منابع :
کتاب : تفسير حكيم جلد یک
نوشته : استاد حسین انصاریان
پيش از آن كه به روايت بسيار مهم نقل شده از اميرالمؤمنين (ع) در رابطه با نقطه باء بسم الله اشاره شود، لازم مىدانم مقدمه استوارى را كه از قرآن مجيد و روايات نظام دادهام ارائه كنم، تا دريافت حديث نقطه سهل و آسان گردد.
خداى مهربان همه حقايق و علومى كه در قرآن است، و به ويژه اسرار بسيار پيچيدهاى كه در اين گنجينه عرشى است، و رموز پنهانى كه در اين خزينه دانش ملكوتى است كه آنها را بر احدى از بندگانش پيش از پيامبر اسلام آشكار نساخت در آسمان قلب محمد هم چون خورشيدى پرفروغ طلوع داد، و به همين خاطر در جاى جاى از قرآنش او را به عنوان معلم قرآن معرفى نمود.
يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ. «1»*
خداى عزيز نه تنها همه حقايق و علوم و اسرار و رموز قرآنى را به عنوان برترين نعمت معنوى به پيامبرش ارزانى داشت، بلكه دانش غيب يعنى دانش آنچه بوده و آنچه خواهد بود و آگاهى به باطن مُلك و ملكوت را نيز به آن حضرت به خاطر شايستگى و لياقتش و سعهى وجودىاش و نورانيت و طهارت باطنىاش عطا فرمود:
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً (26) إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ: «2»
او داناى غيب است و هيچ كس را بر غيبش آگاه نمىكند مگر رسولى را كه [براى آگاه شدن از غيب] انتخاب كرده است.
آرى صفا و نورانيت به ويژه طهارت فكرى و قلبى و روحى پيامبر بزرگوار اسلام اقتضا كرد كه به توفيق حضرت حق جامع همه علوم قرآنى و اسرار و رموز ملكوتى و به ويژه علم غيب شود.
روايات بسيار مهمى كه در كتابهاى فريقين از قول حضرت نقل شده كه در آن روايات از حوادث پس از خودش تا قيامت خبر داده، و به ويژه در پارهاى از آن روايات به ريز حوادث اشاره نموده و از مجموعه آن روايات تعبير به اخبار
غيبى شده، نشانگر قطعى اين حقيقت است كه حضرت از جانب خدا بر اساس آيهاى كه از سوره جن گذشت آگاه به غيب بوده است.
در اين بخش به نمونهاى اندك از غيبگوئىهاى رسول اكرم اشاره مىكنم، تا بر يقين شما به آگاه بودن آن حضرت از غيب افزوده گردد:
«يا اباذر تعيش وحدك و تموت وحدك و تدخل الجنة وحدك، يسعد بك قوم من اهل العراق يتولون غسلك و تجهيزك و دفنك:» «3»
اى ابوذر تو در آينده تنها زندگى خواهى كرد، و تنها و غريب خواهى مرد، و تنها وارد بهشت خواهى شد، خوشبختى و سعادت به خاطر تو نصيب گروهى از اهل عراق خواهد شد كه دست اندركار غسل و كفن و تجهيز تو گردند!
آيا اين پيشگوئى پيامبر با تبعيد ابوذر به وسيله حكومت زمانش به بيابان خشك و سوزان ربزه، و مرگ او در غربت و تنهائى به سبب گرسنگى و تشنگى و تجهيزش به دست كاروانى از عراق كه از مكه به مدينه مىرفت به وقوع نپيوست؟
«يا على انك باق بعدى و مبتلى بامتى، و مخاصم يوم القيامة بين يدى الله فاعدد جوابا، فقلت بابى انت و امى بين لى ما هذه الفتنة التى يبتلون بها، و على ما اجاهدهم بعدك؟
فقال انك ستقاتل بعدى الناكثةو القاسطة و المارقةو حلاهم و سماهم رجلا رجلا ....» «4»
يا على پس از من زندگىات ادامه پيدا مىكند و به امتم مبتلا مىشوى و قيامت در پيشگاه حق با آنان به محاكمه برمىخيزى، براى آن روز جواب آماده كن.
گفتم: پدر و مادرم فدايت اين فتنهاى كه امت به آن دچار مىشوند برايم بيان كن و اين كه بر چه چيزى با آنان به جهاد برخيزم؟
فرمود: پس از من با ناكثين و قاسطين و مارقين [بيعت شكنان، روى گردانان از حق، بيرون روندگان از دين] جنگ خواهى كرد، سپس نام فرد فرد آنان را به من گفت،
آيا اين غيبگوئى پيامبر با جنگى كه طلحه و زبير در بصره و معاويه در صفين و خوارج در نهروان به اميرالمؤمنين تحميل كردند به وقوع نپيوست؟!
«الساعة تكون عند خبث الامراء، و مداهنة القراء و نفاق العلماء، واذا صدقت امتى بالنجوم، و كذبت بالقدر و ذلك حين يتخذون الكذب ظرفا، و الامانة مغنما، و الزكات مغرما، والفاحشة اباحة، والعبادة تكبر اواستطالة على الناس، و حينئذ يفتح الله عليهم فتنةغبراء مظلمةفيتيهون فيها كما تاهت اليهود:» «5»
آن روزگار هنگامى است كه حكمرانان آلوده و پليد باشند، قاريان به سازش با بدكاران برخيزند، دانشمندان در گردونه نفاق قرار گيرند، امتم منجمان ياوهگو را تصديق نمايند، و تقديرات حكيمانه حق را تكذيب كنند، در آن زمان دروغ را مهارت، خيانت در هر امانت را غنيمت، زكات را تاوان و غرامت، و گناهان و زشتى را مباح دانند، و عبادت را بارى سنگين شمرده، و با منت نهادن بر مردم انجام دهند، در آن زمان خدا فتنه جانگاهى را بر آنان مسلط مىكند كه در فضاى آن فتنه سرگردان و متحير شوند چنان كه قوم يهود در بيابان تيه سرگردان شدند.
آيا اين زمان كه همه اين امورى كه در روايت بيان شده گريبان بيش از نود درصد از مردم را گرفته مصداق پيشگوئى پيامبر بزرگ اسلام نيست؟!
در اين روزگار از بزرگترين و خطرناكترين فتنهها فتنه زنانى است كه از مبدء و معاد، ايمان و اخلاق، عفت و پاكدامنى، كرامت و اصالت دورند و جز خودآرائى، طنازى، عشوهگرى، براى به دام انداختن جوانان و مردان، و از هم پاشيدن نظام خانواده، و رواج فساد و فحشا و منكرات شغلى ندارند، زنانى كه پيامبر اسلام در يك جمله كوتاه دردمندانه به عنوان كانون فتنه از آنان خبر داده و نسبت به كار و اهداف پليدشان پيشگوئى نموده است!
«ما ترك بعدى فتنة اضر على الرجال من النساء:» «6»
پس از من هيچ فتنهاى رخ نشان نمىدهد كه براى مردان زيانبارتر از فتنه زنان باشد.
وضع فعلى اكثر زنان جهان در غرب و شرق: لوليدن در ميان مردان، حضورشان به صورت نيمه عريان در مجامع و محافل، كارگردانى مراكز فحشا و منكرات، به جاسوسى گرفتنشان بر ضد ملتها و اشخاص، بهرهگيرى از عكسهاى شهوت برانگيزشان، در تبليغات، هجومشان به هنرپيشگى با اهدافى پليد و آلوده، پركردن ساعات ماهوارها و سايتها به زشتترين وضع، قرار گرفتنشان در پستهاى كليدى همراه با بازىگرىهاى سياسى، بىوفائى و خيانت نسبت به همسران، بىتفاوتى نسبت به فرزندان بخاطر تأمين هوا و هوسها و شهوات فردى، ميداندارى بىقيد و شرط در شهوات جنسى و .... تفسير و توضيحى بر كلمه (فتنه) است.
كه در روايت پيامبر كه به عنوان خبر غيبى و پيشگوئى از آن حضرت صادر شده آمده است.
«ما ترك بعدى فتنةاضر على الرجال من النساء»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بقره، 129- آلعمران، 164- جمعه، 2.
(2)- جن، 27 و 26.
(3)- مكارم الاخلاق طبرسى 500، بحار ج 77 ص 46.
(4)- ميزان الحكمه چ 1، ج 7 ص 383.
(5)- روزگار رهائى ج 2 ص 779.
(6)- روزگار رهائى، ج 2، ص 738.
منبع : پایگاه عرفان