قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ارزش تعليم‏

منابع :

کتاب : تفسير حكيم جلد دو

نوشته : استاد حسین انصاریان

 


علم و دانش سرمايه و گنجى عظيم است كه حضرت حق توفيق تحصيلش را براى انسان فراهم ميسازد، شكر و سپاس اين نعمت به اين است كه به خاطر خدا و بيدارشدن غافلان، و آگاه شدن جاهلان، و آباد و عمارت مملكت و به سامان رسيدن ادب و تربيت، و ظهور رشد و كمال ملّت هزينه شود و به ديگران منتقل گردد، و به دست عاشقان اين سرمايه و گنج برسد، كه هزينه كردن آن و انتقامش به ديگران داراى ثوابى عظيم، و پاداشى با ارزش است.

رسول خدا به على (ع) كه مأمور تبليغ دين و تعليم دادن احكام به مردم يمن بود فرمود:

«لان يهدى الله بكر جلا واحدا خيرلك من الدنيا وما فيها:» «1»

اگر خدا به وسيله تو يك نفر را هدايت كند براى تو از دنيا و آنچه در آن است بهتر است.

و فرمود:

«ماتصدق الناس بصدقة مثل علم ينشر» «2»

مردم به مانند دانشى كه انتشار يابد صدقهاى نپرداخته اند.

و فرمود:

«من افضل الصدقة ان يعلم المرء علما ثم يعلّمه اخاه:» «3»

از برترين صدقات دانشى است كه انسان آن را فرا ميگيرد، سپس به برادر دينياش ميآموزد.

و فرمود:

«ما اهدى المرء المسلم الى اخيه هدية افضل من كلمه حكمة يزيده الله بها هدى و يرده من ردى:» «4»

انسان مسلمان به برادرش هديهاى را برتر از سخن حكيمانهاى كه به وسيله آن خدا بر هدايتش بيفزايد يا از گمراهى بازش گرداند عطا نكرده است.

حضرت باقر (ع) ميفرمايد:

«من علم باب هدى فله مثل اجر من عمل به و لا ينقص اولئك من اجورهم شيئاً!» «5»

كسى كه باب هدايتى را تعليم دهد، براى او پاداشى مانند عمل كنندگان به آن است، و از پاداش عمل كنندگان چيزى كم نميشود.

حضرت سجاد در روايتى ميفرمايد:

«اوحى الله عزوجل الى موسى حبّبنى الى خلقى و حبب خلقى الىّ قال: يا رب كيف افعل؟ قال: ذكرهم آلائى و نعمائى ليحبونى فلئن ترد آبقا عن بابى او ضالاعن فنائى افضل لك من عبادة ماة سنة بصيام نهارها و قيام ليلها:» «6»

خدا به موسى وحى كرد مرا محبوب بندگانم گردان، و بندگانم را محبوب من گفت: پروردگارم چگونه اين كار را نجام دهم خداوند فرمود: نعمتهاى معنوى و مادى مرا به آنان يادآورى كن تا مرا دوست بدارند، چنانچه يك بنده فرارى از درگاهم را به من بازگردانى، يا گمراهى را به پيشگاهم برسانى براى تو از عبادت صد سال كه روزهايش به روزه و شب هايش به عبادت بگذرد بهتر است.

حضرت موسى بن جعفر ميفرمايد:

«فقيه واحد ينقذ يتيما من ايتامنا المنقطعين عنا وعن مشاهدتنا والتعليم عن علومنا بتعليمه ما هو محتاج اليه اشد على ابليس من الف عابد، لان العابد همه ذات نفسه فقط وهذا همه مع ذات نفسه ذات عبادالله وامائه‌ لينقذهم من يد ابليس و مردته فلذلك هو افضل عندالله من الف الف عابد و الف الف عابدة:» «7»

يك دانشمند كه با تعليم دادن علمش شيعهاى از شيعيان ما را كه به خاطر نبود ما جداى از حضور ما هستند و از زيارت ما محرومند و از يادگيرى دانش ما بى نصيباند نجات ميدهد، از هزار عابد بر ابليس سنگين تر است، زيرا عابد همه همت و ارادهاش وجود خودش است و عالم همه همتش وجود خويش و وجود بندگان خدا چه مرد و چه زن است، كه آنان را از دست ابليس و پيروانش نجات دهد، به همين خاطر عالم نزد خدا از يك ميليون مرد عابد و يك ميليون زن عابده برتر است.

 

ارزشى برتر از خونبها

حضرت عسگرى (ع) روايت ميكند: شخصى مردى را به محضر حضرت سجاد آورد و ادعا داشت كه آن مرد پدرش را به قتل رسانيده، قاتل خدمت امام اعتراف كرد، حضرت به قصاص حكم داد، اما از صاحب خون خواست از قاتل گذشت كند تا به پاداش بزرگ و ثواب عظيمى دست يابد، ولى از چهره صاحب خون خوانده ميشد كه به عفو و گذشت رضايت نمى دهد.

حضرت زين العابدين فرمودند: اگر به خاطر ميآورى كه قاتل را برتو حقى هست به سبب آن حق از او گذشت كن، صاحب خون گفت: برمن حق دارد اما به آن اندازه نمى رسد كه از خون پدرم به خاطر حقى كه دارد گذشت كنم، حضرت پرسيد پس چه ميكنى؟ پاسخ داد قصاص ميكنم ولى اگر مايل باشد با ديه و خون بها با او مصالحه ميكنم و از او گذشت مينمايم.

حضرت فرمود: حق قاتل برعهده تو چيست؟ گفت: پسر رسول خدا اين مرد به من توحيد و نبوت حضرت محمد و امامت ائمه را تلقين و تعليم نموده.

حضرت سجاد فرمود به راستى اين حق با خون پدرت برابرى نمى كند؟ به خدا سوگند اين كارى كه او نسبت به تو انجام داده با خون تمام مردم روى زمين از گذشتگان و آيندگان به جز پيامبران و امامان برابرى دارد! چون در دنيا چيزى وجود ندارد كه بتوان در برابر خون پيامبران و امامان قرار داد، سپس رو به قاتل كرد و فرمود: ثواب و پاداش تعليم خود را به من ميدهى تا خون بهاى اين قتل را بپردازم و تو از كشته شدن نجات يابى، قاتل گفت: پسر پيامبر من به اين پاداش نيازمندم و شما از آن بى نياز هستيد، زيرا گناهم بزرگ است چرا كه گناهى كه نسبت به مقتول انجام دادهام و آن ريختن خون اوست مربوط به من و مقتول است نه ميان من و پسرش.

حضرت فرمود: روى اين حساب كشته شدن به نظر تو بهتر است از اين كه ثواب آن تعليم را به من واگذار كنى؟

عرضه داشت آرى، امام (ع) به صاحب خون فرمود: اكنون خود را با گناهى كه اين مرد نسبت به تو انجام داده و تعليم و محبتى كه درباره تو نموده مقايسه كن: پدرت را به قتل رسانيده و او را از بهره بردن از زندگى دنيا محروم ساخت، و تو را از لذت ديدار او بى بهره نموده ولى در برابر ببين او چه گوهر گران بهائى به تو داده، او به تو ايمان يعنى سرمايه ابدى آموخته تا در نهايت مستحق بهشت جاويد شوى و از عذاب ابد رها گردى، علاوه اگر در مصيبت پدرت شكيبائى به خرج دهى خداوند چنان پاداشى به تو عنايت كند كه در بهشت با وى هم نشين شوى.

بنابراين احسان و محبتى كه او به تو نموده به مراتب از ميزان ظلمى كه به تو روا داشته برتر و بيشتر است.

اكنون خوب توجه كن، اگر حاضر باشى در برابر احسانى كه به تو كرده او را ببخشى و از خون پدرت بدون گرفتن خون بها گذشت كنى حديثى از فضايل پيامبر براى هر دوى شما نقل ميكنم كه آن حديث از دنيا و هرچه در آن است با ارزش تر است.

و هرگاه نمى توانى خود را راضى كنى كه از او بگذرى من از مال خود ديهاى را كه بر عهده اوست به تو ميپردازم ولى حديث پيامبر را فقط براى او نقل ميكنم و از گفتنش به تو دريغ ميورزم تا در نتيجه سودى از دست تو برود كه هرگاه به حساب آن برسى بيابى كه از جهان و هرچه در آن است فزون تر باشد.

صاحب خون گفت: پسر پيامبر اين خسارت براى من قابل تحمل نيست، من او را بدون دريافت خون بها و بى هيچ قيد و شرطى، تنها به خاطر رضاى حق و حقى كه بر من دارد ميبخشم تا از لطف كلام شما بهره مند گردم، اكنون عنايت نموده و حديث فضيلت پيامبر را براى نقل كنيد.

امام (ع) با نقل حديث پرقيمت خود، جوان را راضى كرد، و قاتل هم از قصاص نجات يافت. «8» در زمينه ارزش تعليم و آموختن دانش به مردم روايت بسيار مهمى از حضرت رضا (ع) نقل شده كه توجه به آن لازم است:

«يقال للعابد يوم القيامة: نعم الرجل كنت، همتك ذات نفسك و كفيت الناس مؤونتك فادخل الجنة الا ان الفقيه من افاض على الناس خيره و انقذهم من اعدائهم، و وفر عليه نعم جنان الله تعالى و حصل لهم رضوان الله تعالى و يقال للفقيه: يا ايها الكافل لايتام آل محمد الهادى لضعفاء محيبهم و مواليهم، قف حتى تشفع لكل من اخذ عنك او تعلّم منك فيقف فيدخل الجنة معه فئاما وفئاما وفئاما حتى قال: عشراً وهم الذين اخذوا عنه علومه واخذوا عمن اخذ عنه و عمن اخذ عمن اخذ عنه الى يوم القيامة فانظروا كم فرق ما بين المنزلتين:» «9»

روز قيامت به عابد ميگويند: انسان خوبى بودى، فقط خود را نجات دادى و خرج زندگى خود را بر مردم تحميل ننمودى وارد بهشت شو، آگاه باشيد دانشمند و فهيم كسى است كه خير و نيكياش به مردم ريزش داشته و آنان را از دشمنانشان نجات دهد، نعمت هاى بهشت را برآنان بيفزايد و خوشنودى حق را براى آنان تحصيل كند.

روز قيامت به عالم ربانى و فقيه هدايتگر ميگويند: اى كسى كه يتيمان آل محمد را يعنى مردان و زنان امت را كه در برابر هجوم و يورش فرهنگى دشمن قرار داشتند، سرپرستى مينمودى و محبان ضعيف اهل بيت را راهنمائى و هدايت ميكردى در جايگاه خود قرار بگير تا براى آنان كه از تو معالم دين را فرا گرفتند و حقايق را آموختند شفاعت كنى سپس با او دسته دسته و گروه گروه كه تا ده مرتبه اين جمله را تكرار كرد وارد بهشت ميشوند، اينان كسانى هستند كه از آن عالم استفاده علمى نموده يا از شاگردانش يا از شاگرد شاگردانش به همين ترتيب تا روز قيامت بهره علمى بردند اينك دقت كنيد فرق بين دو مقام عابد و عالم چه اندازه است؟!

 

ثروت چند برابر يا رشتهاى از علم‌

مردى هديهاى معادل هزار درهم تقديم حضرت مجتبى (ع) كرد، حضرت به او فرمود از دو برنامه كدام يك را ميخواهى؟ آيا در برابر هديهات بيست برابر كه بيست هزار درهم است به تو بپردازم يا درى از دانش را به رويت بگشايم كه به وسيله آن بر فلان ناصبى كه دشمن ما اهل بيت است به سبب آن رشته دانش پيروز شوى و شيعيان سست اعتقاد ما را از وسوسه هاى او نجات دهى؟ اگر آنچه را بهتر است انتخاب كنى دو جايزه را به تو ميپردازم، ولى اگر در انتخاب اشتباه كنى به تو اجازه ميدهم كه يكى را براى خود بپذيرى.

به حضرت گفت؟ پاداشم در صورتى كه ناصبى را محكوم كنم و شيعيان ضعيف را نجات دهم آيا مساوى با همان بيست هزار درهم است؟ حضرت فرمود؟ آن ثواب و پاداش بيست هزار برابر بهتر از تمام دنياست!

گفت: با توجه به اين حقيقت چرا آن بخشى را كه ارزشش كمتر است انتخاب كنم، آن رشته علم و دانش را اختيار مينمايم.

حضرت فرمود نيكو انتخاب كردى، سپس باب دانشى كه وعده داده بود به او تعليم داد و بيست هزار درهم نيز به او پرداخت.

او از محضر حضرت مجتبى (ع) به ديار خود شتافت و در آن منطقه با آن مرد ناصبى بحث و گفتگو كرد و وى را مغلوب و ساكت نمود و شكست سختى به او داد، اين خبر به حضرت مجتبى رسيد تا زمانى كه دوباره به محضر حضرت رسيد، آن بزرگوار به او فرمود هيچ كس مانند تو منفعت نكرد، هيچ يك از دوستان ما سرمايهاى مانند تو تحصيل ننمود، زيرا در مرحله اول دوستى خدا دوم دوستى پيامبر و على، سوم دوستى عترت پاك محمد و على، چهارم دوستى فرشتگان، پنجم دوستى برادران مؤمن خود را به دست آوردى، و به عدد هر مؤمن و كافر و پاداشى هزار برابر بهتر از دنيا داراى گوارا باد بر تو گوارا. «10»

 

پاداش حيرت انگيز تعليم و آموزش‌

زنى به محضر صديقه كبرى حضرت زهرا عليها سلام رسيد و گفت مادرى كهنسال دارم كه در رابطه با نمازش چند سؤال داشت، مرا به حضور شما فرستاده تا بپرسم.

حضرت زهرا چون پاسخ پرسش اول را داد، سؤال دوم مطرح شد، حضرت به پرسش دوم هم پاسخ داد سپس سؤال سوم و چهارم تا مسئله دهم كه پاسخ همه سؤالها داده شد، آن زن از اين همه سؤال شرمنده شد و گفت: دختر پيامبر من ديگر شما را به زحمت نمى اندازم.

حضرت زهرا فرمود: هرچه ميخواهى بپرس، اگر به كسى صدهزار دينار طلا بپردازند كه بار سنگينى را به بالاى بامى برساند تصور ميكنى با اين مزد بسيار بر او دشوار و سنگين ميآيد، آن زن گفت: نه فرمود هر پرسشى را كه من پاسخ دهم بيشتر از فاصله ميان زمين و عرش كه پر از لؤلؤ باشد پاداشم ميدهند، بنابراين من از كسى كه بار سنگينى را براى رسانيدن به بام تحمل ميكند شايسته ترم كه ناراحت نشوم و بر من دشوار نيايد، از پدرم پيامبر اسلام شنيدم ميفرمود: دانشمندان شيعه ما روز قيامت كه محشور ميشوند به هر يك از آنان از خلعت هاى كرامت خدا به اندازه علم و كوشش در راه هدايت بندگان جايزه ميدهند، آنچنان كه به يكى از ايشان يك ميليون حُلّة نور ميدهند.

آنگاه منادى از جانب پروردگار ندا ميدهد: اى كسانى كه كفالت و سرپرستى يتيمان آل محمد را به عهده ميگرفتيد و از آنان در زمانى كه به پدران معنوى خود يعنى امامان معصوم دسترسى نداشتند نگهدارى مينموديد، اينك شاگردانتان همان يتيمانى كه عهده دار كفالتشان بوديد در حضور شمايند، از خلعت هاى علوم دنيا به آنان بدهيد، به هر يك از شاگردان به اندازهاى كه دانش دينى آموختهاند خلعت ميدهند، به طورى كه برخى از آنان را تا صدهزار خلعت مى‌ رسد، به همين صورت آن شاگردان نيز به شاگردانى كه باز از آنها علم دين را تعليم گرفتهاند خلعت ميدهند، سپس حضرت حق خطاب ميكند و فرمان ميدهد به علمائى كه كفالت ايتام را به عهده داشتند هر اندازه از خلعت هاى خود را كه به شاگردان خويش دادهاند برابرش را به آنان بازگردانند. چون خلأ مقدارى كه به شاگردان دادهاند تامين شد، آنگاه همان مقدار را كه پيش از پرداخت به شاگردان داشتند دو برابر ميكنند، به همين صورت آن شاگردانى كه به شاگردان خود خلعت دادهاند نصيب و سهم آنان را نيز دو چندان ميكنند تا دو برابر از مقدارى كه پيش از پرداخت به شاگردان داشتند دارا شوند، در اين هنگام حضرت زهرا عليها سلام به آن زن فرمود: توجه داشته باش يك تار از اين خلعت هاى نورى هزار هزار برابر بهتر است از آنچه خورشيد بر او تابيده و چگونه ممكن است ميان يك تار آن خلعت و اشياء خورشيد تابيده مقايسه كرد با توجه به اين كه همه لذائذ و بهره هاى دنيا آميخته به دردها و رنجها و ناراحتى هاست.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- محجة البيضا، ج 1، ص 19.

(2)- محجة البيضاء، ج 1، ص 22.

(3)- محجة البيضا، ج 1، ص 22.

(4)- محجة البيضا، ج 1، ص 22.

(5)- كافى ج 1 ص 35.

(6)- محجة البيضا، ج 1، ص 31.

(7)- محجة البيضا، ج 1، ص 32.

(8)- بحار، ج 2، ص 13- 12.

(9)- بحار، ج 2، ص 6.

(10)- احتجاج طبرسى، 6.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • علم
  • ارزش تعلیم
  • معلم
  • تعلیم
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه