منابع:
کتاب : تفسير حكيم ج3
نوشتہ : استاد حسین انصاریان
اهل معرفت، و صاحبدلان پاك طينت، و روش ضميران با بصيرت با تكيه بر آيات قرآن مجيد و روايات براى عدد چهل خصوصيت و ويژگى قائلند، و مىگويند: امورى معنوى و حالاتى الهى را مىتوان پس از چهل شبانه روز خلوص يا پس از چهل شبانه روز خلوت با حق، يا پس از گفتن ذكرى به چهل بار و .... به دست آورد.
فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً: «1»
پس براى موسى ميعادگاه پروردگارش به چهل شب پايان يافت.
حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ ....: «2»
تا زمانى كه انسان به رشد و نيرومندى جسمى و باطنى رسد و به مرحله چهل سالگى قدم بگذارد و بگويد: پروردگارا به من الهام كن تا نعمتت را كه بر من عطا كردى شكرگزارى كنم ...
در منابع حديث قدسى روايت شده كه حضرت حق فرموده:
«خمرت طينة آدم بيدى اربعين صباحاً:» «3»
طينت و گل آدم را در چهل روز به دست قدرت و كرامتم سرشتم.
و از حضرت مولىالموحدين على (ع) روايت شده:
«فخلق الله آدم (ع) و بقى اربعين سنة مصوراً .... ثم نفخ فيه الروح:» «4»
خدا آدم را به وجود آورد و چهل سال به صورت پيكر و جسم محض باقى ماند، سپس در آن روح دميد.
از حضرت صادق (ع) روايت شده:
«ان آدم هبط على الصفا و حواء على المروة فمكث آدم اربعين صباحاً ساجداً يبكى على خطيئة و فراقه للجنة:» «5»
آدم بر صفا و حواء بر مروه فرود آمدند، و آدم چهل روز در حال سجده بر خطايش و به خاطر فراق بهشت گريه كرد.
از پيامبر بزرگوار اسلام به سندهاى گوناگون در كتابهاى معتبر روايت شده:
«من اخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه:» «6»
كسى كه چهل روز براى خدا خالصانه زندگى كند و از هر گناه ظاهرى و باطنى پاك بماند و همه لحظاتش به بندگى خدا بگذرد، از قلبش بر زبانش چشمههاى حكمت جارى شود.
در روايت مهمى از رسول خدا روايت شده:
«من حفظ على امتى اربعين حديثاً ينتفعون بها بعثه الله يوم القيامة فقيها عالما:» «7»
كسى كه به خاطر هدايت امت من چهل حديث حفظ كند (كه با بيان آن چه از طريق ابلاغ چه از جهت اجرا و عمل) امت من از آن بهرهمند شوند خداوند او را در قيامت دينشناس و آگاه برانگيزد.
زمان بندى ميقات موسى به چهل شب شايد به خاطر اين است كه چهل روز عزلت كامل، و چهل شب عبادت و تهجد و راز و نياز با بىنياز آئينه باطن را به اوج صيقل يافتن مىرساند و ظرف با عظمت قلب را آماده دريافت وحى مىنمايد و سفر «من الحق الى الخلق» را تمام و كامل مىكند، و گيرنده وحى را براى هدايت بندگان به درجه ايثار و فداكارى در راه خدا و براى خدا ميرساند، و او را براى تحمل انواع شدايد در راه ابلاغ فرهنگ الهى آماده مىسازد، آرى بيدارى شب، و مناجات در آن، و ناليدن عاشقانه و دردمندانه در سحر آن هم به خلوصى كه مركب معنوى رساننده انسان به اوج قرب حق است زمينه افاضه فيوضات الهيه و عنايات ربانيه را به انسان فراهم مىآورد و او را تا مقام دريافت وحى كه از اعظم نعمتهاى الهى به گيرنده آن و به مردم و ملت و امت اوست بالا مىبرد، روى اين حساب هنگام شب از بهترين نعمتهاى حق و از بهترين الطاف پروردگار به همه انسانهاست و اين انسان است كه بايد در همه عمر قدر همه شبها را بداند و ساعات آن را با خواب خوشى بيجا و بخصوص نعوذ بالله با گناه و معصيت نابود نكند و آن را ظرف آتش و عذاب ابدى دوزخ قرار ندهد.
راز و نياز شبانه
شب موقعيت زمانى بسيار مهمى است كه بايد گفت در ميان نعمتها از نعمتهاى عظيم حق است و اگر نبود هيچ جاندارى زنده نمىماند و كرهى زمين جز گوى آتشينى كه هر چه در آن بود جز به صورت مذاب نبود رخ نمىنمود.
شب در قرآن مجيد و روايات از جايگاه ويژه و خاصى برخوردار است، تا جائى كه كمتر زمانى را ميتوان به قدر و قيمت آن پيدا كرد.
شب زمان مناجات انبياء، و ساعات بهرهگيرى اولياء از فيوضات حق، و هنگام راز و نياز عاشقان، و ظرف ذكر ذاكران، و خلوتگاه عارفان، و بهترين فرصت براى مطالعه دانشمندان، و لحظات پرقيمت بينايان براى راه يافتن به اسرار هستى و حقايق ملكوتى است.
ساعاتى از شب كه در قرآن مجيد از آن تعبير به سحر شده از پربهاترين اوقات روزگار، و وسيله قرب به حق، و هنگام سوز و گداز، و عبادت و تهجد و استغفار و توبه و نردبان رسيدن به كمالات معنوى و منور شدن به نور الهى و دست يافتن به عفو و مغفرت است.
شب نشانه قدرت و حكمت و رحمت و لطف و عنايت حضرت ربالعزه براى صاحبان مغز و خرد است:
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ: «8»
بىترديد در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و رفت شب و روز نشانههائى براى خردمندان است.
شب مايه آرامش ابدان و ارواح و داروى رفع خستگى و عامل تمدد اعصاب، و سبب استراحت و علّت آماده شدن براى رفتن به پيشگاه محبوب ازل و ابد در سحر و مهيا گشتن براى كارهاى روزانه است:
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ: «9»
اوست كسى كه شب را براى شما پديد آورد تا در آن بياراميد و روز را نورافشان قرار داد تا در آن به كار و كوشش بپردازيد يقيناً در اين امور براى گروهى كه حقايق را با گوش دل بشنوند نشانههائى از توحيد، قدرت، حكمت، و ربوبيت خداست.
رسول خدا به فرمان واجب حق مأموريت داشت كه بخشى از شب را به تهجد و عبادت و مناجات و راز و نياز بپردازد و از اين طريق شايسته رسيدن به مقام محمود گردد، مقامى كه جز براى او براى احدى از همسفران معنوىاش ميسر نشد، مقامى كه از راه تهجد شبانه فقط و فقط ويژه او بود.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً: «10»
و پاسى از شب را براى عبادت و بندگى بيدار باش كه اين تهجد شبانه افزون بر همه واجبات ويژه تست، اميد است پروردگارت تو را به سبب اين عبادت ويژه به جايگاهى ستوده برانگيزد.
شب موقعيت عظيم و ويژهاى است كه حضرت حق پيامبرش را در آن براى ارائه آياتش به معراج برد، معراجى كه از نعمتهاى خاص حق به پيامبر اسلام بود و چنين سفرى با آن كيفيت براى احدى از عباد خدا اتفاق نيفتاد، و اين فقير به توفيق حق به شرط حيات اين حادثه بىنظير و منافعش را در شرح و توضيح اولين آيه مباركه اسرا به رشته تحرير خواهيم كشيد.
سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا: «11»
منزه و پاك است خدائى كه شبى بندهاش محمد (عليهما السلام) را از مسجدالحرام به مسجد اقصى كه پيرامونش را بركت داديم حركت داد تا بخشى از نشانههاى عظمت و قدرت و حكمت و ربوبيت خود را به او نشان دهيم.
قرآن مجيد اين كتاب با عظمت، و مايه هدايت، و عين رحمت، و درياى بىنهايت حكمت، و جدا كننده ميان حق و باطل، و نور زندگى، و چراغ راه، و داروى درمان، و سبب شرف و كرامت انسان در شب بر قلب مبارك پيامبر نازل شد.
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ: «12»
ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم.
عبادت شبانه كه در خلوت و عزلت، و به خلوص و اخلاص نزديكتر صورت مىگيرد قطعاً با ديگر عبادات فرق مىكند، و از نظر كيفيت سنگينتر و با ارزشتر است.
إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا: «13»
بىترديد عبادت شبانه محكمتر و پايدارتر و گفتار در آن استوارتر و درستتر است.
سحر كه بخشى از شب است از نظر قميت و ارزش و كيفيت معنوى با هيچ ساعتى قابل مقايسه نيست سحر به فرموده قرآن زمان رهائى و نجات است:
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ: «14»
ما به سوى قوم لوط طوفانى سخت كه با خود ريگ و سنگ مىآورد فرستاديم در نتيجه همه را به چاه هلاكت انداخت، مگر خاندان لوط را كه به خاطر ايمانشان در وقت سحرگاهان نجات داديم.
استغفار در سحر و طلب آمرزش در آن ساعت كمنظير از نشانههاى بندگان واقعى خداست:
الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ: «15»
بندگان واقعى خدا صبر كنندگان در حوادث و راستگويان و صادقان، و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرها هستند.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (45)، آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ (16)، كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ (17)، وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ: «16»
بىترديد پرهيزكاران در بهشتها و چشمهسارهايند، آنچه را پروردگارشان به آنان عطا كرده دريافت مىكنند زيرا آنان پيش از اين پيوسته نيكوكار بودند، آنان در دنيا اندكى از شب را مىخوابيدند و بقيه آن را به عبادت سپرى مىكردند و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش مىنمودند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- اعراف 142.
(2)- احقاف 15.
(3)- روح البيان ج 1 ص 135.
(4)- صافى ج 1 ص 109.
(5)- صافى ج 1 ص 121.
(6)- بحار ج 67 ص 249.
(7)- بحار ج 2 ص 156.
(8)- آل عمران 190.
(9)- يونس 67.
(10)- اسراء 79.
(11)- اسراء 1.
(12)- قدر 1.
(13)- مزمل 6.
(14)- قمر 34.
(15)- آل عمران 17.
(16)- ذاريات 15- 18.
منبع : پایگاه عرفان