حقيقت روزه
روزه پيوندى روحى و قلبى از جانب عبد با مولاست و در اين پيوند، در صورتى كه به عمق آن توجه شود، جان و دل به سوى تصفيه از رذائل حركت كرده و به حسنات و صفات الهى آراسته مىگردد.
انسان وقتى با عمق روح و دل به اين حكم استوار و عظيم و پر منفعت الهى نظر مىكند، عشق بىنهايت حضرت حق را به عباد و بندگان در اين حكم مشاهده مىكند.
انسان وقتى به مسئله روزه با ديد الهى مىنگرد، مىبيند كه خداوند بزرگ از باب لطف و احسان و كرم و محبتش خواسته، درهايى از رحمت بىنهايتش به روى عباد باز شود.
علاقه به اين حكم پر ثمر در انبيا و امامان عليهم السلام به قدرى شديد بوده كه در بسيارى از ايام غير رمضان هم به عنوان يك مستحب مؤكّد روزه مىگرفتند.
اولياى الهى اول و وسط و آخر هر ماه و بعضى از آنان تمام ايام رجب و شعبان روزهدار بودند.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از سپرى كردن عيد فطر، نزديك به شش روز از ماه شوال را روزه مىگرفتند؛ زيرا طاقت اين معنى را نداشتند كه يكباره از ماه رمضان قطع رابطه كنند.
حقيقت ماه رمضان
ماه رمضان، ماه رحمت، ماه بركت، ماه كرامت، ماه مغفرت، ماه توبه، ماه آمرزش، ماه آموزش، ماه پرورش، ماه تربيت و ماه پيراسته شدن از رذائل و آراسته شدن به فضائل است.
در بين دوازده ماه قمرى، تنها ماهى كه قرآن مجيد از آن ياد مىكند، ماه مبارك رمضان است و اين يادآورى از ماه رمضان دلالت بر عظمت آن دارد و اگر كسى بتواند با ماه رمضان به آن معنايى كه قرآن فرموده پيوند برقرار كند، خود را به خير دنيا و آخرت آراسته كرده است.
[شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ] «1».
[اين است] ماه رمضان كه قرآن در آن نازل شده، قرآنى كه سراسرش هدايتگر مردم است و داراى دلايلى روشن و آشكار از هدايت مىباشد و مايه جدايى [حق از باطل] است.
ماه رمضان بنابر آيه شريفه ماه قرآن، ماه هدايت، ماه بازشناخت حق از باطل است.
اگر كسى در اين ماه دلش به نور قرآن منور نگردد و جانش به هدايت قرآن، آراسته نشود و عقلش قدرت تشخيص حق از باطل پيدا نكند، از اين ماه بهرهاى جز گرسنگى و تشنگى نبرده.
كسى كه از خصوصيات و امتيازات معنوى رمضان بهرهمند شود، جداً براى خود سپرى جهت حفظ از آفات دنيا و عذاب آخرت ساخته است.
ماه رمضان ماه عظيمى است كه خداوند مهربان آن ماه و عمل در آن را به خود نسبت داده، پس متصل به معنويت و حقيقت اين ماه، متصل به حضرت اوست.
هيچ عملى از اعمال به اندازه ماه رمضان رنگ خالص خدايى ندارد، چرا كه اولًا يك عمل درونى و پنهانى است و انسان مجبور نيست كسى را از اين عمل درونى خبر كند و كسى هم قدرت تشخيص اين را ندارد كه بفهمد انسان در اين عمل هست يا نه، ثانياً روزه در تمام جهاتش بر محور ترك است، ترك خوردن، آشاميدن، فضول در كلام، ترك شهوت و... يعنى داراى صفات سلبى است و از اين جهت روزهدار، مزين به رنگ و صبغه الهى است.
آثار روزه
آثار معنوى روزه كه در قلب و عقل و جان و نفس تجلى مىكند و منافعش در دنيا و آخرت ظاهر مىگردد، قابل مقايسه با آثارى كه به جسم مىبخشد نيست.
روزه براى جسم آثار نيكى دارد، بسيارى از آلام و رنجها و ناراحتىها را كه معلول خوردن و آشاميدن مداوم و معلول رسوبات غذايى در معده و ازدياد چربى و عوره و ناراحتىهاى ديگر و به خصوص چاقى بيش از اندازه است مداوا مىكند، ولى اين منافع عالى با منافع معنوى آن كه براى انسان در دنيا ايجاد نظم و تربيت و وقار و كرامت و در آخرت ايجاد سعادت ابدى و خشنودى حضرت سرمدى مىكند قابل قياس نيست.
قرآن مجيد روزه را به خاطر منافع فوق العادهاى كه براى انسان دارد، حكمى براى تمام ملل و امم و آيينى از آيين انبياى الهى مىداند!
[كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ] «2».
روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همان گونه كه بر پيشينيان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهيزكار شويد.
انسان اگر چه شاخه وجودش به اين درخت پيوند بخورد، از رحمت حق بهرهمند شده و به اجراى حق موفق گشته و لايق ورود به بهشت الهى شده است.
گرچه تمام موجودات عالم مهمان حقند، ولى ماه رمضان ماه مهمانى خصوصى است و اين خيمه مهمانى را براى خاصان و نيكان و مؤمنان سرپا مىكنند، بايد سعى كرد كه در اين مهمانى راه پيدا كرد و از منافع ابدى آن بهرهمند شد.
شب قدر از هزار ماه برتر و بالاتر است و اين شب كه شب نزول قرآن و ظرف با عظمت وحى است در ماه رمضان قرار داده شده، پس ماه رمضان ظرف قرآن، ظرف هدايت و جاى تربيت و فصل پرورش و دروازه ورود به فضاى رحمت بىمنتهاى حضرت اوست.
براى اهل دل و اهل نظر و اهل عشق، به سوى دلبر و به سوى معشوق، راهى جانانهتر و عاشقانهتر از راه رمضان نيست، هر كس اين راه را برابر با شرايطى كه براى رونده در آن قرار داده شده سير كند به لقاى معشوق مىرسد و جان از تمام آلودگىها پاك مىنمايد.
ره عشاق راهى بىكنار است |
از اين ره دور اگر جانت به كار است |
|
وگر سيرى زجان در باز جان را |
يكى جان را عوض آنجا هزار است |
|
وگر در يك قدم صد جان دهندت |
نثارش كن كه جانها بىشمار است |
|
به هر وقتى كه جانى بر فشانى |
هزاران جان تو بر تو نثار است |
|
كسى كز جان بود زنده در اين راه |
زجرم خود هميشه شرمسار است |
|
درآمد دوش در دل عشق جانان |
خطابم كرد كه امشب روز بار است |
|
كنون بىخود بيا تا بار يابى |
كه شاخ وصل بىباران به بار است |
|
چو شد فانى دلت اندر ره عشق |
قرار عشق جانان بىقرار است «3» |
|
----------------------------------------------
(1)- بقره (2): 185.
(2)- بقره (2): 183.
(3)- عطار نيشابورى.
برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان