قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

پيمان گرفتن خدا از بنى‏اسرائيل‏

 

منابع:

کتاب : تفسير حكيم    ج‌3        

نوشتہ : استاد حسین انصاریان 

 

پيمان حق از بنى‌اسرائيل در حقيقت دعوت از آنان به يك سلسله مسائل اعتقادى و اخلاقى و عملى است كه در تورات آمده و آنان هم پس از حوادثى به آن حضرت آراسته شدن به آن حقايق را وعده دادند.

پيمان الهى از آنان بر اساس آيات هشتاد و سه و هشتاد و چهاره سوره بقره و آيه دوازدهم سوره مائده عبارت بود از اين كه جز خدا را عبادت نكنند و به پدر و مادر و خويشان و ايتام و مساكين احسان كنند و با مردم با خوش زبانى سخن گويند و نماز را بر پا دارند و زكات بپردازند و خون يكديگر را به ناحق نريزند و يكديگر را از خانه‌هايشان آواره نكنند و به همه پيامبران پيش از موسى و پس از موسى به ويژه پيامبر اسلام ايمان آورند و آنان را در همه زمينه‌ها تقويت كنند و يارى دهند و به پرداخت قرض الحسنه اقدام نمايند تا با اجراى اين حقايق به‌ رشد و كمال برسند، و سعادت دنيا و آخرت خود را تامين نمايند و خداوند مهربان گناهانشان را بيامرزد، و آنان را به بهشت در آورد.

 

برافراشتن كوه بالاى سر بنى‌اسرائيل‌

اين مسئله هم كه قطعاً جنبه اعجاز داشت سببى براى توجه دادن آنان به عظمت و قدرت حضرت حق بود به اميد آن كه از ترس و خوف آن باطنشان تلطيف شود و دست از لجاجت و تكبر نسبت به خواسته‌هاى حق بردارند و به پيمانشان عمل كنند و در راه اجراى فرمان‌هاى حق كه به سود دنيا و آخرت خودشان بود استقامت ورزند.

اين معجزه نه براى اجبار آنان به عمل به تورات بود، زيرا دين اجبارى نيست و اگر بنا به گفته بعضى آن را براى مجبور نمودن آنان به گردن نهادن در برابر دين بدانيم بايد اكثر معجزاتى كه به دست موسى جارى شد مستلزم ايجاد اجبار بدانيم، اين معجزه راه روحى و روانى و عقلى آنان را براى تسليم شدن به حقايق هموار مى‌كرد و به آنان در جهت عمل به خواسته‌هاى خدا و موسى آمادگى مى‌داد.

به قول پرتوى از قرآن: آنچه از حالات و نفسيات يهود قرآن و تورات نقل مى‌كند شاهد بر اين است كه ايمان محكم به دستورات و رسالت پيمبرشان نداشتند، و احساس به مسئوليت درآنان بيدار نبود، نه عقل عاقبت انديش داشتند و نه وجدان بيدار و نه گوش شنوا، در چنين مغزهاى جامد و انديشه‌هاى كوتاه، پند و عاقبت‌انديشى نيز اثر ثابت و هميشگى ندارد، اين گونه مردم را تنها از راه حس ظاهر و نشان دادن عواقب سرپيچى از دستورات ميتوان براى چندى تسليم و خاضع نمود، بايد چنان هراس و منظره هول انگيزى در دلشان ايجاد كرد و در برابر چشمشان نماياند كه هميشه در خاطرشان بماند، چنان كه علماى اجتماع و تربيت معتقدند كه عواقب گناهها و لغزش‌ها را براى عامه كوتاه انديش از مردم بايد در صورت‌هاى محسوس و منظور نشان داد.

نماياندن كوه .... بالاى سر يهود گويا نمايش خوفناك عاقبت سست گرفتن و ترك قانون بوده تا با جاى گرفتن اين منظره مهيب در خاطر آنها، همه نيروى خود را براى حفظ و اجراء دستورات به كار اندازند. «1»

 

فرمان توجه به تورات و عمل به آن‌

پس از آن كه آن معجزه عظيم به وقوع پيوست و بنى‌اسرائيل اين باز قدرت حق را كه نازل كننده تورات بر آنان بود در قرار گرفتن كوه بالاى سرشان ديدند فرمان يافتند كه تورات را با عقل و قلب دريافت كنند و نسبت به آن معرفت يابند و آنچه از مسائل اعتقادى و اخلاقى و عملى در آن است به خاطر بسپارند و با اعضا و جوارح به آن عمل كنند و به عبارت ديگر درون تاريك را با نور معارفش روشن كنند، و عقل خود را با آياتش تقويت نمايند، و نفوس خويش را از نگار زشتى‌هاى اخلاق بزدايند و چشم و گوش و زبان و دست و شكم و شهوت و پا را در سيطره تصرف آيات آن در آورند تا با چشم به آيات و نشانه‌هاى حق بنگرند و به مطالعه حقايق برخيزند، و سحرگاهان مناجات و عباداتشان را با گريه چشم جلا و صفا دهند و ديده از بد ديدن حفظ كنند، و با گوش آيات و معارف الهى را از زبان موسى و قاريان حقيقى تورات بشنوند و مستمع تسليمى در برابر حق باشند، و با زبان مجهولات خود را بپرسند، و پرسش‌هاى دينى و علمى و اخلاقى به ميان آرند، و آن را به عنوان ابزارى مثبت در ابراز حق و امر بمعروف و نهى از منكر بكار گيرند و گمراهان را به راه راست هدايت نمايند و به تبليغ دين خدا اقدام كنند، و با دست به نوشتن حقايق و حل‌ مشكل مردم، و كار خير برخيزند، و در شكم جز حلال خدا را قرار ندهند، و شهوت را با حفظ عفت و پاكدامنى جز از طريق ازدواج مشروع بكار نگيرند و با پاى، جز در راه مثبت و طريق علم و زيارت اولياء و ديدن صلحا و رفتن به مجالس معرفت و مساجد و معابد براى عبادت گامى برندارند و روشن‌تر اين كه تورات را با قلب و باطن و با بدن و جسم در كمال قوت دريافت كند چنان كه در حديثى از حضرت صادق (ع) رسيده هنگامى كه از حضرت توضيح‌ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ را پرسيدند كه:

«أبقوة بالابدان ام بقوة بالقلوب فقال بهما جميعاً:» «2»

آيا به قوت و قدرت بدنها يا به قوت و قدرت قلب‌ها حضرت فرمود هم با قدرت جسمانى، هم به قوت قلبى و باطنى هر دو با هم.

كه البته اين فرمان ويژه بنى‌اسرائيل نيست بلكه پيروان مكتب الهى در هر عصر و زمانى بايد با درون و برون يعنى با معرفت و شناخت و عمل و اجرا كتاب خدا را دريافت كنند و با علم به آن و عمل به آن مصداق عينى آيات خدا شوند، و الا هواى نفس آنان را به اطاعت خود درآورد، و بر وجودشان لگام زند، و سوار جان و عقلشان گردد و به هر سو كه خاطرخواه اوست آنان را سوق دهد.

هر كه گريزد ز خراجات حق باركش غول بيابان شود

توجه به داستان زير كه صورت و نماى كوچكى از حقيقت بالاست خالى از لطف نيست.

سلطانى نسبت به زنان و معاشرت و مجالست و هم‌خوابگى با آنان شوق و رغبت فراوانى ابراز مى‌كرد، اكثر اوقات و ساعات شبانه‌روز را با آنان و در خلوت حرمسرا مى‌گذرانيد، وزيرش پيوسته او را از انس و معاشرت زياد با زنان‌ نهى مى‌كرد تا جائى كه نصيحت‌هاى وزير در او مؤثر افتاد و او ساعات كمترى را مصروف زنان مى‌داشت.

يكى از كنيزان او كه سخت مورد توجهش قرار داشت علت كناره‌گيرى سلطان را از انس با زنان جويا شد.

سلطان گفت: وزيرم مرا از اين كار و شهوت‌رانى در حد افراط بازداشته، كنيز گفت ممكن است با بخشيدن من به او مرا در اختيارش قرار دهى تا ببينى با او چه مى‌كنم؟

سلطان كنيز را به وزير بخشيد، كنيز پس از آن كه به خانه وزير رفت با فنونى كه مى‌دانست و با طنازى و عشوه‌گرى خود را به شدت مورد توجه وزير قرار داد، و با زيبائى خويش و دلفريبى‌اش او را مفتون خويش ساخت، وزير كه سخت نسبت به كنيز دل از دست داده بود هر چه مى‌خواست به آن بت طناز و لعبت دل فريب نزديك شود كنيز به او راه نمى‌داد و مى‌گفت به خدا سوگند از پذيرفتنت امتناع دارم مگر اين كه يك بار بر گرده‌ات سوار شوم!

شعله‌هاى سركش غريزه و قدرت شهوت عنان اختيار از دست وزير ربود و او را به سوارى دادن به كنيز حاضر ساخت!

كنيز كه قبلًا لگام و آنچه براى يك اسب لازم بود تهيه ديده بود بر پشت جناب وزير نهاد و در ميان اطاق سوارش شد، اين سواركارى وقتى انجام گرفت كه سلطان در جايگاه مخصوصى بنا به قرار از پيش تعيين شده آن وضع را مشاهده مى‌كرد، ناگاه سلطان از محل مذكور بيرون آمد و با شگفتى به وزير گفت: اين چه بلائى است كه به آن مبتلا شده‌اى تو كه امر از مجالست و معاشرت با زنان نهى مى‌كردى و آن را بر من نمى‌پسنديدى!

گفت پادشاها من شما را مى‌ترسانيدم تا به چنين بلاى ناگوارى دچار نگردى و اينان بر تو سوار نشوند، اينك با ديده خود چيره‌دستى اينان را ديدى كه تا جائى است كه مى‌توانند بر تمام شئون زندگى مردان مسلط گردند و بر آنان حكومت كنند!! «3»

 

پيمان شكنى بنى‌اسرائيل و فضل و رحمت حق‌

با پيمان استوارى كه از بنى‌اسرائيل دائر بر معرفت به كتاب خدا و عمل به آن و پيروى از دستورات موسى كه مواد آن پيمان به تفصيل در آيات ديگر آمده گرفته شد و با اين كه آن معجزه عظيم يعنى كوه را بالاى سرشان مشاهده كردند و تا اندازه‌اى دانستند كه روى‌گردانى از برنامه‌هاى حق و پيمان شكنى به دليل آن معجزه عذابى سخت به دنبال دارد باز به پيمان شكنى برخاستند و از هوا و هوس خود و شهوات بى‌مهارشان پيروى نمودند، و از بكار گرفتن عقل دورانديش امتناع ورزيدند و با كتاب خدا و موسى سر مخالفت و ناسازگارى نهادند، ولى فضل و رحمت خدا شامل آنان شد و آنان را از دچار شدن به عذاب سخت ايمن داشت و باز هم راه مهلت را براى توبه و خودسازى و برگشت به تورات و تسليم شدن در برابر حق و ايمان به پيامبران و انجام عبادت رب و خدمت به خلق باز گذاشت، ولى آنان آن مهلت را غنيمت ندانستند و به شكستن پيمان ادامه دادند، و از اجراى آيات تورات سر باز زدند و تجاوزات از حدود الهى و عبور از مرزهاى ممنوعه و ستم بر خود و ديگران را تداوم دادند چنان كه در آيات بعد مى‌خوانيم.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- پرتوى از قرآن ج 1 ص 184.

(2)- نورالثقلين ج 1 ص 72 ح 227.

(3)- كشكول بحرانى 150.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • خدا
  • خدای متعال
  • معجزه
  • خداوند
  • بنی اسرائیل
  • معرفت و آگاهى
  • معجزه موسى‏
  • پیمان خدا با بنی اسرائیل
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه