قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نور مبين

در آيات متعددى قرآن به عنوان نور مطرح شده است از جمله : . . . وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً .
. . . و نور روشنگرى  مانند قرآن  به سوى شما نازل كرديم .و نيز . . . قَدْ جَاءَكُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ .
 . . . بى ترديد از سوى خدا براى شما نور و كتابى روشنگر آمده است .و نيز مى فرمايد : ما قرآن را نور قرار داديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى كنيم . . . . وَلكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا . . .
 . . . ولى آن  كتاب  را نورى قرار داديم كه هر كس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى كنيم ; بى ترديد تو  مردم را  به راهى راست هدايت مى نمايى .و در آيه اى از ما مى خواهد كه به خدا و رسول و نورى كه نازل فرموده ايمان آوريم .فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا . . . .
پس به خدا و پيامبرش و نورى كه نازل كرديم ، ايمان آوريد . . .در اين چهار آيه به زبان هاى گوناگون نور بودن اين نعمت گوشزد شده است .نور ، خودش ذاتاً روشن است و هم سايه چيزها را روشن و نمايان مى كند و اگر نور نبود هيچ چيزى قابل مشاهده نبود حتى اگر در شب غير مهتابى انسان چيزى را مى بيند و تشخيص مى دهد بر اثر نور اندك ستارگان است .ظريفى مى گفت : قرآن كريم تنها بر رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) نازل نشده است بلكه بر امت ايشان هم نازل شده است و اين حقيقتى است كه نحوه رابطه خدا و بنده و تفضل فراوان او را بيشتر نمايان مى كند ، او اين ظرافت را از مضمون تعبير حق در بخشى از آيات كريمه استفاده كرده بود ، مثلا آنجا كه مى فرمايد :. . . وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ . . . .
 . . . و قرآن را  هم  به سوى تو نازل كرديم به خاطر اينكه براى مردم آنچه را كه براى  هدايتشان  به سويشان نازل شده بيان كنى .
كسيكه بتواند مخاطب قرآن قرار گيرد و از قرآن جدا نباشد مى يابد كه نه تنها قرآن براى هدايت او نازل شده ، بلكه به سوى او نيز نازل شده است ، با اين تفاوت كه پيامبر عزيز اسلام (صلى الله عليه وآله) واسطه نزول قرآن به سوى امت و مردم نزول قرآن را از طريق ايشان دريافت مى كنند . خداى مهربان كه صادق ترين صادقان است مى فرمايد : . . . وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً .
 . . . و نور روشنگرى  مانند قرآن  به سوى شما نازل كرديم .يعنى آنچه كه به قلب امت اسلامى مى رسد همان مرحله پايانى و نازله قرآن و وحى الهى است كه خدا با آن سخن مى گويد نه اينكه اين نور تا قلب پيامبر (صلى الله عليه وآله) آمده و از آن به بعد قطع شده باشد .قلب پاك رسول اسلام (صلى الله عليه وآله) و زبان مقدسش افق طلوع وحى است نه چيزى را كتمان مى كند چون : وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِين .و او نسبت به  ابلاغ و تعليم  آنچه به او وحى مى شود ، بخيل نيست . تا وحى را كتمان كند و نه جز وحى چيزى مى گويد :وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى .و از روى هوا و هوس سخن نمى گويد .و آنچه تلاوت مى كند همان است كه نازل مى شود و نطق و سخنش الهى است . إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحَى .گفتار او چيزى جز وحى كه به او نازل مى شود ، نيست .هنگام شنيدن خطاب  يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا  مستحب است بگوييم : لبيك ، براى آنكه خطاب خداى مهربان خطابى فعلى است و هم اكنون خدا با ما سخن مى گويد و اگر هم اكنون تكلم حضرت او نباشد ديگر لبيك گفتن براى چيست ؟ چگونه مى شود كه كسى با قصد جدى جواب متكلم را كه درگذشته سخن گفته بگويد ، هنگامى انسان لبيك مى گويد كه گوينده اى حاضر باشد و دستورى به او داده باشند و خطابى متوجه او نموده باشند .
گاهى امكان دارد خطاب منتفى شده گذشته را كه حكمش هنوز باقى و نافذ است در ذهن ترسيم كنيم و هنگام تلفظ آن لبيك گوييم ، ولى چنين توجيه و تكلفى نيازمند به عنايت زايد و مجاز است و اگر بدون چنين عنايتى به طور جد جريان لبيك گويى مطرح باشد معلوم مى شود آن خطاب هم اكنون زنده است و جواب ويژه مى طلبد.

 


منبع : برگرفته از کتاب جلوه های رحمت الهی استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه