قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نكته‏اى مهم در مسئله انفاق‏

منابع :

کتاب : تفسير حكيم جلد یک

نوشته : استاد حسین انصاریان

به اين حقيقت بسيار مهم بايد توجه داشت كه فرمان انفاق در امور مالى از سوى حضرت حق فقط و فقط متوجه مال حلال و ثروت مشروع و امكانات سالم و صحيح است، پروردگارى كه مردم را از غصب و دزدى و رشوه و ربا و احتكار و اختلاس و حيله و تقلب در كسب و كم فروشى و قمار به شدت منع مى‌كند، و به دست آوردن مال و ثروت را از هر يك از اين راه‌ها حرام و معصيت مى‌داند، و حرام خواران را به سختى مورد نكوهش و مذمت قرار مى‌دهد، و هر عمل به ظاهر زيبائى و هر كار به ظاهر خوبى را كه از حرام به وجود آمده باشد همراه با صاحبش هيزم دوزخ مى‌داند، معنا ندارد كه فرمان انفاقش متوجه و شامل هر مال و ثروتى به ويژه مال حرام شود، او تنها فرمانى كه نسبت به ثروت نامشروع دارد اين است كه بايد هر نوع مال حرامى كه در دست مردم است به صاحبان اصلى‌اش برگردد، و حرام خور بايد از آزارى كه به مردم در غارت مالشان روا داشته طلب حلاليت كند و از آنان بخواهد كه از پيشگاه حضرت حق برايش طلب آمرزش نمايند.

اين آيه شريفه و آيات مشابهش هر نوع انفاقى را اعم از واجب و مستحب مانند زكات، و هزينه لازم براى خود، و تأمين مخارج خانواده و هر كسى كه انفاق بر او واجب است و نيز هزينه كردن براى جهاد در راه خدا، و خرج كردن امكانات در هر راه خير مانند ساختن پل، جاده، حمام، آب انبار، درمانگاه، بيمارستان، مدرسه، كتابخانه، كمك به ناتوانان، مستمندان، و تهيدستان را شامل مى‌شود.

و نيز آيه كريمه بنابر روايات و نظر صاحب نظران آگاه و عارف فرمان به انفاق معنوى مانند تعليم علم به ديگران، امر به معروف و نهى از منكر، ياد دادن هنرهاى تخصصى، و تبليغ دين با زبان و قلم، و نشر معارف قرآنيه را شامل مى‌گردد.

محمد بن مسلم از حضرت صادق (ع) از معناى‌ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ‌ روايت مى‌كند كه حضرت فرمود:

«مما علمناهم يبثون:» «1»

از آنچه از قرآن و سنت و علوم خود به آنان تعليم داده‌ايم به طور مستمر منتشر كنند.

در آيه شريفه ايمان مطرح است كه در رابطه با قلب است، و سخن از نماز است كه در ارتباط با بدن است، و اشاره‌اى به انفاق است كه موردش مال و ثروت و امكانات مادى و معنوى است، كه در حقيقت بايد گفت آيه شريفه انسان را به عبادات قلبى و قالبى و مالى توجه مى‌دهد و مجموعه‌اى با ارزش از روش بندگى را مطرح مى‌كند و از پرهيزكاران به عنوان گروهى كه جهان‌بينى آنان فوق جهان‌بينى حسى است، و در سايه بندگى حق آزادگان واقعى‌اند، و از نظر اخلاقى آراسته به جود و سخاوت و كرامت‌اند ياد مى‌كند. در ايمان نجات از هر اضطراب ونگرانى و مايه رهائى از تنگ نظرى و سبب آزادى از عذاب دوزخ است.

در نماز دفع فحشا و منكرات، و منظم زندگى كردن، و راز و نياز با خدا، و مناجات عاشقانه، و تواضع و فروتنى و خاكسارى از طريق ركوع و سجود مطرح است.

در انفاق دفع بخل و بى‌رحمى، پر كردن خلاءهاى مادى و معنوى ديگران، رفع مشكلات، درمان دردها، ظهور خيرات، آبادى شهرها، رشد فرهنگ، زدودن غم از دل‌ها، پاك كردن اندوه از چهره‌ها مورد نظر است.

در ايمان بشارت به رضوان حق و بهشت عنبر سرشت، و در نماز كفاره بدى‌هاى گذشته، و در انفاق طهارت از رذائل اخلاقى به نظر مى‌رسد.

در ايمان عزت و در نماز قرب به حق، و در انفاق رويش و نمو و زياد شدن نعمت حق برانفاق كننده مطرح است. «2» از مصاديق بارز و آشكار تقوا و ايمان به غيب و اقامه نماز و انفاق در راه خدا وجود مبارك اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع) است، چنان كه اغلب تفاسير روائى شيعه و پاره‌اى از روايات اهل سنت آن حضرت را مصداق آيات زير شمرده‌اند.

فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ (5) وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ «3»

و اما كسى كه عطا كرد، و تقوا ورزيد، و آئين حق و پاداش الهى را تصديق نمود.

حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ: «4»

خدا و آنان كه ايمان به غيب دارند تو را در برابر حوادث كافى هستند.

أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً: «5»

يا كسى كه پاسى از شب با سجده و قيام در طاعت و عبادت و تواضع و انكسار نسبت به حق است؟

الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ: «6»

كسانى كه اموالشان را در شب و روز در راه خدا هزينه مى‌كنند.

 

گوشه‌اى از سود انفاق‌

خداى مهربان به يكى از پيامبرانش وحى كرد، من نسبت به عمر فلان كس حكم كرده‌ام كه نيمى از روزگارش را به تهيدستى و نيم ديگرش را در ثروت و دارائى سپرى كند، او را در اين زمينه مخير كن كه كدام را در نيمه اول عمرش و ديگر را در نيمه دوم عمرش قرار دهم.

پيامبر حق آن مرد را خواست و قضاى الهى را به او گفت تا كدام را براى نيمه اول عمر انتخاب كند، آن مرد گفت به من مهلت ده تا در اين مسئله با همسرم مشورت كنم.

زن در برنامه مشورت به همسرش گفت نيمه اول عمر را براى ثروتمند بودن انتخاب كن، همسرش گفت: تهديستى پس از ثروت بسيار سخت، و ثروت پس از تهيدستى خوشى و لذت است، زن اصرار ورزيد كه در اين زمينه مشورت مرا بپذير.

مرد به نزد پيامبر بازگشت و گفت نيمه اول عمرم را به ثروت و امكانات انتخاب كردم، خداى مهربان دنيا را براى او گشايش داد، و دروازه ثروت را به رويش گشود، همسرش گفت: اگر بقاء و دوام اين ثروت را مى‌خواهى جود و سخا را با خلق خدا به كار گير، او هم در هر زمينه‌اى كه براى خود غذا و پوشاك و امكانات فراهم مى‌كرد، مشابهش را براى تهيدستان قرار مى‌داد چون نيمى از عمرش در ثروت و مكنت گذشت، خداوند به پيامبر زمانش وحى كرد گر چه نيمى از عمر او را به ثروت و نيمى را به فقر حكم كرده بودم، ولى چون او را نسبت به نعمت‌هايم سپاسگزار و شاكر يافتم، و شكر موجب مزيد نعمت است، نيم ديگر عمرش را نيز به غنى بودن و داشتن ثروت و امكانات بشارت ده. «7»

 

انفاق از نظر پاره‌اى از روايات‌

رسول خدا فرمود:

«ثلاث من حقايق الايمان، الانفاق من اقتار، و انصافك الناس من نفسك، و بذل العلم للمتعلم:» «8»

سه چيز از حقايق ايمان است: انفاق به هنگام تنگدستى، و انصاف دادن به مردم از جانب خود، و بخشيدن و هزينه كردن دانش براى دانشجو.

«من اعطى درهما فى سبيل الله كتب الله له سبعمأة حسنة:» «9»

 

كسيكه در راه خدا درهمى بخشد، خدا براى او هفتصد حسنه مقرر مى‌دارد:

اميرالمؤمنين فرمود:

«طوبى‌لمن انفق الفضل من ماله و امسك الفضل من كلامه:» «10»

خوشا به حال كسى كه زيادى از مالش را در راه خدا هزينه كند، و اضافه كلامش را نگاه دارد.

حضرت صادق فرمود:

«ملعون، ملعون من وهب الله له مالًا فلم يتصدق منه بشيئ:» «11»

از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است كسى كه خدا مالى را به او ببخشد و او چيزى از آن را در راه خدا هزينه نكند.

حضرت باقر (ع) از پدران بزرگوارانش از پيامبر اسلام روايت مى‌كند كه خداى تعالى مى‌فرمايد:

«المعروف هدية منى الى عبدى المؤمن، فان قبلها منى فبرحمة منى، فان ردها فبذنبه حرمها و منه لا منى، و ايما عبد خلقته فهدية الى الايمان وحسنت خلقه و لم ابتله بالبخل فانى اريد به خيراً:» «12»

خير و نيكى (كه از مصاديق مهم‌اش انفاق مال و علم و آبرو است) هديه‌اى از من به سوى بنده مؤمنم مى‌باشد، پس اگر آن را از من بپذيرد به سبب رحمت من است، و اگر آن را مردود سازد به علت گناهش از آن محروم شده نه از سوى من، و هر بنده‌اى را بيافرينم، و او را به ايمان هدايت كنم، و اخلاقش را نيكو سازم و به بخل دچارش نكنم، بى‌ترديد نسبت به او خير خواسته‌ام.

از حضرت رضا (ع) روايت شده است كه مى‌فرمود:

«السخى قريب من الله، قريب من الجنة، قريب من الناس و البخيل بعيد من الله، بعيد من الجنة، بعيد من الناس، و سمعته يقول: السخاء شجرة فى الجنة من تعلق بغصن من اغصانها دخل الجنة:» «13»

انسان سخاوتمند به خدا و به بهشت و به مردم نزديك است، و بخيل از خدا، از بهشت، از مردم دور است راوى مى‌گويد از حضرت شنيدم مى‌فرمود: سخا درختى در بهشت است، كسى كه به شاخه‌اى اى شاخه‌هاى آن (كه انفاق بخشى از امكانات در راه خداست) آويخته وارد بهشت مى‌شود.

اميرالمؤمنين (ع) از حضرت مجتبى پرسيد سخاوت و كرم چسيت؟ پاسخ داد:

«اجابة السائل و بذل النائل:» «14»

درخواست خواهنده را روا كردن، و بخشش به كامياب.

حضرت صادق (ع) فرمود:

«السخا ان تسخو نفس العبد عن الحرام ان تطلبه، فاذا ظفر بالحلال طابت نفسه‌ان ينفقه فى طاعة الله عزوجل:» «15»

سخا به اين است كه وجود انسان از طلب حرام باز ايستد، و هنگامى كه به حلال دست يافت وجودش از اين كه آن را در راه خدا انفاق كند خوشحال شود.

حضرت رضا (ع) از پدرانش در بخشى از يك روايت مفصل درباره پذيرش نماز از نمازگزار از جانب حق نقل مى‌كند كه قطعاً نماز را از كسى مى‌پذيرم كه .......

«يطعم الجائع، و يكسو العارى، و يرحم المصاب، و يؤدى الغريب:» «16»

گرسنه را از غذاى مناسب بخوراند، برهنه را با لباس قابل قبول بپوشاند، به بلا ديده رحمت و مهر ورزد، و غريب را جاى دهد.

موسى از حضرت حق پرسيد پاداش كسى كه آزارش را از مردم بازدارد، و احسان و نيكى‌اش را براى مردم هزينه كند چيست؟ حضرت حق فرمود:

«يا موسى تناديه النار يوم القيامة لا سبيل لى عليك:» «17»

اى موسى در قيامت آتش او را فرياد مى‌دهد، مرا بر ضد تو هيچ برنامه و كارى نيست.

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- نورالثقلين ج 1، ص 27.

(2)- روح البيان ج 1، ص 65.

(3)- اليل 6- 5.

(4)- انفال 64.

(5)- زمر 9.

(6)- بقره 274.

(7)- روح البيان ج 1، ص 66.

(8)- بحار ج 77، ص 52.

(9)- بحار ج 69، ص 122.

(10)- بحار ج 96، ص 115.

(11)- بحار ج 69، ص 133.

(12)- امامى طوسى ج 1، ص 24- بحار ج 68، چاپ بيروت، ص 351.

(13)- عيون اخبار الرضا ج 1، ص 277.

(14)- بحار چاپ بيروت، ج 68، ص 353.

(15)- بحار چاپ بيروت، ج 68، ص 353.

(16)- كلمة الله به نقل از امالى صدوق 264.

(17)- كلمة الله ص 291.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه