کتاب هایی مانند مدينة المعاجز، امالی شیخ صدوق، مناقب ابن شهرآشوب، مقتل ابومخنف، منتخب طریحی، دربارهی برگشت ذوالجناح به خیمه ها چنین نقل کردهاند[1]، که وقتی حضرت سیدالشهداءعلیه السلام بعد از این که تیر سه شعبهی مسموم به قلبشان رسید، و از بالای زین به زمین افتادند، و شهید شدند، اسب شیههکنان از کنار کشتهها خود را به بدن امامعلیه السلام رساند.
با لبش بدن او را بوسه زد، با شامّهاش بدن را بویید، و این حیوان مانند مادر داغدیده از دیدهاش اشک میریخت.
یال و کاکل خودش را به خون حضرت رنگین کرد و با زین واژگون شده به سوی خیمهها برگشت.
کنار خیمهها شیهه میکشید، سر به زمین میکوبید.
زینب کبری سلام الله علیها با شنیدن صدای شیههی اسب به سکینه فرمود: گویا پدرت برگشته و آب آورده، از او استقبال کن.
اما وقتی سکینه بیرون آمد و منظرهی اسب را دید، فریاد زد: «وا أبَتاه، وا حُسیناه، وا قَتیلاه، وا غُربَتاه» در زیارت ناحیه که منسوب به امام عصر(عج) است، آمده: «فَلَمّا نَظَرنَ النِساءُ إلی الجَواد مخزیا وَ السَّرجُ عَلَیهِ ملویّا خَرَجنَ مِنَ الخُدور، ناشِراتِ الشُّعور عَلی الخُدود لاطِمات وَ لِالوُجُوهِ سافِرات وَ بِالعَویلِ داعیات وَ بَعدَ العِزِّ مُذلّلات وَ إلی مَصرَعِک الحُسین مُبادرات» چشم زنان و دختران وقتی به اسب افتاد، با آن حال که دیدن زینش واژگون شده، همه زیر چادر عصمت مو پریشان کردند، لطمه به صورت زدند، و بعد از آن همه عزّتی که داشتند، حالا با کشتن ابی عبدالله علیه السلام اسیر دشمن میشوند، ناله زدند و به این حال به سوی قتلگاه ابیعبدالله دویدند.
ارشاد مفید صفحهی صد و دوازده نوشته: بانوان حرم در حال حرکت به میدان بودند که زینب کبری سلام الله علیها فریاد می زد: «وَیحَکَ یا عُمَر أیُقتَلُ أبوعبدالله وَ أنتَ تَنظُرُ إلَیه» عمر سعد حسین مرا میکشند و تو نگاه می کنی؟ «فَلَم یُجِبها عُمَر بِشَئٍ» عمر سعد هیچ جوابی نداد. دختر علی رو به لشکر کرد: «وَیلَکُم» وای بر شما، «أما فیکُم مُسلِم، فَلَم یُجِبها أحَدٌ بِشَئٍ» آیا در میان شما یک نفر مسلمان نیست؟ باز هم کسی جواب به او نداد.
«وَ نادی شِمر ألفُرسان وَ الرِّجالَ فَقال وَیحَکُم ما تَنتَظِرونَ بالرَّجل اُقتُلوه ثَکَلَتکُم أُمَّهاتِکُم فَحَمَلَ عَلَیهِ مِن کُلِّ جانِب» شمر لشگریان را صدا زد مادرانتان به عزایتان گریه کنند، چه میکنید؟ منتظر چه هستید؟ که جلوی اهل حرم از هر طرف باز به گودال قتلهگاه حمله کردند و با تیر و نیزه و شمشیر، بدن ابیعبدالله علیه السلام را مورد هجوم قرار دادند.
پی نوشت:
[1] - مدینة المعاجز، الأمالی، شیخ صدوق، ص163؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص58؛ وقعة ا لطف، بحارالأنوار، ج45، ص60، باب37؛ المنتخب، الإرشاد، ج2، ص112
منابع:
مقتل سيدالشهدا(ع)از مدينه تا مدينه
نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان