در هر موجودى دو مسئله اساسى وجود دارد: يكى خلقت و ديگر هدايت.
هيچ موجودى پس از خلقت واگذار به خود نمىشود؛ زيرا در واگذاشته شدن به خود، علاوه بر اين كه ادامه حيات برايش ممكن نخواهد بود، وجودش منبع فساد و افساد خواهد گشت، و در نتيجه به نظام هستى ضربه وارد خواهد آمد.
اين اراده مسلّم اوست كه به دنبال آفرينش هر موجودى، او را به مسيرى كه متناسب با اوست هدايت كند:
«رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» .
«گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى، آفرينش [ويژه] او را [آن گونه كه سزاوارش بود] به وى عطا كرده، سپس هدايت نمود».
اگر به گردش كرات عظيم آسمانى و هدايت ستارگان، ماهها و خورشيدها اندك توجهى كنيم، مىيابيم كه با نظمى دقيق، هر يك در مدارى مخصوص، و با حركتى متناسب، سريع يا كند، و با فاصله معينى بر گرد خورشيد يا ستاره ديگرى مىگردند.
نويسنده كتاب «قانون بزرگ» مىگويد:
«قانون جاذبه، قوه ثقل ما در تمام قوانين است، و وجود آن معرّف يك اراده مافوق ساير ارادههاى حاكم بر جهان مىباشد».
در همان كتاب مىگويد:
«ما زندگى، شكل، حركات و تمام داشتههاى حقير خود را مديون اجرام سماوى شگرفى هستيم كه با تنظيم و تعادل حركات و نيروهاى خود، و انطباق آنها با حركات زمين، اسباب بقاى ما در سطح اين كره شدهاند».
كاشف نيروى جاذبه مىگويد:
«محققاً نمىتوانيم جميع حركات كواكب را صرفاً ناشى از قوه جاذبه ندانيم؟
پس واجب است كه در گردش آنها، خدا و قدرت الهى در كار باشد، تا آنها را بر مدارشان بچرخاند».
بعد از جهان جمادات، به عالم نباتات مىرسيم، مطالعه كيفيت زندگانى، تغذيه، تطابق با محيط، لقاح، حفظ، تكثير نسل روييدنىها، انسان را مات و مبهوت مىكند.
گياهان نه تنها براى تغذيه و ادامه حيات، از ابر، باد، مه، خورشيد و زمين استفاده مىكنند؛ بلكه براى لقاح و تكثير نسل، و پخش بذر و تخم از حشرات، انسان، حيوان، طوفان، سيل و حتى از هم نوعان خود كمك مىگيرند.
آثار هدايت و فعاليت روحى فقط منحصر به گل و تخم گياه نيست، بلكه در تمام اجزاء و اعضاى آن، مثل ساقه، ريشه و برگ عيان و مشهود است.
منبع : پایگاه عرفان