؛ پس امان از دست رزمندگان!
منبع : پایگاه عرفان