زمانی که امام آماده می شد تا به سوی صفین حرکت کرده و جنگ جدیدی را با معاویه آغاز کند، صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجری توسط شقی ترین انسانها، عبد الرحمان بن ملجم مرادی مجروح شده و سه روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید.
بنا به نقل ابن سعد، سه نفر از خوارج با نامهای عبد الرحمان بن ملجم، برک بن عبد الله تمیمی و عمرو بن بکیر تمیمی، در مکه با یکدیگر قرار گذاشتند تا امام علی (ع) ، معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. عبد الرحمان به کوفه آمده و با دوستان خارجی خود دید و بازدید می کرد. یک بار به دیدار گروهی از طایفه «تیم الرباب » رفت. در آنجا زنی را با نام «قطام بنت شجنة بن عدی » دید که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بود. ابن ملجم او را خواستگاری کرد. زن مهر خویش را سه هزار (دینار!) و قتل امام علی (ع) قرار داد. ابن ملجم گفت که از قضا برای همین به کوفه آمده است. (1) او چندی شمشیر خویش را به زهر آلوده کرده و با همان، ضربتی بر سر امام زد که به دلیل عمیق بودن زخم و سمی بودن شمشیر، امام را به شهادت رساند. گفته شده که ابن ملجم آن شب را در خانه اشعث بن قیس بوده است. (2)
روایات متعددی حکایت از آن دارد که امام در مدخل ورودی مسجد (در درون مسجد) مورد حمله ابن ملجم واقع شده است. (3) در نقلهای دیگری آمده است که امام در حال بیدار کردن مردم برای نماز بود که مورد حمله قرار گرفت. (4) منابع موجود تاریخی بیشتر اشاره به نقل نخست کرده اند. در برابر روایات دیگری وجود دارد که زمان حمله ابن ملجم را وقتی می داند که امام مشغول نماز بوده است. در نقلی از میثم تمار آمده است که امام نماز صبح را آغاز کرده و در حالی که یازده آیه از سوره انبیاء خوانده بود ابن ملجم با شمشیر ضربتی بر سر امام زد. (5) در نقل دیگری از یکی از نوادگان جعدة بن هبیره- که این جعده فرزند ام هانی بوده و گاهی بجای آن حضرت نماز می خوانده و در برخی نقلها آمده که پس از ضربت خوردن امام، او جلو آمده و نماز را ادامه داد- گفته شده است که وقتی ابن ملجم ضربه را زد که امام در نماز بود. (6) شیخ طوسی نیز روایتی نقل کرده است که همین مطلب را تایید می کند. (7) متقی هندی نیز روایت نقل کرده که ضمن آن آمده است که ابن ملجم زمانی ضربت خود را فرود آورد که امام سرش را از سجده برداشت. (8) نقل دیگری از ابن حنبل (9) که همان را ابن عساکر (10) نیز روایت کرده از همین مطلب را تایید می کند. ابن عبد البر می گوید: در این که آیا ابن ملجم در نماز ضربت را زده یا قبل از آن و نیز این که امام در آن هنگام کسی را جانشین خود کرده یا خود تمام کرده، اختلاف است. بیشتر بر آنند که آن حضرت جعدة بن هبیره را بجای خود گذاشت تا نماز را تمام کند. (11)
روایات فراوانی از طریق اهل بیت و اهل سنت نقل شده که نشان از وضعیت خاص روحی امام در شبی است که صبحگاه آن شب امام ضربت خورد از جمله روایتی از امام باقر (ع) که ابن ابی الدنیا نقل کرده آشکارا آگاهی امام را از شهادت خویش خبر می دهد. (12) زمانی که امام ضربت خورد فریاد زد: «فزت و رب الکعبه » به خدای کعبه رستگار شدم. (13)
ابن ابی الدنیا وصیت امام را از طرق مختلف نقل کرده است. قسمتهایی از آن در زمینه مسائل مالی و بخشی از آن، وصایای دینی امام است. در این وصیت امام، توصیه به مسائل چندی کردند از جمله: صله رحم، ایتام، همسایگان، عمل به قرآن، اقامه نماز به عنوان عمود دین، حج، روزه، جهاد، زکات، اهل بیت رسول خدا (ص) ، بندگان، امر به معروف و نهی از منکر. در این نقل آمده است که امام در حالی که مشغول گفتن «لا اله الا الله » بودند، در آغاز شب بیست و یکم رمضان، در حالی که آیه «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره » را می خواند به دیدار معبود شتافت. (14) بنا به نقلی دیگر، پس از شهادت امام، حسنین، محمد بن حنفیه، عبد الله بن جعفر و تنی چند نفر از اهل بیت، آن حضرت را شبانه به خارج کوفه (جایی که بعدها نجف نامیده شد) بردند و پنهانی دفن کردند. این کار برای آن بود که خوارج یا دیگران (بنی امیه) قبر امام را نبش نکنند. (15)
در اخبار شهادت امام آمده است که گروهی از غلات در مدائن با شنیدن خبر شهادت امام، از پذیرفتن خبر شهادت آن حضرت خودداری کردند. این گروه منشا تفکرات غلو آمیز در میان شیعه هستند که در قسمتهای بعدی، اشاراتی به آنها خواهیم داشت. چند نقلی که ابن ابی الدنیا در این زمینه آورده است، نشان از حضور فردی با نام ابن السوداء از قبیله همدان که او را عبد الله بن سبا می نامیده اند دارد. در نقلی دیگر از عبد الله بن وهب السبائی یاد شده که این ادعا را در مدائن کرده است. (16) این دو نقل نشان می دهد که حتی نام این شخص مشخص نبوده است.
پی نوشت ها:
1. طبقات الکبری، ج 3، صص 38- 35
2. مقتل الامام امیر المؤمنین، ص 36، ش 13
3. همان، ص 29، ش 4، ص 35، ش 12
4. همان، ص 28، 33، ش 11
5. همان، ص 30، ش 5
6. همان، ص 30، ش 6
7. الامالی، الجزء الثالث، ش 18
8. کنز العمال، ج 15، ص 170، (طبع دوم) ، الامالی فی آثار الصحابه، صص 104- 103
9. الفضائل، ص 38، ش 63 (طبع قم)
10. ترجمة الامام علی بن ابی طالب (ع) ، ج 3، ص 361 (طبع دوم)
11. الاستیعاب، (در حاشیه الاصابه) ج 3، ص 59
12. همان، صص 34- 33، ش 12، ابو نعیم روایتی نقل کرده (و دیگران فراوان آورده اند) که رسول خدا (ص) خبر شهادت وی را به آن حضرت داده بود. معرفة الصحابه، ج 1، صص 296- 295
13. همان، ص 39، ش 20، و در پاورقی همانجا از: الامامة و السیاسه، ص 160، انساب الاشراف، ج 2، ص 499
14. مقتل الامام امیر المؤمنین، صص 46- 45
15. همان، ص 79، ش 68
16. همان، ص 92، ش 85، ص 96، ش 91
منبع : پایگاه عرفان