قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نعمت های الهی - جلسه هفدهم - (متن کامل + عناوین)

                                       

  لزوم توبه برای بندگان

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاة و السلام علی سید الانبیاء والمرسلین ابی القاسم محمد وعلی اهل بیته الطیبین الطاهرین

 

لزوم ترک گناه

یکی از مسائل مهم که در کلمات حضرت حق در همه کتب آسمانی و به‌خصوص در قرآن کریم منعکس است و گفتار انسان‌های پاک، یعنی صد و بیست و چهار هزار پیامبر و گفتار دوازده امام که در طول نزدیک به سیصد سال بین مردم زندگی‌ ‌کرده‌اند در باره آن صادر شده است، مسأله مخالفت با گناه است. و فرقی هم نمی‌کند که گناه و معصیت مربوط به چه ناحیه‌ای باشد؛ در ناحیه اخلاق باشد، یا در ناحیه عمل یا در ناحیه اعتقاد.

معنای گناه و معصیت هم روشن است. گناه یعنی حرکتِ مخالف با خواسته‌های وجود مقدس حضرت حق. ضرر گناه هم معلوم است که در دنیا به هم زنندۀ نظام زندگی خانواده و جامعه و فرد است و در آخرت هم مورث عذاب دردناک الهی است. با هیچ گناهی هم پروردگار عالم، انبیا، ائمه، شهدا و اولیا و هر انسانی که برای دین خدا زجر کشیده موافق نبوده است و هیچ گناهی را هیچ کدام از آنها دوست نداشته‌اند. آنان از هر گناهی اعم از صغیره، کبیره، جدی و شوخی متنفر بوده‌اند.

 

تنفر خداوند از گناه

شما تنفر وجود مقدس حضرت حق را نسبت به گناه، از آیاتی شبیه این آیات می‌توانید حس کنید:

)إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ الْمـُعْتَدين( ، )إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور(، )إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُور(، )إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ الْخائِنين([1]

خداوند نسبت به هیچ فسادی روی خوش نشان نداده است، انبیای گرامی او و ائمه طاهرین و اولیای خدا و دلسوزان و شهیدان راه حق هم مثل او هستند. اگر پای گناه در میان نبود، پای مبارزه هم در میان نبود. شهیدان نیز برای این که جلوی جرم مجرم را بگیرند به شهادت رسیده‌اند. بنابراین، اگر کسی گناه کند در حقیقت با این کار، با خدا، انبیا، ائمه، اولیا، تبعیدشدگان در راه خدا، زجرکشیدگان فی سبیل الله و شهیدان راه حق و با عدل و منطق و با انسانیت و هدف عالی خلقت مخالفت کرده است. تمام مردم هم باید همین محاسبه را روی گناه داشته باشند و گمان نکنند که فلان گناه مثلا گناه کوچکی است. این که بعضی از گناهان را صغیره می‌گویند، نسبت به دیگر گناهان است وگرنه هر مخالفتی با حضرت حق، گناه کبیره است و اولیای خدا تحمل هیچ گناهی را نداشته‌اند.

 

انزجار امام علی (ع)  از گناه

امیرمؤمنان (ع)  می‌فرماید: اگر هفت اقلیم عالم را به من بدهند در مقابل این که پوست جوی را از دهان مورچه‌ای بگیرم من این گناه را مرتکب نمی‌شوم. معلوم می‌شود بار این گناه از نظر آن حضرت از وزن هفت اقلیم سنگین‌تر است. در نهج البلاغه می‌فرماید:

«وَ اللهِ لَأَنْ أَبِیتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِی الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللهَ وَ رَسُولَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَی ءٍ مِنَ الْحـُطَام»؛[2]

قسم به خدا! اگر علی را از سر شب تا به صبح روی تیغ‌های تیز بیابان بخوابانند و با پای زنجیر کرده او را روی این تیغ‌های تیز بکشند، برای علی محبوب‌تر است از این که فردای قیامت به ملاقات خدا و رسولش نائل شود در حالی که ظلم به بندگان کرده باشد و یا مالی از مردم را غصب نموده باشد!

 

جان دادن با شنیدن خبر گناه

در اوایل زمان قاجاریه فرد بی‌دینی را برای استانداری شیراز فرستاده بودند. او نمایندگان اصناف مختلف را روز پنج‌شنبه‌ای به باغ ارم دعوت کرد. یک دسته مطرب یهودی را هم دعوت کرد که بعد از غذا برای مردم مجلس طرب برپا کنند. یکی دو نفر از افرادی که همیشه در نماز جماعت حاج میرزا حسین یزدی شرکت می‌کردند نیز در آن جلسه شرکت کرده بودند. آنها از این که دعوت استاندار ستمگر را اجابت نکنند ترسیده بودند. روز جمعه که خبر این جلسه را به حاج میرزا حسین یزدی دادند، ایشان بعد از نماز ظهر شنبه آمد روی پله اول منبر نشست و بسیار گریه کرد و گفت خبر به من رسیده که از مسجدی‌های من، دیروز دو نفر در آن مجلس معصیت شرکت داشته‌اند. شما اگر متعهد به خدا هستید چرا در جلسه شیاطین شرکت کرده‌اید؟ شما اگر شنونده صدای قرآن هستید و اگر مسلمانید چرا حاضر شدید به مراسم خلاف قدم بگذارید و شما باعث جان من شدید! من از دیشب تا به حال نخوابیده‌ام. دیگر نماز عصر را نیز طاقت نیاورد که بخواند و بی‌حال شد. او را به منزل بردند و طبیب بالای سرش آوردند. طبیب گفت که او را برای استراحت باید از شهر بیرون ببرید. او را به باغی در مصلای شیراز بردند، اما سرانجام هم بهبود نیافت و از دار دنیا رفت. بنابراین، آنان که از گناه ترس داشته‌اند، از شنیدن خبر گناه دیگران نیز یکه می‌خوردند و گاه جان می‌دادند.

 

هشدار پروردگار عالم به گناهکاران

وجود پروردگار عالم در مسأله گناه جملات هشدار دهنده‌ای دارد، از جمله می‌فرماید:

)یابنَ آدم، ما خَلَقْتُ هذه النَّیـرانَ اِلّا لِکُلِّ کافرٍ وَ بَخیلٍ وَ نَمّامٍ وَ عاقٍ لِوالدیه و مانعِ الزکاه وآکِلِ الرِّبا و الزّانی و جامِع الحَرام و ناسِی القُرآن و موذِی الجیـران(؛

می‌فرماید: ای فرزندان آدم من جهنم را خلق نکردم مگر برای هر کافر، بخیل، دو بهم زن و سخن چین، کسی که پدر و مادرش از او ناراضی باشند، کسی که زکات را منع کند، کسی که ربا می‌خورد، برای زنا کار و هر کسی که آلوده به حرام است و برای کسی که قرآن مرا فراموش کند و برای کسی که همسایه‌اش را اذیت ‌کند.

سپس استثنایی را می‌آورد و می‌فرماید:

)إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحا(؛ مگر کسی که با گناهانش قطع رابطه کند و ایمانش را قوی کند و عمل صالح انجام دهد.

بعد هم به نصیحت می‌پردازد و می‌گوید:

«فَارْحَمُوا انفسکم یا عبیدی»؛ ای بندگان من! به خودتان من رحم کنید و به فریاد خودتان برسید!

«فَإِنَّ الأبْدانَ ضعیفةٌ»؛ بدن‌های شما ضعیف است. یعنی طاقت جهنم را ندارد. مقداری که هوا گرم‌ یا سرد می‌شود، فرار می‌کنید. سرتان درد‌ می‌گیرد، داد‌ می‌زنید. دندانتان درد‌ می‌گیرد، بی‌طاقت‌ می‌شوید. بندگان من به خودتان رحم کنید، بدن‌هایتان ضعیف است.

«و السَّفرَ بعیدٌ»؛ راه شما طولانی است. و شما از وقت مرگ تا قیامت پنجاه عقبه را باید بگذرانید.

«والحملَ ثَقیلٌ»؛ بارتان سنگین است. این سفر طولانی را چگونه‌ می‌خواهید بیایید؟ شما یک مقدار برای منزلتان خرید می‌کنید خسته می‌شوید و چهار پنج دفعه‌ در بین راه می‌نشینید و آنها را زمین‌ می‌گذارید، گاهی هم پولی‌ می‌دهید که یک قوی‌تر ازخودتان آن را بردارد. شما این همه گناه را تا قیامت چگونه‌ می‌خواهید بیاورید؟!

«والصّـراطَ دقیقٌ»؛ پلی هم که از روی آن‌ می‌خواهید عبور کنید بسیار دقیق و باریک است. و کسی که با بار گناه روی آن پل بیاید سقوط می‌کند.

«وَ النّارَ لَظیٰ»؛ آتش نیز شعله می‌کشد و او را به سوی خود می‌کشد.

«والمنادی اسـرافیل والقاضی رب العالمین»؛[3] خبر قیامت را اسرافیل‌ می‌دهد و قاضی دادگاه هم خود پروردگار است، پس شما چه‌ می‌کنید؟ ای گناهکاران! اگر گناهانتان ادامه پیدا کند و اگر عادت گناه از سرتان نیفتد، چه‌ می‌کنید؟ اگر گناهان در شما ریشه دوانده باشد، چه‌ می‌کنید و اگر بعد از این همه گناه، وجود مقدس پروردگار درِ توبه را برایتان نگشاید چه‌ می‌کنید؟

روزی پیامبر خدا (ص)  بر منبر خود درباره عذاب جهنم و جریمه گنهکاران سخن می‌گفتند که سلمان از میان مجلس فریاد زد: آه، ای کاش آفریده نشده بودم و امروز این مسائل به گوشم نمی‌خورد! او با این که اهل جهنم نبود، از شنیدن جریمه گناهکاران ‌گفت ای کاش آفریده نشده بودم! بنابراین، ای مردان، زنان و جوانان، بیاییم و از هر نوع گناهی بترسیم!

 

شرط بخشش گناه

در آیه 135 سوره آل‌عمران‌ در باره شرایط کسانی که بخشیده می‌شوند می‌فرماید:

)وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهُ وَ لَمْ يُصِـرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُون (؛

آنهایی که مرتکب گناه کبیره شدند، اشتباه کردند و نفهمیدند و آلوده شدند و به خودشان ظلم کردند و سپس توبه کردند و به گناهانشان ادامه ندادند، خداوند گناهانش را می‌بخشد، و اصلا غیر از خدا کسی نمی‌تواند ببخشد.

منظور این آیه این است که کسانی که بعد از توبه، به گناه ادامه ندادند خداوند آنها را می‌بخشد. پس این آیه، توبه را مقید به این شرط نموده است که آدم بعد از توبه، به گناه برنگردد و گناه را تکرار نکند. چون صریح آیه دارد: )وَ لَمْ يُصِـرُّوا عَلى ما فَعَلُوا(؛ دیگر پافشاری بر گناه نکند. چرا که ادامه گناه یک حالتی را در انسان ایجاد‌ می‌کند که دیگر یاد خدا هم برای او فایده‌ای ندارد.‌ چنین شخصی اسم خدا و اسم انبیا را‌ می‌شنود و گریه مردم را‌ هم می‌بیند، اما اثری در او نمی‌گذارد و نسبت به ظلم به مردم و بردن مال آنان وگناهان مربوط به شهوت و شکم و دیگر گناهان بی‌پروا می‌شود و از راه خلاف برنمی‌گردد.

امام صادق‌ (ع)  می‌فرماید: وقتی این آیه نازل شد شیطان تمام نیروهایش را جمع کرد و گفت وای برما! همه گفتند چه خبر است؟ گفت با آمدن این آیه، من و شما همه بیچاره‌ایم و اگر همه مردم به آن عمل کنند خدا همه آنان را‌ می‌بخشد. اکنون کدامتان‌ می‌توانید جلوی عمل به این آیه را بگیرید؟ یکی از آنها بلند شد، گفت من. شیطان گفت: چه کار‌ می‌کنی؟ گفت فلان کار را، گفت فایده‌ای ندارد، بنشین. دیگری بلند شد و گفت: من می‌توانم. گفت: تو چه‌ می‌کنی؟ او هم کار دیگری را گفت. شیطان پیشنهاد او را هم نپذیرفت. یکی از آنها به نام وسواس خناس برخاست و گفت: من در گوش آنها مرتب زمزمه‌ می‌کنم‌ و می‌گویم که گناه بکنید که خدا ارحم الراحمین است و شما را‌ می‌بخشد. گفت: آفرین، این کار تو است و تو‌ می‌توانی مردم را جهنمی‌کنی، برو و در گوش آنان وسوسه کن که خدا کریم است و این آیه را از یادشان ببر![4]

 پس باید توجه داشت که همان خدای کریم که فرموده وقتی توبه‌ ‌کنید می‌بخشم، شرط نیز گذاشته و فرموده که دیگر نباید به گناه برگردید. آری خدا کریم و بخشنده است، اما نسبت به توبه کننده، نه نسبت به مسخره کننده!

 

پذیرش توبه جاهلان

در آیه 54 سوره انعام نیز می‌فرماید:

)أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ(؛

هر کدامتان که در دوره عمرتان از روی نادانی و ندانم‌کاری مرتکب گناه شدید و بعد از گناهتان پشیمان شدید و برگشتید و توبه کردید و خودتان را از ریشه اصلاح کردید من شما را‌ می‌بخشم و از گناهانتان درمی‌گذرم.

بنابراین، شرط عمده این است که همه بیدار شوند و بفهمند که گناه و معصیت خدا را انجام داده‌اند و البته لحظه بیداری پرقیمت‌ترین لحظه است و منوط به آن است که جرقه‌ای بزند و شخص را بیدار کند و همان وقت که بنده خدا بیدار شود، وقت آمرزش خداست.

 

دلسوزی پیامبر رحمت برای امت

به این روایت توجه کنید که روایت ناب و سنگینی است. ببینید چقدر در حق ما لطف و مرحمت کرده و چگونه از ما جانبداری نموده‌اند! ملائکه کنار بستر پیامبر خدا (ص)  نازل شدند و گفتند: یا رسول الله، وقت رفتن است و دیگر فرصت ماندن برای شما نیست. ملک الموت هم حاضر شد و عرض کرد اجازه می‌دهید جان شما را بگیرم؟ پیامبر فرمود: نه، امین وحی، جبرئیل کجاست؟ جبرئیل نازل شد و وقتی رو به روی پیامبر قرار گرفت، نفس‌های آخر پیامبر بود، آن حضرت به او فرمود: «ما حال امتی؟» وضع امت من و تکلیف مرد و زن امت من چه می‌شود؟ جبرئیل این آیه قرآن کریم را خواند: )وَ ما كانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِم(؛[5] یعنی ای آقا تا شما میان مردم هستی خداوند مردم را عذاب نمی‌کند. پیامبر فرمود: من چند لحظه دیگر به عالم آخرت می‌روم، بعد از من چه‌ می‌شود؟ او ادامه آیه را خواند که خداوند می‌فرماید: )وَ ما كانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون(؛ گناهکاران امّت تو تا وقتی توبه کنند تو هم که نباشی خدا آنان را‌ می‌آمرزد و می‌بخشد. پیامبر فرمود: اگر کوتاهی در توبه شود و یک نفر به او جرقه‌ای نخورد و صدایی نشنود، او چه بکند؟ عرضه داشت از خدا سؤال‌ می‌کنم و جواب شما را‌ می‌دهم.

به او خطاب رسید: امین من، به حبیب من بگو: چنین شخصی اگر یک سال مانده به بودنش در این دنیا هم توبه کند و بیدار شود او را‌ می‌بخشم. پیامبر رحمت فرمود: جبرئیل یک سال زیاد است، به پروردگارم بگو زمان آن را کم کند. عرض کرد خدا‌ می‌فرماید: اگر کسی یک ماه مانده به مرگش بیدار شود او را‌ نیز می‌بخشم. اشک در چشم پیامبر جمع شد و فرمود: یک ماه هم خیلی زیاد است و به پروردگار بگو مهلت آن را کم کند. عرض کرد خدا‌ می‌فرماید: اگر کسی یک هفته به آخر عمرش هم بیدار شود، تمام گناهانش را‌ می‌بخشم. دوباره آن حضرت به جبرئیل نگاه کرد و فرمود: ای امین وحی، یک هفته زیاد است. جبرئیل منتظر خبر شد و عرضه داشت خدا‌وند می‌فرماید: اگر یک ساعت مانده به مرگش هم بیدار شود او را‌ می‌بخشم. پیامبر مقداری آرام شد و فرمود: ای جبرئیل اگر آثار درد و مرگ زیاد كسی را ناراحت کند و گلوی او را بگیرد و زبان او هم نتواند کار نکند و عذرخواهی نماید، او چه کاری انجام دهد؟ یعنی آیا باید بمیرد و به جهنم برود؟ خطاب رسید که ای جبرئیل! همین که در قلبش پشیمان شود او را‌ می‌بخشم. سپس خطاب آمد که ای پیامبر آیا راحت شدی؟ فرمود: نه، اگر سختی سکرات مرگ باعث شود که فراموش کند که گناهکار بوده و حتی در قلبش هم پشیمان نشود و بمیرد تکلیف او چیست؟ جبرئیل عرض کرد:

الرَّبُ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ اِنْ لَمْ یَکُنْ هٰذا کُلُّهُ فَاَیْنَ رَحمتی وَ اَیْنَ شَفاعَتُکَ؟ 

خدا به تو سلام‌ می‌رساند‌ و می‌فرماید: یک چنین آدمی‌ اگر برود و هیچ کدام از این برنامه‌های قبل برای او اتفاق نیفتد پس رحمت من و شفاعت تو کجا‌ می‌رود؟![6]

امّا، باید بکوشیم و از فرصت توبه استفاده کنیم تا قبل از مرگ مشمول رحمت حق گردیم و عذاب برزخ را تا قیامت که روز شفاعت است، تحمل نکنیم.

 




[1]. ر.ک: بقره (2): 190؛ لقمان (31): 18؛ حج (22): 38؛ انفال (8): 58؛ بقره (2): 205؛ خداوندمتعال، تجاوزگران،خودپسندان و خیانتکاران ناسپاس را دوست ندارد.

[2]. نهج البلاغه؛ خطبه 224.

[3]. كلمهٔ الله: 473.

[4]. قَالَ الصَّادِقُ (ع)  لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ صَعِدَ إِبْلِيسُ جَبَلًا بِمَكَّةَ يُقَالُ لَهُ ثَوْرٌ فَصَـرَخَ بِأَعْلَى صَوْتِهِ بِعَفَارِيتِهِ فَاجْتَمَعُوا إِلَيهِ فَقَالُوا سَيِّدَنَا لِمَ دَعَوْتَنَا قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فَمَنْ لَهَا قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الشَّيْطَانِ أَنَا لَهَا بِكَذَا وَ كَذَا قَالَ لَسْتَ لَهَا فَقَامَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ قَالَ لَسْتَ لَهَا قَالَ الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ أَنَا لَهَا قَالَ بِمَا ذَا قَالَ أَعِدُهُمْ وَ أُمَنِّيهِمْ حَتَّى يُوَاقِعُوا الْخَطِيئَةَ فَإِذَا وَاقَعُوا الْخَطِيئَةَ أَنْسَيْتُهُمُ الِاسْتِغْفَارَ فَقَالَ أَنْتَ لَهَا فَوَكَّلَهُ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (روضهٔ الواعظين و بصيرهٔ المتعظين (ط - القديمهٔ) : 2 / 479.

[5]. انفال (8): 33.

[6]. تفسیر کشف الاسرار، ذیل تفسیر آیه 33 از سورۀ انفال. 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه