استاد حسین انصاریان، مفسر قرآن کریم در دومین جلسه از سلسله سخنرانیهای «سعادت و شقاوت» در حسینیه مکتب الزهراء مشهد اظهار داشتند: قرآن کریم تأکید بسیاری بر مبحث سعادت و شقاوت دارد اما نخستین بار، دانشمندان و فلاسفه یونانی از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح به این مبحث اشاره داشتند اما از آنجایی که بیاناتشان وحیانی نبوده، در بسیاری از نقاط با اشتباه برخورد کرده است. از این روست که امام صادق(ع) میفرمایند علم را از خانه ما فرا بگیرید.
ایشان با بیان اینکه ائمه معصومین(ع) معلم و مربی علوم مادی نیستند، فرمودند: خداوند متعال در بیان هدف از قرار دادن ائمه معصومین(ع) میفرماید «من آنان را برای شما قرار دادم تا شما را به راه خیر و سعادت دعوت کرده و از مسیر شقاوت دور کنند؛ همچنین از طریق ایشان وحی کردم که هرچه کار خیر در این عالم مهیا میشود، انجام دهید».
استاد انصاریان با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) مبنی بر اینکه انجام کار خیر برای دیگران مشروط به اسلام و تدین آنان نیست، ابراز کردند: خدای متعال و ائمه معصومین(ع) تأکید بسیاری بر انجام کار خیر و کمک به دیگران داشته و هیچگاه این مسأله را منوط به شرط خاصی نکردهاند.
ایشان در بخشی از سخنان خود، خاطرنشان کردند: امیرالمؤمنین علی(ع) پس از اینکه به مالک اشتر فرمودند که به صورت عادلانه از مردم مالیات بگیر، در بیان چگونگی مصرف مالیات تصریح میکنند «بخشی از مالیات خرج فرهنگ و ادب مردم کن؛ بخشی از مالیات را برای رفاه مردم مصرف کن؛ قسمتی از مالیات را برای جنگهای احتمالی ذخیره کن. اما اگر روزی خشک سالی آمد و کشت کشاورزان محدود و صنعت صنعتگران به یک سوم رسید، در آن سال از مردم مالیات نگیر».
استاد حوزه علمیه قم افزودند: امیر مؤمنان علی(ع) در ادامه سخنان خود به مالک اشتر میفرمایند «تمامی مردمی که در کشور تو مصر زندگی میکنند، یا مسلمان و برادر تو هستند و یا در انسانیت هم نوع تو بوده و حق طرد هیچ یک از آنان را نداری».
ایشان یادآور شدند: علمای قبل از اسلام مطالب خوبی در مبحث سعادت و شقاوت دارند اما از آنجایی که کامل و جامع نبوده و نقصانهای بسیاری دارد، قابل استناد نیست؛ پس از اسلام، ائمه معصومین(ع) والاترین مطالب را در این مبحث بیان داشتهاند.
استاد انصاریان با اشاره به داستانی از سفرنامه یکی از اطرافیان شاه در مجله قبل از انقلاب ادامه دادند: این فرد فرهنگی میگوید «در سفر خود به بازدید از کتابخانه لنینگراد رفتم که 15 میلیون کتاب در آن بود در حالی که کتابخانه آستان قدس رضوی 700 هزار کتاب هم نداشت؛ مدیر کتابخانه مرا به اتاقی بسیار زیبا و شکیل برد؛ وسط این اتاق میزی گران قیمت قرار داشت که روی آن نیز بشقابی طلا قرار داشت که به واسطه موتوری کوچک در حال چرخش بود. روی آن بشقاب کتابی قرار داشت که معتقد بودند با ارزشترین کتاب در میان 15 میلیون کتاب کتابخانه است. هنگامی که روی جلد آن نگاه انداختم، با عبارت «نهج البلاغه علی بن ابی طالب» مواجه شدم».
منبع : پایگاه عرفان