قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

صفات راستین در وجود یاس یاسین

مجله:پیام زن، شماره 79

نویسنده : احمد لقمانی

 

اشاره:

 شروع آفرینش و طلوع حیات همراه با الگوهای ارزشمند برای انسانها بوده است تا همگان از گفتار ربّانی و رفتار وحیانی آنان بهره برند و خود را به قله قدس و بلندای انسانیت برسانند.

در این میان نقش درس آموزی و الگودهی فاطمه زهرا علیهاالسلام، جایگاهی ژرف و ارزشی افزون دارد، زیرا همراه با حوادثی بسیار، و نشیب و فرازی فراوان بوده و در لحظه لحظه های آن برگی از معرفت و فرزانگی به چشم می خورد؛ سالهایی اندک، وقایعی سترگ و تأثیری فراسوی زمان و مکان، همه با هم دوران زندگانی سلاله یاسین و دخت آفتاب؛ حضرت زهرا(س) را دایرة المعارفی بس بزرگ برای تمامی انسانها بویژه بانوان ساخته است. آنچه در این راستا ضروری می نماید، پندپذیری و درس آموزی هر یک از ما از این گنجینه جاودان آفرینش است تا بیش از پیش به سوی تکامل و ترقی و دست یابی به ارزشهای راستین اسلام ناب محمدی رهنمون شویم.

ان شاءاللّه

 

* بینش روشن و بصیرت

 

آسمانی

نخستین گام موفقیت انسان در گستره حیات، بهره مندی از بینشی روشن و بصیرتی آسمانی است؛ دیدگاهی که آفرینش را در آیینه نگاه آدمی به صورتی زیبا و حقیقی به تصویر می کشاند. برخی که از این مائده الهی بی بهره اند حیات خویشتن را «ساحل خوشگذرانی» و یا «میدان بازی و سرگرمی» می شمرند و دامنه تلاش خود را در روزهایی زودگذر به دست فراموشی می سپرند. تو گویی از آغاز تا فرجام زندگانی اینان باید در امور دلفریب و ظاهر زودگذر صرف شود!

بسیاری از دانشمندان و صاحبان فکر و اندیشه در طول تاریخ از این موهبت آسمانی محروم بوده اند و پس از سالهای بسیار تلاشی سخت و طاقت سوز در بیراهه های ضلالت و هواپرستی دچار هلاکت معنوی شده اند.

آری آنچه در این عرصه، بسیار مهم است بینش مندی است نه دانشمندی و دیدن است نه دانستن؛ چه بسا انسانهایی به ظاهر جاهل که دلی لبریز از بصیرت دارند و قلبی پرنور از بینش.

با هم برخی از سخنان فاطمه زهرا، سلام اللّه علیها را در این باره می نگریم:

رضایت، طاعت و اطاعت دخت آفتاب در حوادث روزانه، بارشی از صفات ارزشمند این بانو است؛ به گونه ای که هیچ گاه خود را در برابر دستورات خداوند و سخنان رسول او، صاحب نظر نمی دید، و از سوی دیگر با عشقی روزافزون سر بر آستان اراده الهی و تقدیر ربوبی می نهاد. عبارت روشنی بخش و مهرافروز:

رَضیتُ بِما رَضی اللّه لی وَ رَسولُه(1)

(خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند)

و یا:

رضیتُ باللّه ربّا و بکَ یا ابتاه نبیّا و بابن عمّی بعلاً و ولیّا(2)

(خشنودم که خدا پروردگار من است و تو ای پدر پیامبر من و پسرعمویم علی شوهر و امام من است)

تجلّی ساز این ویژگی عرشی است. تو گویی نشان از سخن خداوندی در توصیف شایستگان و پاکان دارد که:

رَضِیَ اللّه ُ عَنْهُم وَ رَضُوا عنه.(3)

پروردگار از آنان راضی است و اینان نیز از خدای خود راضی اند.

آری چنین دامان قدسی و آغوش آسمانی بوده که دُردانه هایی چون حسین بن علی(ع) را تربیت می نماید که در آخرین لحظه های حیات خویش در عرصه کربلا با جمله ای کوتاه، معرفتی بلند از عشق و دلدادگی به تصویر می کشاند و می فرماید:

الهی رضیً بقضائک(4)

پروردگارا! به قضا و اراده تو راضی هستم

و دخت گرانقدر فاطمه(س) نیز در صحنه های گوناگون حادثه سرخ نینوا ضمن بیان رضایت خویش در جمله ای تمامی مصایب را با رنگ زیبایی و اطاعت می نگرد و می فرماید:

ما رأیتُ الا جمیلا.(5)

هر چه دیدم زیبایی ـ و لطف و محبت الهی ـ بود.

و این سخنان نشانگر توحید ناب و بینشی روشن نسبت به اراده خداوند در صحنه های حوادث زندگانی است. در روزی دیگر و سخنی دیگر، زهرای مرضیه(س) پدر را با عبارت «رسول اللّه » خطاب می کند و از نگاه خویش به رسالت پدر، وی را سزاوارتر از خویش نسبت به سرنوشت خود می بیند و می فرماید:

یا رسول اللّه انتَ أولی بما تری(6)

ای رسول خدا تو از من سزاوارتری که اظهارنظر کنی.

گستره معرفت افروزی و پندپذیری نگاه دخت آفتاب به گونه ای بود که در شب ازدواج خویش ـ که بسیاری از افراد خود را اسیر هواها و هوسهای این شب کرده، غبار غربت از خداوند بر گوهر وجود خویش می ریزند و با شادی و شادمانی آمیخته با نافرمانی و عصیان خود را خوشبخت می دانند ـ آن حضرت به شوی عزیز خود با حالتی نگران و گریان می فرماید:

«در باره حال و رفتار خود فکر کردم و به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت.

در این آغازین لحظه های زندگی تو را به خدا سوگند می دهم که بیا تا به نماز باشیم تا با هم در این شب خدا را عبادت کنیم.»(7)

آری

 

کیمیا نیست عجب بندگی پیر مغان خاک او گشتم و چندین درجاتم دادند(8)

* دانش و آگاهی

 

 

دانایی مشعلی روشن در ظلمت زندگانی است نوری که چون در سرای دیده و دل تابید فراسوی حوادث و عقبه مشکلات، برابر دیدگان رخ نشان می دهد و شیرینی سختیها نمایان می شود. آنان که از این چلچراغ هدایت نصیبی دارند «عبادات» را «تکلیف» و سختی نمی شمرند بلکه بهار فرصتی می دانند که با معشوق خویش به راز و نیاز پرداخته و مزرعه دل را پرطراوت از شبنم شوق و سرسبز از رویش رهایی از اسارت دیگران می نمایند.

زهرای مرضیه، بزرگ انسانی بود که در پرتو دانش و دانایی خویش انبوه تلخکامیهای زندگانی زودگذر را بارش برکات می دید و از این فرصتهای طلایی، استفاده هایی ارزشمند می نمود. از این رو چون زنی از زنان مدینه پرسشهایی بسیار از سوی مادر خویش مطرح کرد و در پایان اظهار خجالت از مزاحمت خویش نمود، دخت رسول خدا(ص) به او فرمود:

«باز هم بیا و آنچه پرسش داری بپرس. آیا اگر کسی را روزی اجیر نمایند که بار سنگینی را بر بام بالا ببرد و در مقابل صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین کاری برای او دشوار است؟»

گفت: خیر.

حضرت ادامه داد: «من هر مسأله ای را که پاسخ می دهم، بیش از فاصله بین زمین و عرش، گوهر و لؤلؤ پاداش می گیرم، پس سزاوارتر است که بر من سنگین نیاید».(9)

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم

ای بی خبر ز لذت شرب مُدام ما(10)

عظمت نگاه و گستره دانش پاک بانوی اسلام در خطبه نخستین آن حضرت در مسجد مدینه نمایان می شود. سخنانی که مقابل خلیفه اول و جمعی از مهاجرین و انصار و در پشت پرده فرمود و گویی آفرینش بر او آفرین گفتند؛ پس از سپاس الهی و توصیف توحید، نبوت و امامت با جملاتی کوتاه و معارفی بلند زبان به فلسفه ایمان و عبادات گشوده و فرمود:

«[پروردگار سبحان] ایمان را واجب نمود و بدان زنگ شرک از دلهاتان زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور کرد. روزه را نشان دهنده دوستی خالصانه قرار داد و زکات را مایه افزایش روزی. حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین. پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق. دوستی ما را عزت مسلمانی و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب بقای زندگانی. وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع کم فروشی و کاهش»(11)

و در سخنی دیگر در باره آداب غذا خوردن و بهداشت عمومی فرموده است:

«بر سفره غذا، دوازده دستورالعمل ارزشمند وجود دارد که سزاوار است هر مسلمانی آنها را بشناسد. چهار عدد آنها واجب، چهار عدد دیگر مستحب و چهار عدد آخر، نشانه ادب و بزرگواری است.

دستورالعملهای واجب عبارت است از:

1. شناخت و معرفت پروردگار و دانستن این سخن که نعمتها همه از او است

2. راضی به نعمتهای خدا بودن

3. گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در آغاز غذا

4. شکر و سپاسگزاری پروردگار در آغاز و پایان غذا

دستورالعملهای مستحب عبارتند از:

1. وضو گرفتن قبل از غذا

2. نشستن به جانب چپ

3. نشسته غذا خوردن

4. با سه انگشت غذا خوردن

و دستورالعملهایی که نشان ادب و بزرگواری است عبارتند از:

1. از آنچه پیش روی شماست بخورید

2. لقمه ها را کوچک بردارید

3. غذا را خوب بجوید

4. کمتر در صورت دیگران هنگام غذا خوردن بنگرید.(12)

 

* رها از اسارتها

 

 

از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است(13)

 

«رنگ تعلّق» به جلوه های فریبا و دلبر زندگی، دامی است که برابر تمامی انسانها گشوده شده است.

برخی دیدگاهی جاهلانه و غبارآلود نسبت به دنیای اطراف خود دارند و «گذرگاه» دنیا را «اقامتگاه» می دانند. از این رو در هر قدمی، گامی بیشتر به سوی دلدادگی و وابستگی برمی دارند و خویشتن خویش را در زنجیرهای اسارت، زندانی می کنند.

اما پاره ای دیگر بر لوح وجودشان جز «الف قامت یار» دیده نمی شود و رها از تمامی اسارتها، راه روشنی از معرفت و عشق را می پویند.

آن گاه که فرصتی فراهم شود و در گلستان معارف فاطمی نگاهی به گلواژه های نورآفرین آن بانو شود، به خوبی درمی یابیم که لحظه های حیات وی، رهایی از این وابستگیها بوده است که این خود بهترین الگو برای شیفتگان پیشرفت و تکامل خواهد بود.

هنگامی که در حضور آن حضرت سخن از «دوست داشتنیهای دنیا» مطرح می شود، به جای خانه ای باشکوه، لباسی گرانقیمت و یا ... می فرماید:

حُبَّب الیّ من دنیاکم ثلاثٌ: تلاوة کتاب اللّه و النظر فی وجه رسول اللّه و الانفاق فی سبیل اللّه .(14)

از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا(ص) و انفاق در راه خدا.

و این خود نشان از باروری اندیشه، عشق و عمل است.

و روزی که پدر عزیز و گرامی وی فرمود:

دخترم! آیا دوست داری دعایی به تو بیاموزم که هیچ کس آن را نمی خواند مگر آنکه خواسته های او تحقق می پذیرد؟

در پاسخ پدر خویش می گوید:

یا ابه! لَهذا اَحبُّ الیّ من الدنیا و ما فیها.(15)

پدرجان چنین دعایی از دنیا و آنچه در آن است نزد من محبوب تر است.

آن گاه که سلمان فاطمه(س) را با چادری ساده دیده و با شگفتی بسیار می گوید:

عجبا! دختران پادشاه ایران و قیصر روم بر کُرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربفت به تن می کنند. وه این دختر رسول خداست که نه چادری گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا.

و زهرای مرضیه در پاسخ می فرماید:

یا سلمان! انَّ اللّه َ ذخر لنا الثیاب و الکراسی لیوم آخر.(16)

ای سلمان! خداوند بزرگ، لباسهای زینتی و تختهای طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.

 

* صفا و صداقت در زندگانی

 

 

هماهنگی با شوهر در کار منزل، تقسیم کار با همسر، رعایت عفاف و پاکدامنی در طول زندگی و حفظ نشاط محیط خانه از ویژگیهای پاک بانوی اسلام در عرصه خانه و خانواده است. او ارزشی بسیار برای کار در منزل می شمرد. از این رو گندم را با آسیاب دستی آرد می نمود، نان می پخت و کارهای روزانه را انجام می داد تا صفای محیط منزل و هماهنگی او با شوهر عزیزش حفظ شود. به بچـه داری و تربیـت کودک توجـه کامـل داشـت و گاه با یک دست کودک عزیزش را در آغوش داشت و با دستی دیگر دستاس می نمود.

و گاهی از سختی کار و فشار مشکلات خدمت پدر می رفت و می فرمود:

قد مجِلَتْ یدایَ من الرَّحی، لیلتی جمعیا اُدیر الرّحی حتی اُصْبِحَ و ابوالحسن یَحْمِلُ حسنا و حُسینا.(17)

ای رسول خدا! هر دو دستم به علت آرد کردن گندم با آسیای دستی ورم کرده و زخم شده است، دیشب را تا صبح به آرد کردن گندم مشغول بودم و ابوالحسن فرزندانم حسن و حسین را نگهداری می کرد.

افزون بر توجه به انجام وظایف خانوادگی، اندیشه در تربیت فرزندان و برطرف ساختن نیازمندیهای خانواده، دقت در تحقق عدالت در محیط کوچک خانه نیز داشت. کارهای خانه و خانواده را بین خود و امیرالمؤمنین علیه السلام تقسیم می کرد و در انجام امور داخل منزل به طور عادلانه با خادمه خود، فضّه همکاری و همدلی می نمود.

سلمان فارسی می گوید: فاطمه زهرا(س) را دیدم که با دستان مبارک و با آسیای دستی گندم را آرد می کند. جلو رفتم و پس از سلام گفتم:

ای دختر رسول خدا! خود را به زحمت مینداز، در کنار شما خدمتکار منزلتان فضّه ایستاده است، کار منزل را به ایشان واگذار.

حضرت پاسخ داد:

اَوْصانی رسولُ اللّه اَن تکون الخدمةُ لَها یوما ولی یوما فکان امس یوم خدمتها و الیوم یوم خدمتی.(18)

رسول خدا(ص) به من سفارش فرمود که کارهای خانه را با فضّه تقسیم کنم؛ یک روز او کار کند و روز دیگر من. دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است.

از عوامل شادابی و تکامل خانواده، تعیین حدود مسؤولیت افراد خانه است. این تقسیم کار در منزل فاطمه(س) توسط رسول اسلام(ص) انجام گرفت؛ آن گاه که پیامبر فرمود: کارهای داخل منزل را زهرا(س) و کارهای بیرون منزل را علی(ع) انجام دهد، حضرت فاطمه(س) با خوشحالی فرمود:

فَلا یعلم ما داخَلَنی من السرور اِلاّ اللّه باکفائی رسولُ اللّه تحمُّلَ الرقاب الرجال.(19)

جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است باز داشت.

از سوی دیگر، این بانوی والاگوهر نسبت به حق شوهر و استفاده از بوهای خوش و عطر در محیط خانه برای همسر بزرگوار خویش احساس وظیفه می کرد و حتی از آغازین لحظه های زندگی مشترک وی با شوهرش استفاده می نمود. عمّار یاسر از سوی رسول خدا(ص) مأمور خرید جهیزیه حضرت زهرا(س) گردید. در کنار دیگر وسایل، عطرهای خوشبو تهیه نمود و چون به منزل فاطمه برد حضرت فرمود:

یا ابا الیقظان ما هذا الطیب؟(20)

ای عمار یاسر! این عطر چیست؟

گفت: پدرت رسول خدا(ص) مرا امر کرد تا فراهم نمایم.

 

* حضور در صحنه های

 

سیاسی و دفاع از ولایت

ژرفای نگاه سلاله یاسین و بلندای باور آن پاک بانوی آفرینش نسبت به «ولایت حجت خدا» و «هدایت خلق خدا» در صراط مستقیم الهی از عظمتی چشمگیر برخوردار بود که گاه در چهره دفاع از فدک نمایان می شد؛ زمانی در پشتیبانی از امام امیرالمؤمنین(ع) و موقعی در سکوت و سخن نگفتن با غاصبان خلافت و حکومت. آنچه در این میان توجه بدان ضروری است، این نکته است که فدک آن روی سکه خلافت، و خلافت نیز روی دیگر سکه فدک بوده است. به دیگر سخن بنیان مالی حکومت برای حفظ، استمرار و بالندگی خلافت بر مردم، گنجینه داراییها و اموال فدک بوده است که بدون آن شیعیان شیفته و انسانهای سبزسیرت در سنگلاخ مشکلات و سختیها قرار می گرفتند و توان رویارویی با غاصبان را از دست می دادند. و الاّ تمامی هستی مادّی در نگاه پرفروغ فاطمه(س) کمترین ارزشی نداشت زیرا مقام والای آن حضرت در سرای دیگر با جلوه های دلربای دنیا قابل مقایسه نبود. از این رو، برخی افراد شیرین سخن خطاب به دخت رسول خدا(ص) گفته اند:

 

مِلک تو مُلک ملکوت خداست کی به هوای فدک خیبری

 

ماجرای واگذاری فدک از رسول خدا(ص) به فاطمه زهرا(س) با نزول آیه «و آت ذی القربی حَقَّه» آغاز شد و پس از آن جبرئیل به پیامبر اسلام(ص) عرض کرد:

«اِعْطِ فاطمةَ فَدَکا»

ای رسول خدا! فدک را به فاطمه ببخش.

پیامبر، نزول آیه و امر الهی را به فاطمه زهرا(س) ابلاغ فرمود و ادامه داد:

دخترم! فدک از آن تو است؛ در آن تصّرف نما. گرچه می دانم پس از من آن را غصب می کنند و از دست تو می گیرند.

حضرت رو به پدر کرده فرمود: ای رسول خدا! تا زنده ای من هرگز در باغهای فدک تصرف نخواهم کرد. تو بر من سزاوارتری و اموال من مال تو است، اما برای اثبات حق من در فدک، مدرک و سند آن را محکم و استوار فرما.

رسول خدا مردم را در منزل خویش جمع کرد، حکم الهی را بر همگان ارائه فرمود.(21)

چون ارزش فدک، ارزش حکومتی بود، دخت رسول خدا(ص) پس از غصب آن با شجاعت و شهامت محمدی(ص) در صحنه های مختلف در پی آن بود و بهانه های گوناگون غاصبان را جواب می داد.

آنان گاهی با دست آویز قرار دادن حدیث جعلی و ساختگی «نحن الانبیاء لا نوّرث» (ما انبیا ارثی از خود باقی نمی گذاریم) در صدد ادامه غصب بودند که فاطمه(س) با آیات قرآن و تطبیق این سخن با یکایک آیات، جعلی بودن آن را ثابت نمود. و زمانی با درخواست شاهد جهت شهادت بر مالکیت فدک! از سخن درست و آسمانی حضرت زهرا(س) راه گریزی می یافتند. و آنجا که ابزار موجودشان کارگر نبود، به علم خود استناد می کردند که: علم من به من اجازه نمی دهد که از آیه: «و اعلموا انما غنمتم من شی ء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربی» استنباط کنم تا فدک را تماما به شما تحویل دهم.(22)

اما در تمامی این عرصه های سخت و طاقت سوز، چون دفاع از ولایت و حکومت راستین امام زمان او، حجت الهی در عصر وی مطرح بود، هیچ گاه از پای ننشست و سرانجام در این راه با اسنادی دردآلود همچون مُهری برجسته بر بازو، صفحه ای کبود بر صورت و قلمی فرورفته بر سینه در پشت در، به دیدار خدای خویش شتافت و مبارزه خود را به انجام رسانید که فرصت حضور آنان را در نماز و تشییع پیکر پاک خود، از آنان گرفت(23) تا برای همیشه، بیرقی نمایان در برابر دیدگان زنان پاک سرشت پدیدار باشد که در راه «ولایت» و برقراری «عدالت» پیکار انسانها زمان و زمین نمی شناسد و تا آن سوی هستی استمرار خواهد داشت.

 

به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید که می رویم به داغ بلند بالایی(24)

* عشق و عاطفه

 

 

شور و نشاط و شادی و شادمانی رواق وجود انسان در صحنه های مختلف زندگی، نشان از سرسبزی، طراوت و روشنی دارد. گرچه آوار سختیها و اندوه ها بر آدمی ریزان است اما دل در گرو عشق محبوب دارد و در نهانخانه وجود خود احساس شادی و کامیابی می کند. چون خود را در بند بندگی پروردگار می داند زیباترین نشان از آن شادمانی و این کامیابی در شعر تجلّی می کند، چرا که شعر، برخاسته از شعوری پاک و اندیشه ای تابناک است و خبر از قلبی لبریز از عاطفه و سرشار از شوق و نشاط دارد.

از این رو، با نگاهی به زندگانی پیشوایان معصوم، علیهم السلام، تمامی آنان را صاحب این صفت سبز می یابیم که از آن میان فاطمه زهرا(س) ویژگی چشمگیری داشته است:

در آغازین لحظه های زندگی زناشویی خود، غنچه لب به ستایش شوهر والا گوهر خویش گشود و با شعر به بیان صفات او پرداخت:

 

أَضْحَی الفِخارُ لنا وَ عِزٌّ شامخٌ وَ لقد سَمَوْنا فی بَنی عَدْنانِ
نِلْتَ الْعُلا و عَلَوْتَ فی کُلِّ الوَری وَ تَقاصَرَتْ عَنْ مَجْدِکَ الثَّقَلانِ
أَعنی عَلیّا خَیْرَ مَنْ وطَأَ الثَّری ذَاالمَجْدِ وَ الإِفْضالِ و الإِحْسانِ
فَلَهُ المکارِمُ و المعالی و الحِبا ما ناحَتَ الاطیارُ فی الأَغصانِ

 

افتخار و عزت والا، از آن ما شد و ما در میان فرزندان «عدنان» سربلند شدیم. تو به بزرگی و برتری رسیدی و از همه آفریده ها والاتر شدی و جن و انس از عظمت تو عقب ماندند. معصوم «علی» است، بهترین کسی که گام بر خاک نهاد، بزرگوار و دارای احسان و نیکی. والاییهای اخلاقی و بزرگیها از آن اوست، تا آن گاه که مرغان بر شاخه ها به ترنّم مشغولند.(25)

گاهی که با کودکان دلبند خود به گفتگو می پرداخت از جاذبه شعر برای تربیت آنان استفاده می کرد و به پرورش روحی، جسمی آنها می پرداخت. رو به سیمای زیبای حسن می نمود و می فرمود:

اشبه اباک یا حسن

و اخلع عن الحقّ الرسن

و اعبُد الها ذاالِمنَنْ

و لا توال ذَاالاْحِنْ

حسن جان! مانند پدرت علی باش و ریسمان را از گردن حق بردار، خدای احسان کننده را پرستش کن و با افراد دشمن و کینه توز دوستی مکن.

چنانکه در شعر نمایان است؛ توجه به الگودهی، بیان صفات آسمانی و پسندیده، ویژگی ارزشمند عبادت الهی و دوری از دوستی با افراد کینه توز و دشمن شده است.

و یا در جای دیگر، همراه با شیرینی و طنز رو به پاره تن خود، حسین(ع) کرده و با نوازشی مادرانه می فرماید:

اَنْتَ شبیهٌ بابی

لَسْتَ شَبیهٌ بِعَلی

حسین جان! تو به پدرم شباهت داری و به پدرت علی شبیه نیستی.

و حضرت علی(ع) که سخنان فاطمه(س) را می شنید، تبسّم می کرد.(26)

گاه که گرسنه ای در منزل را می کوبید و از حضرت علی(ع) تقاضای کمک می کرد؛ امام با شعری زیبا نیازمندی آن گرسنه را به همسر مهربان خویش بیان می کرد و فاطمه سلام اللّه علیها نیز با شعر پاسخ می داد:

 

أَمرُکَ سمعٌ یابنَ عَمٍّ وَ طاعةٌ ما بِی مِنْ لُؤْمِ وَ لا وَضاعَةٍ
أُطْعِمُهُ وَ لا أُبالی الساعَةَ أرجو اِذا أَشْبَعْتُ مِنْ مُجاعَةٍ

 

فرمان تو را ای پسرعمو بیدرنگ اطاعت خواهم کرد، از طرف من تو را در این پیشنهاد نه سرزنش و نه ملامتی خواهد بود.

هم اکنون این گرسنه را طعام می دهم و به یاد آینده خویش نخواهم افتاد و آرزو دارم با شکم گرسنه در راه خدا ایثار کنم.(27)

... و بدین سان زندگانی یاس معصوم و سلاله یاسین؛ حضرت زهرا علیهاالسلام به همراه شوهر و فرزندان عزیز و گرامی آن بانو، دایرة المعارفی از برترین صفات و زیباترین کلمات بود که در تالار حیات و آفرینش بسان آفتابی عالمتاب برای صاحبان فکر و فرهنگ و طالبان روشنی و شیدایی نمایان بوده و خواهد بود تا همگان سرای دل و دیده را بدان جلوه جاودان بخشند و پیروی راهرو باشند.

 

کی شعرتر انگیزد، خاطر که حزین باشد یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد(28)

 

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ رک: مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص133.

2ـ رک: بحارالانوار، ج43، ص149؛ احقاق الحق، ج5، ص117 و 273.

3ـ نگاه کنید به میزان الحکمه، ماده رضی؛ لمعات الحسین، ص72.

4ـ لمعات الحسین، ص74.

5ـ زیباترین شکیب، ص145.

6ـ رک: بحارالانوار، ج43، ص99؛ کتاب عوالم، ج11، ص283؛ تفسیر البرهان، ج4، ص247.

7ـ نک: غایة المرام فی رجال النجاری، ص295؛ ملحقات احقاق الحق، ج23، ص489.

8ـ حافظ شیرازی.

9ـ رک: تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص240؛ محجة البیضاء، ج1، ص30.

10ـ حافظ شیرازی.

11ـ المراجعات، ص103؛ تاریخ بغداد؛ النص والاجتهاد، ص106 و 107؛ بلاغات النساء، ص19.

12ـ کتاب عوالم، ج11، ص629؛ نفائس اللباب، ج3، ص124.

13ـ شرح جنون، ص417.

14ـ رک: وقایع الایام خیابانی، جلد صیام، ص295.

15ـ نک: بحارالانوار، ج92، ص404 و 405.

16ـ رک: بحارالانوار، ج8، ص303.

17ـ کنزالعمال، ج15، ص507؛ کتاب العوالم، ج11، ص587.

18ـ نک: دلائل الامامة، ص48؛ مجموعه ورام، ج2، ص230؛ ریاحین الشریعه، ج1، ص126.

19ـ رک: مستدرک الوسایل، ج13، ص48؛ قرب الاسناد، ص25؛ کوکب الدّری، ج1، ص151.

20ـ نک: دلایل الامامة، ص26؛ کتاب عوالم، ج11، ص585.

21ـ رک: مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص142.

22ـ نک: اختصاص مفید، ص178؛ کتاب عوالم، ج11، ص422؛ السقیفه و فدک، ص98.

23ـ نک: بحارالانوار، ج28، ص303؛ ارشاد القلوب دیلمی، ص263؛ کشف الغمه، ج1، ص494.

24ـ حافظ؛ رک: شرح جنون، ص470.

25ـ نهج الحیاة، ص184 و 185.

26ـ همان، ص185.

27ـ همان، ص185.

28ـ حافظ.


منبع : پایگاه حوزه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه