کانون خبرنگاران نبأ: شخصیتی که تربیتیافته مکتب علوی و فاطمی است و اسوههای عالی انسانی در تاریخ بشر را پرورش داده است؛ شیوههای تربیتی خوبی را پرورش داده است.
به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، صاحبنظران معتقدند که تربیت نوعی کوشش و تلاش آگاهانه است که رهنمون آدمی در مسیر شکوفایی و تکامل استعدادها، همچنین عامل سرایت ارزشها و هنجارهای یک جامعه، اعم از علوم و افکار، فلسفهها، ادبیات، آداب و رسوم، شعائر و مناسک هنر و... است. تربیت میتواند افراد جامعهای را به فرهنگ خود و دیگران آشنا سازد و آنها را وادار به نقد و ارزیابی آن کرده و آنگاه به پذیرش فرهنگ، پربار کردن آن، و توسعه و گسترش آن وادار و یا او را در برابر فرهنگهای الحادی و شرک مقاوم ساخته و به دفاع از فرهنگ خویش وا دارد.
از سویی تربیت مهمترین عامل فهم و تنظیم رابطه انسان با خداست که راه و رسم این ارتباط را به آدمی میآموزد و در نتیجه عامل وصول انسان به مقام عبد و عبودیت میشود.
این نوشتار افزون بر اهمّیتی که در خود مسئله تربیت وجود دارد به نقطه نظرات شخصیتی برمیگردد که خود نمونه بارزی از یک انسان کامل و تربیت یافته در مکتب نبوی، علوی و فاطمی است و هم چنین پرورش دهنده فرزندانی است که هر کدام به نوبه خود به عنوان اسوههای عالی و تجلی ارزشهای والای انسانی در تاریخ بشر میدرخشند. امام حسن مجتبی(ع) همان شخصیت تربیت یافته در دامان رسالت است. خصلتهای زیبا و کمالات عالی انسانی آنچنان در وجود مقدس وی میدرخشد که حتی دشمنانش را نیز به اعجاب و تحسین واداشته است.
از موفقترین شیوههای تربیتی تشویق و ترغیب افراد است. این شیوه علاوه بر این که محرکی بسیار قوی در تغییر رفتار به سوی اهداف مطلوب تربیتی است در شکوفا سازی و استعدادهای درخشان و نهفته انسانی نقش فوقالعادهای دارد. تجربه نشان داده است که تشویق مناسب و بجا میتواند نهفتهترین استعدادهای درونی آدمی را زنده کرده و در مرحله پیشرفت و سازندگی قرار دهد و آنان را در رسیدن به اهداف مهم و حیاتی و کمالات قوی دل و استوار سازد.
امام حسن مجتبی (علیه السلام) نیز علاوه بر رفع و فتق امورسیاسی و اجتماعی مسلمین، بخشی از اوقات شریف عمر پر بها و گرانمایه خویش را صرف تربیت دینی و اخلاقی مسلمانان نمود و با تجلی گفتار و رفتار خویش نفوس آماده تربیت و تعالی را در مسیر شکوفایی معنوی و آراستگی به فضائل و حسنات قرار میداد.
پاداشی عظیم در مقابل محبتی اندک
انس بن مالک میگوید: یکی از کنیزان امام حسن(ع) شاخه گلی را به حضور آن حضرت هدیه کرد، امام حسن(ع) آن شاخه گل را با کمال میل پذیرفته و به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردی؟ امام(ع) فرمود: خداوند در قرآن به ما چنین یاد داده و فرموده است:(اذا حیّیتم بتحیّةٍ فحیّوا باحسن منها؛)1 هرگاه کسی به شما تحیت گوید پاسخ آن را بهتر از آن بدهید. سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.2
در روایت دیگری از سیره این امام همام بیان شده است که روزی آن حضرت غلام جوانی را دید که ظرف غذائی در پیش دارد او لقمهای از آن میخورد و لقمه دیگر را به سگی که نزدیک او نشسته بود میداد. امام حسن(ع) پرسید: چرا چنین میکنی؟ پسر نوجوان پاسخ داد: من خجالت میکشم که خودم غذا بخورم و این سگ گرسنه بماند. حضرت مجتبی(ع) خواست که به این غلام مهربان پاداشی نیکو عنایت کند به این جهت او را به خاطر این عمل نیک، از مولایش خرید و آزاد کرد و باغی را که در آن کار میکرد خریده و به او بخشید. 3
ملاطفت و مهربانی حتی با دشمنان
ابن حجر عسقلانی از دانشمندان اهل سنت مینویسد: هنگامی که حسن بن علی(ع) از دنیا رفت یکی از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه میکرد. حسین بن علی(ع) به او گفت: تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که در مورد برادرم روا میداشتی باز هم گریه میکنی؟ او گفت: (انّی کنت افعل ذلک الی احلم من هذا و اشار بیده الی الجبل؛)4 من به کسی بدی میکردم و آزارش میدادم که صبورتر و حلیمتر از این کوهها بود.
ایجاد احترام و هویت در فرزندان
از جمله ویژگیهای تربیتی زندگی امام حسن(ع) شیوه نیکو و زیبایی بود که آن حضرت در تربیت فرزندان اتخاد مینمود. این شیوه که دقیقا از شیوه تربیتی مادر بزرگوارشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگو برداری شده بود، علاوه بر هویت بخشی به فرزندان و کودکان خانواده چشم اندازی نیکو را دبرای آنان طنین انداز کرده و تفکر مبتنی بر آینده انگاری و مسئولیت شناسی را به کودکان و نوجوانان فامیل مینمایاندند.
چه آنکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) وقتی امام جسن را در ایام خردسالی بر روی پای خویش میخوابانید، این اشعار را زمرمه میکرد:
(اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق الرسن
و اعبد الها ذاالمننن و لا توال ذالاحن)5
اى حسن به شبیه پدرت باش و ریسمان از پای حق باز کن، و خداوند داراى نعمتها را پرستش کن و کینه توز را به دوستى مگیر. این دو بیت که هر مصراع و بند بند آن حاوی چند نکته آموزنده و پیام سازنده در باب تربیت و پرورش کودکان و نونهالان است.
آن حضرت به تأسی از شیوه نیکوی مادر بزرگوارشان، روزی فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن یک گفتگوی صمیمی به آنان فرمود: (انّکم صغار قومٍ و یوشک ان تکونوا کبار قومٍ آخرین فتعلّموا العلم فمن لم یستطع منکم ان یحفظه فلیکتبه و لیضعه فی بیته؛)6همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید است که بزرگان جامعه فردا باشید پس دانش تحصیل کنید و علم بیاموزید. هر کس از شماها توانائی حفظ دانش را ندارد آن را بنویسد و در منزلش نگهداری نماید.
4- ارتباط راستگویی، توحید و توکل
بی نیازی انسان و امید به رحمت پروردگار و توکل به او از جمله مواردیست که در توصیه ها و سفارشات آن امام همام که گاهی با ادبیات نثر و گاهی با نظم به یادگار مانده است . آنچه در این میان به زیبایی جلوه میکند غایت انگاری و جامع نگری نهفته در توصیه های اخلاقی آن حضرت است که در بهترین قالب چیدمان به زبان نظم و نثر بیان شده است.
(اغنَ عن المخلوق بالخالقِ تغنَ عن الکاذب والصادقِ
واسترزق الرحمن من فضله فلیس غیر الله بالرازقِ
من ظنّ أنّ الناس یغنونه فلیس بالرحمن بالواثق
مَن ظنّ أن الرزق من کسبه زلّت به النعلان من حالق.)7
با وجود آفریدگار توانا، از آفریده ها بى نیاز شو، تا از هر دروغگو وراستگویى بى نیاز باشى. تنها از فضل و عنایت خداى مهربان درخواست روزى نما که غیر از خدا هیچکس روزى رسان نیست. آنکه گمان برد مردم او را بى نیاز خواهند ساخت، به خدا بى اعتماد است. آنکه تصوّر کند رزق و روزى را تنها از راه کسب و کار به دست مى آورد، از اوج بلندى لغزیده است.
این فرمایش عمیق و قابل توجه ارتباط تنگاتنگ و نا گسستنی میان اعتقاد و عمل را با تیز بینی خاصی موشکافی میکند. و با ظرافتی وصف ناشدنی ارتباط عنصر راستگویی را با نگاهی توحیدی معنا میکند . چنانکه در عرفان اسلامی بزرگان و عرفا با تاسی از منش و روش اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) استغناء و بی نیازی از مردم را شرط وصول به حقیقت عرقان و درجات عالیه آن میدانند.
5- ایجاد عزت نفس با مشورت!
یکی از شیوههای شخصیت دادن به فرزندان، مشورت کردن با آنهاست. امام مجتبی علیه السلام ضمن توصیه به این کار پسندیده، با فرزندان خویش در موارد مختلف مشورت میکرد و بدین وسیله شخصیت آنان را پرورش داده و در آنها عزت نفس ایجاد مینمود. روزی معاویة بن خدیجبه عنوان خواستگار به منزل آن حضرت آمد، حضرت مجتبی علیه السلام به او فرمود: «انا قوم لا نزوج نساءنا حتی نستامرهن»8 ما قومی هستیم که دختران خود را بدون نظرخواهی و مشورت با خودشان، شوهر نمیدهیم.
6- احسان در مقابل ناسزا!
روزی امام حسن مجتبی(ع) سوار بر مرکب خویش، در یکی از معابر مدینه عبور میکرد. با مردی از اهل شام مواجه شد. آن مرد شامی تا حضرت را شناخت بیدرنگ به لعن و نفرین امام پرداخته و سخنان ناشایستی را نثار امام کرد. حضرت امام مجتبی(ع) در همان حال با کمال خونسردی و بردباری تمام سخنان زشت و دشنامهای ناروای او را با سکوت و صبر تحمّل کرد و خشم خود را فرو میبرد. تا این که مرد شامی عقده دل را خالی کرده و خاموش شد.
در آن لحظه پیشوای دوم شیعیان با سلام بر آن مرد، سکوت آن چند لحظه خاموشی را شکسته و با لبخندی ملیح که حاکی از صفای دل آن جناب بود و در حالی که مهر و عاطفه و محبت در چشمان نافذ و سیمای نورانیاش موج میزد لب به سخن گشوده و به آرامی فرمود: ای مرد! گمان میکنم که در این شهر غریب باشی و شاید هم مرا به اشتباه گرفتهای؟ حالا اگر از ما رضایت بطلبی از تو راضی میشویم و اگر چیزی از ما بخواهی، به تو میبخشیم، اگر راه گم کردهای؛ راهنماییت میکنیم، اگر گرسنهای تو را سیر مینمائیم، اگر لباس نداری تو را میپوشانیم، اگر نیازمندی؛ تو را غنی میکنیم، اگر از جائی رانده شده یا فراری هستی تو را پناه میدهیم اگر خواستهای داری بر میآوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آوری و مهمان ما باشی برای تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرائی میکنیم. چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازیمان فراهم است.
آن مرد وقتی با این برخورد کریمانه حضرت مواجه شد و سخنان شیوا و دلنشین آن بزرگوار را شنید، آرام آرام احساس کرد که ناراحتی خاصی در درون وجدانش او را میآزارد. آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شده و پیش از آن که سخنی بگوید، اشک ندامت بر گونههایش لغزید و با لحنی خاضعانه و مؤدبانه عرضه داشت: شهادت میدهم که تو خلیفه خداوند بر روی زمین هستی، خداوند داناتر است که رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد: «اللّه اعلم حیث یجعل رسالته»؛ تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شما را محبوبترین فرد روی زمین میدانم. آن گاه به همراه امام حسن(ع) راهی خانه آن حضرت شد و تا روزی که در مدینه بود در مهمانسرای حضرت پذیرائی میشد. بعد از آن واقعه در ردیف دوستان و ارادتمندان خاص اهلبیت (ع) قرار گرفت.9
7- مطابقت رفتار با گفتار
والدین و مربیان اگر به گفتههای خویش جامه عمل بپوشانند، بهترین و مؤثرترین و پرثمرترین شیوه را در تربیتبه کار گرفتهاند و به طور غیرمستقیم و ناخودآگاه متربیان را تحت تاثیر قرار دادهاند. پندها و نصیحتهای مربیان و والدین زمانی بر فرزندان موثر واقع خواهد شد که آنان هر یک نمونهای عملی از آن توصیه باشند و گفتار خویش را با عمل هماهنگ سازند.
حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از دوستان خود را که شایسته تمجید آن بزرگوار بود با صفات زیبائی معرفی کرد و در ضمن خصلتهای پسندیده او میفرمود: (کان لا یقول ما لا یفعل و یفعل ما لا یقول; ) 10 او آن چه را که عمل نمیکرد، نمیگفت و کارهایی را که نگفته بود انجام میداد. در حقیقت منش رفتاری امام رونوشت دقیقی از این ایه کریمه است که پروردگار متعال میفرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ؛) 11 ای افراد باایمان، چرا چیزی را میگویید که خود آنرا انجام نمی دهید . اندیشه، گفتار و رفتار آن حضرت کاملا با هم قابل انطباق بود طوریکه در هیچ جای تاریخ و روایاتی که از آن حضرت نقل شده مدعایی بر دو گانگی گفتار و رفتادرو اندیشه های آن بزرگوار دیده نشده است.
پی نوشتها:
1- جلوههائی از نور قرآن، ص 27.
2- سوره نساء، آیه 86.
3- البدایة و النهایه، ج 8، ص 38.
4- تهذیب التهذیب، ج 2، ص 259.
5- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 389; بحارالانوار، ج 43، ص 286.
6- ترجمة الامام الحسن (ع)، ص 167.
7- نور الأبصار ج1 ص 347.
8- حیاة الحسن علیه السلام، ج ۱، ص ۳۲۹٫.
9- مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 19.
10- تحف العقول، ص 234.
11- سوره صف، آیه 2
* سید حامد حسینی تهرانی
منبع : ایکنا