اميرالمؤمنين على عليه السلام در عهدنامه هميشه جاويدش به مالك اشتر، قدرت و حكومت را مايه خدمت و سرمايه اى براى يارى رسانيدن به امت و كليدى در دست انسان براى حلّ مشكلات مردم مى داند.
قدرت اگر مايه غرور و كبر گردد، انسان دچار اخلاق فرعونى مى شود و اطرافيان خود را نيز به آن اخلاق آلوده مى سازد و در نهايت حكومتى استبدادى و پر از ظلم و ستم به وجود مى آيد.
اميرالمؤمنين على عليه السلام در نامه اى به اشعث بن قيس درباره حكومت- كه امانتى از سوى خدا در دست انسان است و بايد آن را هزينه خدمت به بندگان خدا كند- مى نويسد:
«وَإِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَلَكِنَّهُ فِى عُنُقِكَ أَمَانَةٌ» .
حكومت و دولت و حمكرانى و قدرت براى تو طعمه نيست كه آن را به سود خود و خانواده ات و اقوام و دوستانت ببلعى بلكه امانتى الهى بر عهده توست كه بايد آن را به صورت خدمت و حلّ مشكلات به صاحبانش كه مردم هستند بازگردانى.
بنابراين ميز رياست، مال و ثروت- كه يقيناً از دست رفتنى است- و مدارك- كه نشان دهنده مدارج علمى است- نبايد مايه غرور و افتخار گردد بلكه همه اين امور فرصتى طلايى است كه دارنده آن بايد آن را در راه خدمت به خلق و كشور مغتنم شمارد.
منبع : پایگاه عرفان