قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكايت بصير و كوردل‏

 

ايامى كه در انگلستان حضور داشتم، در لندن ساكن خانه‌اى بودم و همسايه‌اى داشتم كه يك پسر و چهار دختر داشت. روزى، به من گفتند خانم همسايه به جهت اين‌كه لباس خاصى به تن مى‌كنيد (لباس روحانيت) مى‌خواهد با شما ملاقات كند.

روز ملاقات، وقتى زمينه چند پرسش و پاسخ فراهم شد، با خود گفتم: شايد او در طى اين سخنان به اسلام علاقه پيدا كند. لذا، پس از احوال‌پرسى گفتم: شما چند بچه داريد؟ پرسيد: شما چند فرزند داريد؟ گفتم: چهار فرزند. گفت: خيلى رعايت مسائل خانوادگى را كرده‌ايد. پرسيدم: شما چطور؟ گفت: شش فرزند دارم. گفتم: از شوهر خود راضى هستيد؟ گفت: ما هنوز عقد نكرده‌ايم! از علتش پرسيدم. گفت: اگر روزى درك كردم كه ما مى‌توانيم با هم زندگى كنيم عقد مى‌كنيم!

كوردلان ديدگاه حقى ندارند كه بر اساس آن زندگى‌شان را نظام دهند. آن‌ها تنها شهوت و شكم خود را مى‌بينند و با اين ديدگاه با دنيا در ارتباطاند، در حالى كه خواسته انسان‌هاى بصير اين است:

«اللهم إنى أسألك الامن والايمان بك والتصديق بنبيك والعافيه من جميع البلاء و الشكر على العافيه والغنى عن شرار الناس».

نقل است كه پيامبر اين دعا را اول بار از جبرئيل شنيد.

 پرسيد: اين دعا را از كجا آورده‌اى؟ گفت: اين دعا را ابوذر مى‌خواند و ملائكه از او ياد گرفته‌اند.


منبع : پایگاه عرفان
  • انگلستان
  • بصير و كوردل‏
  • لباس
  • روحانیت
  • شهوت و شكم
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه


    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه