گروه بینالملل: امت اسلام امروز شاهد سالروز وقوع یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخی در حوزه تبلیغ است؛ رخدادی که به واسطه آن سیادت و سروری امت اسلام به رخ جهانیان کشیده شد؛ سالروز تغییر قبله مسلمانان از بیتالمقدس به سمت کعبه شریف.
حضرت رسول اکرم(ص) شور و شعف زیادی داشت که قبله به سوی خانه پدرش، ابراهیم(علیهالسلام) تغییر جهت یابد. چنانچه در آیه شریفه 144 سوره بقره میخوانیم «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاء فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ: ما [به هر سو] گردانیدن رویت در آسمان را نیک میبینیم پس [باش تا] تو را به قبلهاى که بدان خشنود شوى برگردانیم پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن و هر جا بودید روى خود را به سوى آن بگردانید در حقیقت اهل کتاب نیک میدانند که این [تغییر قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه میکنند غافل نیست».
و این چنین بود که پس از 17 ماه از هجرت این تغییر جهت صورت گرفت یعنی تقریبا پس از سه سال و نیم از تاریخ وجوب نماز در حادثه اسراء و معراج پیامبر اعظم(ص).
در پس این حادثه عظیم اسلامی عبرتها و نکاتی تربیتی نهفته است که به اختصار به آن اشاره میکنیم:
تخلیه قلب آدمی از هر آنچه او را از یاد خدا غافل میکند
عرب جاهلی عادت داشت که از کعبه به عنوان مکانی برای بتپرستی یاد کند و خداوند متعال با این تغییر جهت به سمت مسجدالاقصی(قبله یهود و نصاری) در حقیقت اراده کرد که منزلت و مقام جل جلاله در مکانی که چیز دیگری در آن پرستش میشده است، همرتبه قرار نگیرد و ما بندگان تنها در برابر عظمت و شکوه خداوند یکتا سر تعطیم فرود آوریم وگرنه هر خانهای مأمن عشق به الله است وعظمت آن مکان از کبریای ذات اقدس الهی سرچشمه میگیرد.
تمایز امت مسلمان و تعیین رسالتهای این امت
تغییر قبله با هدف ایجاد تمایز صورت گرفت؛ تمایز امت مسلمان از غیر مسلمان در هر چیزی اعم از وظایف، رسالت، شریعت، راه و روش، اخلاق و سلوک و پیش از همه اینها تمایز در تصور و اعتقاد.
و چه زیباست پیشگویی رسول خدا(ص) از اینکه اصحابشان قدم به قدم جا پای یهود میگذارند و دین و کتاب را تحریف میکنند:«لتَتبعُنَّ سَنَنَ مَن کان قبلکم شِبرًا بشبرٍ، وذراعًا بذراع؛ قالوا: یا رسول الله، الیهود والنصارى؟ قال: فمن؟! أی: فمَن غیرهم؟: سنتهای پیشینیان را گام به گام و سینه به سینه پیروی خواهید کرد. پرسیدند از یهود و نصاری؟ فرمود: پس که؟ یعنی چه کسانی غیر ایشان؟(صحیح بخاری و صحیح مسلم)
خداود متعال میدانست و پیامبرش را نیز باخبر ساخت که امت مسلمان در دوران ضعف و سقوط تمدنشان در فرهنگ و تمدنهای نصرتیافته بر ایشان غرق خواهند شد. لذا پیامبر به ما هشدار میدهد که از شبیهشدن به یهود و نصارا به شدت بپرهیزیم. امروز نیز مظاهر این از خودباختگی فرهنگی را میان مسلمانان میبینیم که چه سان بین صفوف امت اسلام تفرقه ایجاد شده و از فرهنگ و آموزههای وحیانی قرآن دور شدهایم، زبانهای بیگانه رسمیت یافته و انگلیسی به عنوان زبان علم و فرهنگ در جهان شناخته میشود و حتی در پوشاک و خوراک از غرب پیروی میکنیم ... چارهای نبود که جهت مکانی که مسلمانان به آن سمت برای نماز روی میکردند، تغییر یابد تا با این تغییر هویت، منهج، سلوک و روش ما در زندگی مختص شده و منحصر به امت مسلمان باشد.
امتی که بخواهد بیدار بماند، باید تمایز از دیگران رکن اصلی طرح تمدنی و فرهنگیاش را تشکیل بدهد. رویداد عظیم تاریخی تغییر قبله در حقیقت وظیفه اصلی امت مسلمان را تبیین، جایگاه رفیع آن را در میان دیگر امتهای بشریت تعیین و نقش اصلی این امت را در زندگی مشخص میکند؛ کعبه حد وسط قبلهها است؛ چنانچه امت مسلمان امتی میانهرو برگزیده شد قبله ایشان نیز میانه بود «وکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا...: و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد...»(بقره: آیه 143)
تغییر قبله؛ سنگ محکی برای تمییز سره از ناسره
شرایط مدینه بهگونهای بود که باید تمام مؤمنان با شرکت در آزمونی الهی مورد سنجش و محک قرار میگرفتند تا درجه اخلاص و پیروی آنان از مکتب رسول و فرستاده خدا معین شود، تغییر قبله از سوی خدا به پیامبرش امر شد تا این امتحان الهی چهره مؤمنان حقیقی را نشان دهد «...لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ: ...و قبلهاى را که [چندى] بر آن بودى مقرر نکردیم جز براى آنکه کسى را که از پیامبر پیروى میکند از آن کس که از عقیده خود برمیگردد بازشناسیم»(بقره: 143).
در جریان این آزمون الهی بود که مؤمنان واقعی صبر پیشه کردند و بدون چون و چرا به امر و فرمایش رسول لبیک گفتند؛ در برابر آزار و اذیت کافران و یهودیانی که آنها را مورد تمسخر قرار دادند، استقامت کردند و یقیین داشتند که حق با رسول اکرم(ص) است، با پیامبر نماز خود را اقامه کردند و همینجا بود که منافقان و سست ایمانان چهره اصلی خود را نمایان کردند. اینان گروهی بودند که از تغییر قبله چهره در هم کشیدند و مضطرب شدند. آیا نمازمان صحیح است؟! تکلیف نمازهای پیشینمان به سمت مسجدالاقصی چه میشود؟ آیا نبی خدا بدون اذن الهی، خود به خود این اجتهاد را کرده؟.... و چه ساده راه خود را از راه رسول جدا کردند و در شک و ظن خود ماندند.
واکنش قریش به حادثه تغییر قبله
قریش، مسلمانان را زیر نظر داشت؛ لذا در پی این حادثه، ادعا کردند که محمد به قبله ما روی گردانده پس به دین ما(بتپرستی) بازگشته. اینجا بود که خداوند متعال این آیه شریف را نازل کرد: «وَحَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِی وَلأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ: و از هر کجا بیرون آمدى[به هنگام نماز] روى خود را به سمت مسجدالحرام بگردان و هر کجا بودید رویهاى خود را به سوى آن بگردانید تا براى مردم غیر از ستمگرانشان بر شما حجتى نباشد پس از آنان نترسید و از من بترسید تا نعمت خود را بر شما کامل گردانم و باشد که هدایت شوید»(بقرة: 150).
موضع یهودیها و پندی برای مسلمانان
یهودیان همان کسانی بودند که از زمان هجرت پیامبر(ص) که بیتالمقدس بهعنوان قبله مسلمانان برای عبادت تعیین شد، به شدت شاد و مفرح شدند، چراکه گمان کردند مسلمانان، پس از مدتی به دین یهود روی میآورند لذا آنگاه که به امر خدا جهت قبله به سمت کعبه تغییر کرد، دچار یأس و شکست شدند و زبان به مؤاخذه مسلمانان گشودند «سَیَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کَانُواْ عَلَیْهَا: بهزودى مردم کم خرد خواهند گفت چه چیز آنان را از قبلهاى که بر آن بودند رویگردان کرد» و در ادامه این آیه شریفه میخوانیم «قلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ: بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر که را خواهد به راه راست هدایت میکند(بقرة: 142) و نیز این آیه مبارکه «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ... نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانى] و پیامبران ایمان آورد...»(بقره:177).
واکنش یهودیها از همان روز نخست که پیامبر اکرم(ص) آغاز به تبلیغ کرد، مشخص بود. آنها با حسادت و غرضورزی، کینه به دل گرفتند و همواره تلاش داشتند تا با مکر و نیرنگ قبایل را از پذیرش دین اسلام برحذر دارند و چه زیبا خداوند متعال درباره ایشان میفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ: مسلما یهودیان و کسانى را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت و قطعا کسانى را که گفتند ما نصرانى هستیم، نزدیکترین مردم در دوستى با مؤمنان خواهى یافت زیرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانیانند که تکبر نمیورزند»(مائده/ 82)
اینان در صدق نبوت پیامبر اکرم(ص) درحالی که حکومت اسلامی در شرف تأسیس و بنیانگذاری بود، شک و تردید و شروع به گزافهگویی کردند، که اینان (مسلمانان) را چه میشود؛ گاهی به این سو نماز میخوانند و گاهی به سوی دیگر. چرا قبله خود را تغییر دادند؟ اگر قبله اول جهت درست بود، چرا رهایش کردند؟ اگر قبله دوم صحیح است که تا به حال در ضلالت و گمراهی بودهاند... اینجاست که دشمنی یهود علیه اسلام و مسلمانان را درک میکنیم، آنها با این رویداد هجمه تبلیغاتی و جنگ فکری شدیدی را ضد اسلام آغاز کردند.
یهودیان حتی به نمازهای قبلی مسلمانان به سمت بیتالمقدس شک کردند و گفتند، مسلمانانی که پیش از این تغییر قبله فوت شدهاند، به جهنم میروند زیرا تمام نمازهایشان باطل بوده است! و خدا در پاسخ به ایشان فرمود: «وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ إِنّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَءُوفٌ رّحِیمٌ: و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند زیرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است» (بقره 143).
همچنین است عاقبت هرآنکس که دنبالهرو یهودیان باشد؛ همواره ضرر و زیان خواهد دید. چنانچه خداوند متعال نیز فرمود: «وَلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلا نَصِیرٍ: و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمیشوند مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى بگو در حقیقت تنها هدایت خداست که هدایت[واقعى] است و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد باز از هوسهاى آنان پیروى کنى در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت»(بقره :120).
خداوند همواره بندگان خود را در معرض ابتلا و آزمایش قرار میدهد تا امت اسلام دشمنان خود را بشناسند و بدانند که چگونه باید با ایشان برخورد کنند. یهود از قدیم با رسول خدا دشمن و با مشرکان مکه دوست بوده است؛ چنانچه خداوند متعال در قرآن نیز به صراحت میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا * أُولَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا: آیا کسانى را که از کتاب [آسمانى] نصیبى یافتهاند ندیدهاى که به جبت و طاغوت ایمان دارند و درباره کسانى که کفر ورزیدهاند مىگویند اینان از کسانى که ایمان آوردهاند راه یافتهترند * اینانند که خدا لعنتشان کرده و هر که را خدا لعنت کند هرگز براى او یاورى نخواهى یافت»(51 و 52 نساء)
لذا درمییابیم که خداوند متعال ما را به عدم وابستگی و دلبستگی به یهود(غرب) فراخوانده «وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ یُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِیتُمْ أَوْ یُحَاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ: و[گفتند] جز به کسى که دین شما را پیروى کند ایمان نیاورید بگو هدایت هدایت خداست مبادا به کسى نظیر آنچه به شما داده شده، داده شود یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه کنند بگو [این] تفضل به دست خداست آن را به هر کس که بخواهد مىدهد و خداوند گشایشگر داناست»(73 آلعمران).
منبع : iqna