قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قهرمانان بزرگ ضد استعمارى‏

در قرن نوزدهم ميلادى از ميان توده بى‌خبر ايرانى، نابغه‌اى بزرگ چون‌ «اميركبير» برخاست و احساس كرد كه تمام بدبختى و تيره‌روزى مردم مشرق و ملت‌هاى اسلامى، بر اثر تحولاتى است كه در غرب به وجود آمده و شكاف عميقى ميان دو ملت شرق و غرب پديد آورده است، و تا اين شكاف پر نشود سيادت ملت غرب بر ملت اسلام مسلم و ابدى خواهد بود.

تأسيس دارالفنون‌

او شرايط زمان را درك كرده و فهميده بود كه ديگر دوران جنگ با شمشير و تير و كمان، سپرى شده و ماشين و صنايع و كارخانه‌هاى عظيم، چگونگى توليد را دگرگون ساخته، و گاز و بخار تمام ذخاير سركش طبيعت را مهار كرده است.

امير، با لياقت و كاردانى مخصوصى كه داشت در اوايل سال 1266 هجرى اولين سنگ بناى «دارالفنون» را نهاد و ساختمان قسمت شرقى آن را بعد از يكسال به پايان رسانيد.

افراد مورد اطمينان خود را به «وين» فرستاد تا معلمان و متخصصان پياده‌نظام، توپخانه، سواره نظام، هندسه، معدن‌شناسى، طب و جراحى و داروساز را از كشور «اتريش» با حقوق سالى چهار هزار تومان، براى مدت پنج يا شش سال استخدام نمايند.

ولى زمامداران خيانتكار قاجاريه، با گرفتن امضا از شاه و با كمك استعمارگران، اين مشعل فروزان را خاموش و ملت ايران و اسلام را دچار تيره‌بختى و سيه‌روزى نمودند!

امير، با احاطه به وضع جهان و بررسى دقيق، دريافته بود كه يكى از علل بدبختى ايران، و كشورهاى اسلامى، كمبود برنامه‌هاى علمى و عملى جهان روز است.

اقتصاد وابسته به غرب، ايران را به صورت بازار كالاهاى غرب درآورده به طورى كه اروپا توليدكننده و ايران مصرف‌كننده كالاهاى آنان بود.

اين وابستگى يا روشن‌ترين بيچارگى و دريوزگى، سبب شد كه صنايع و استعداد ايرانى، به كلى از بين برود و ايرانيان هوشمند به صورت توليد كننده مواد اوليه كالاهاى صنايع، خارج شوند و مانند كارگر روزمزد كار كرده و زندگى كنند.

امير، به منظور بسط صنايع، سرمايه‌هاى كافى در اختيار اهل فن گذاشت و كارخانجات شكرريزى در سارى، ريسمان‌ريسى و چلواربافى در تهران، حرير بافى در كاشان و سماورسازى و كالسكه‌سازى در اصفهان و تهران تأسيس كرد؛ و كمك‌هاى شايانى به نساجان اصفهان و كاشان داد و درباره استادكاران، در ايجاد مصنوعات و منسوجات جديد، اختراع در زمينه‌هاى مختلف تشويق لازمى به عمل آورد، و نمايشگاهى جالب از محصولات صنعتى ملى ايران در اراك و تهران ترتيب داد.

خوشبختى ملت ايران، بلكه تمام ملل اسلامى در آسيا، آن موقع بود كه شخصى مانند امير در رأس امور ايران قرار گرفته بود.

اين شخص با عزم، با يك متانت مخصوص كه در نهاد او ذاتى بود، با بردبارى تمام، امنيت را به طور كامل در تمام ايران برقرار نمود، سركشان و فتنه جويان را به كلى قلع و قمع كرد، و در همان حال اوضاع اقتصادى مملكت را اصلاح و قشون را منظم و دستگاه دولت را مرتب نموده و شكل تازه‌اى به كارها داد، و تمام نواحى و اطراف دور دست مملكت را با مركز حكومت مربوط كرد.

انسان وقتى تاريخ دوران حكومت اميركبير را مطالعه مى‌كند، روحش شاد و قلبش از خوشحالى در درون سينه مى‌طپد، ولى همين كه به آخر روزگار حكومت امير كبير مى‌رسد، به زمين و زمان نفرين مى‌كند و از درون دل آه سوزناكى مى‌كشد، و به عاملان اصلى اين جنايات كه ملتى را به ماتم او نشاندند لعنت مى‌فرستد.

بلى چنين بود سياست جاهلانه سلسله قاجار، كه به تحريك عمّال اجنبى، با هر مرد با عزم ايرانى مخالف بودند و هر سياستمدار ايران دوست و ملت خواه، كه به عرصه وجود مى‌آمد، او را گرفتار و معدوم مى‌كردند.

نبايد ياد و خاطر دو مرد بزرگوار يعنى مرحوم «قائم مقام» و «ميرزا تقى خان امير نظام» را آنى از خاطر دور كرد، چرا كه اين دو بزرگوار تحفه‌اى از جانب خداى متعال براى ملت ايران بودند.

افسوس و هزار افسوس كه دست داخلى، به تحريك دسايس خارجى، ريشه عمر آنها را قبل از آنكه موفق شوند، قطع كرد.

به عقيده نگارنده در تاريخ ششصد ساله اخير، كشور ايران مردى به بزرگوارى ميرزا تقى خان اميرنظام به خود نديده است‌ .

سياست‌هاى قاجارى‌

آرى! سياست غلط و انحرافى قاجاريه، كه منبعى جز خودپسندى و شهوت‌پرستى نداشت، لازم مى‌ديد در درجه اول، توده ملت ايران را از اوضاع و احوال جهان و برنامه‌هاى عالى علمى و عملى بى‌خبر نگاه دارد، و بعد براى بقاى قدرت خود، مردان عاليقدرى چون قائم مقام و ميرزا تقى خان را از ميان بردارد، در حالى كه بقاى دولت و ملت در سايه كاردانى انسان‌هاى جامع و كامل‌ است؛ گرگان پليد كه منافع خود را به دست اين انسان‌ها به خطر افتاده مى‌ديدند، نمى‌خواستند يك ملت روى خوشبختى و آسايش ببينند.

آرى! پس از شهادت اين دو سياستمدار روشنفكر مسلمان، بر اثر مكارى‌هاى استعمار و نفوذ بى‌مورد درباريان كثيف، رشوه‌خوار و احمق متزلزل، ملت مسلمان ايران نيز از ملل مترقى، عقب افتادند و به سيه روزى و تيره بختى نشستند.

بدون ترديد ضررهاى از دست رفتن اين مردان بزرگ به اين زودى‌ها قابل جبران نيست، چنانچه تا امروز هم جبران نشده است.

براى اين كه به واقعيت دورانديشى «امير كبير» و بى‌خبرى و شهوت‌پرستى دولت قاجار بيشتر آگاه شويد، نمونه‌اى از برنامه‌هاى روزگار امير و بعد از امير از نظر شما مى‌گذرد؛ تا بدانيد مشتى هوى‌پرست چه بلايى بر سر مردم مسلمان آوردند:

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • استعمار
  • امیر کبیر
  • ملتهای اسلامی
  • دارالفنون‏
  • سياست‏هاى قاجارى‏
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه


    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه