قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قلب در آئينه روايات و معارف الهيه‏

 

منابع:

کتاب : تفسير حكيم    ج‌3        

نوشتہ : استاد حسین انصاریان 

 

شرافت و برترى انسان كه به وسيله آن فوق همه موجودات قرار مى گيرد بى‌ترديد از بركت استعداد او نسبت به معرفت و شناخت حضرت حق است، شناختى كه جمال و كمال و افتخارش در دنيا و توشه و ذخيره‌اش در آخرت است.

انسان با قلبش براى شناخت حق و معرفت به حضرت او مستعد و آماده مى‌شود نه به عضوى از اعضايش، عالم و آگاه به حق و عامل براى خدا قلب است نه ديگر نواحى وجود انسان.

كوشاى به سوى حق و نزديك شونده به حضرت دوست و كشف كننده آنچه نزد خدا و در حريم اوست قلب است.

اعضا و جوارح پيروان و خادمان و فرمانبردان قلب هستند و جايگاهشان جايگاه ابزار و آلات است كه قلب آنها را به كار مى‌گيرد.

موقف قلب نسبت به اعضا و جوارح موقف مالك نسبت به برده و ارباب نسبت به رعيت و صنعت‌گر نسبت به ابزار است.

قلب هرگاه از غير حق خالى و سالم باشد مقبول خداست، و چون غرق در امور غير حق باشد محجوب از حضرت محبوب است، آنچه از عبد خواسته‌اند در حقيقت از قلب خواسته شده، و مخاطب به تكاليف و مسئوليت‌ها قلب است، پاداش و كيفر مربوط به اوست، قلب است كه چون از رذايل تزكيه شود آماده قرار گرفتن در مقام قرب مى‌شود، و چون به زشتى‌ها آلوده گردد، و در چاه عيب و نقص افتد، گرفتار محروميت از رحمت حق شود.

در حقيقت مطيع خدا اوست و اوست كه انوار عبادات را بر ديگر اعضا و جوارح مى‌تاباند و پخش مى‌كند، و بى‌ترديد عصيان‌گر واقعى بر خدا اوست كه آثار زشتى‌ها را بر اعضا و جوارح جارى مى‌كند.

خوبى‌ها از افق وجود انسان به نورانيت او آشكار مى‌گردد، و زشتى‌ها از شومى تاريكى او بر انسان ظاهر مى‌شود، زيرا از كوزه‌همان برون تراود كه در اوست.

قلب است كه هرگاه انسان به حقيقت آن آگاه گردد و او و شئونش را بشناسد خود را شناخته، و چون خود را بشناسد خدا شناخته است، و اگر نسبت به آن جاهل باشد قطعاً به غير آن جاهل‌تر است و يقيناً انسان بدون شناخت قلب نه خود را شناخته و نه خدا را و نه غير خدا را.

متأسفانه اكثر مردم به قلب و شئون قلب خود ناآگاهند، و بين آنان و قلبشان حايل و حاجب قرار دارد و نشانه قرار داشتن حايل اين است كه به مشاهده حقيقى قلب و مراقبت از او و درك صفاتش، و كيفيت زير و رو شدنش در دست قدرت خدا و اين كه چرا گاهى ميل به اسفل سافلين و زمانى رغبت به اعلا عليين دارد موفق نمى‌شوند.

آرى كسى كه قلبش را نشناسد و به شئون و صفات آن عارف نشود تا به مراقبت و رعايت او برخيزد، و حقايقى كه از خزائن ملكوت بر او ظاهر مى‌شود و مى‌درخشد رصد كند از كسانى است كه به بيمارى خود فراموشى كه از بدترين بيمارى‌ها است دچار آمده‌ «1» چنان كه حضرت حق مى‌فرمايد:

وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ: «2»

و مانند كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند پس خدا هم آنان را دچار خود فراموشى كرد، اينان همان بيرون رفتگان از مدار انسانيت‌اند.

از حضرت صادق (ع) روايت شده:

«ان للقلب اذنين فاذا هم العبد بذنب قال له روح الايمان: لا تفعل و قال له الشيطان: افعل و اذا كان على بطنها نزع منه روح الايمان:» «3»

براى قلب دو گوش است، زمانى كه انسان آهنگ گناه كند روح ايمان به او مى‌گويد انجام نده و شيطان به او مى‌گويد به گناه برخيز چون با گناه درآميزد روح ايمان از او كنده مى‌شود.

از رسول خدا روايت شده:

«فى الانسان مضغة اذا هى سلمت و صحت سلم بها سائر الجسد، فاذا سقمت سقم لها سائر الجسد و فسد و هى القلب:» «4»

در انسان پاره‌گوشتى است چون سالم و صحيح باشد ديگر اعضاء جسد در پرتو سلامت او سالم است، و هنگامى كه بيمار باشد به خاطر او ديگر اعضاء بدن بيمار و فاسد است و آن پاره گوشت قلب است.

ونيز از آن حضرت نقل شده:

«اذا طاب قلب المرء طاب جسده، و اذا خبث القلب خبث الجسد:» «5»

هنگامى كه قلب انسان پاك و پاكيزه باشد جسم و بدنش پاك است، و چون قلب آلوده باشد جسد هم آلوده خواهد بود.

اميرالمؤمنين (ع) به فرزندش فرمود: پسرم‌

«ان من البلاء الفاقة و اشد من ذلك مرض البدن و اشد من ذلك مرض القلب، و ان من النعم سعة المال و افضل من ذلك صحة البدن و افضل من ذلك تقوى القلوب:» «6»

از مصائب رنج‌ها فقر و تهيدستى است و بدتر از آن بيمارى بدن و سخت‌تر از آن بيمارى قلب است، و از نعمت‌ها گشايش و سعه مالى است و بهتر از آن سلامت بدن و برتر از آن تقواى قلب است.

از حضرت باقر (ع) نقل شده است:

«القلوب ثلاثه: قلب منكوس لا يعثر على شيئ من الخير و هو قلب الكافر، و قلب فيه نكتة سوداء فالخير و الشر فيه يعتلجان فما كان منه اقوى غلب عليه و قلب مفتوح فيه مصباح يزهر فلا يطفأ نوره الى يوم القيامة و هو قلب المؤمن:» «7»

قلب‌ها سه نوع است: قلبى است واژگون كه بر چيزى از خير پى نمى‌برد و آن قلب كافر است، و قلبى است كه در آن نقطه سياهى وجود دارد كه خير و شر در آن در تلاطم‌اند، پس هر كدام از خير و شر نيرومندتر گردد بر ديگرى چيره مى‌شود، و قلبى گشاده است كه در آن چراغى درخشنده است و نورش تا قيامت خاموش نمى‌گردد و آن قلب مؤمن است.

حضرت صادق (ع) از پدرانش از پيامبر روايت مى‌كند:

«من علامات الشقاء جمود العين و قسوة القلب و شده الحرص فى طلب الرزق و الاصرار على الذنب:» «8»

از نشانه‌هاى بدبختى چشم بى‌اشك و سنگدلى، و حرص شديد در طلب رزق و پافشارى برگناه است.

و نيز آن حضرت به اميرالمؤمنين فرمود:

«يا على اربع خصال من الشقاء: جمود العين و قساوة القلب و بعد الامل و حب البقاء:» «9»

چهار خصلت از تيره‌بختى است: چشم بى‌اشك، و سنگدلى، و آروزهاى غير قابل دسترسى، و عشق به ماندن در دنيا است.

از اميرمؤمنان (ع) روايت شده:

شگفت‌ترين چيزى كه در انسان است قلب اوست و براى قلب موادى از حكمت و اضدادى خلاف حكمت است، اگر اميد و دلگرمى نسبت به دنيا براى آن پيش آيد طمع او را به خوارى مى‌نشاند، و اگر طمع او را به جنب و جوش وا دارد حرص او را به هلاكت دچار مى‌كند، و اگر نااميدى و يأس بر او چيره شود غصه و اسف او را مى‌كشد، و اگر خشم و غضب به او برسد غيظ سنگين بر او حمله‌ور گردد، و اگر خود را به خوشى و رفاه خوشبخت ببيند تحمل سختى و بلا را فراموش مى‌كند، و اگر ترس و بيم به او برسد، پرهيز و حذر او را گرفتار مى‌كند و اگر امنيت به او فراخى و وسعت ندهد غفلت او را مى‌ربايد، و اگر نعمت بر او تازه شود رشك و حميت او را مى‌گيرد و اگر مصيبتى به او برسد بى‌تابى او را رسوا مى‌كند، و اگر ثروتى جمع كند ثروتمندى او را به طغيان آرد، و اگر تهيدستى او را بگزد بلا او را سرگرم مشغول سازد، و اگر گرسنگى او را بى‌تاب كند ناتوانى او را از پاى اندازد، و اگر پرخورى كند سيرى بيش از اندازه وى را افسرده نمايد، هر كوتاهى براى او زيان‌آور، و هر زياده‌روى براى او مفسده انگيز است. «10»

حضرت صادق (ع) به مردى فرمود: فلانى بدان و آگاه باش كه جايگاه قلب نسبت به بدن جايگاه امام و پيشوا نسبت به مردم است كه اطاعت از امام بر مردم واجب است، آيا نمى‌بينى همه اعضاء سپاهى براى قلب هستند و ترجمان وضع او، و ادا كننده خواسته‌هاى او.

دو گوش، دو چشم، بينى، دهان، دو دست، دو پا و عضو شهوت، قلب هرگاه آهنگ نظر كند انسان دو چشم خود را مى‌گشايد، و هرگاه قصد شنيدن نمايد دو گوش براى شنيدن تحريك مى‌شود و راه‌هاى شنيدن باز مى‌گردد، و چون آهنگ بو كشيدن كند با بينى استشمام مى‌كند و چون اراده سخن گفتن نمايد با زبان سخن مى‌گويد، و چون نيت حركت كند دو پا به حركت مى‌آيد، و هنگامى كه قصد شهوت نمايد عضو شهوت به حركت مى‌آيد، همه اعضا و جوارح از جانب قلب كار مى‌كنند، اينگونه شايسته است كه از پيشوا اطاعت شود زيرا فرمان ويژه اوست. «11»

از حضرت سجاد (ع) روايت شده:

براى انسان چهار چشم است: دو چشم است كه به وسيله آنها كار دين و دنيايش را نظر مى‌كند و دو چشم است كه امور آخرتش را به وسيله آن دو ملاحظه مى‌نمايد، هرگاه خدا خيرى براى بنده‌اش بخواهد دو چشم قلبش را مى‌گشايد پس به آن دو چشم غيب و آخرت را مى‌نگرد، و اگر غير آن را بخواهد دو چشم قلب را وا مى‌گذارد. «12»

حضرت صادق (ع) مى‌فرمايد پدرم همواره مى‌فرمود:

«ما شيئ افسد للقلب من الخطيئة ان القلب ليواقع الخطيئة فما تزال به حتى تغلب عليه فيصير اسفله اعلاه و اعلاه اسفله:» «13»

چيزى براى قلب فاسد كننده‌تر از گناه نيست، بى‌ترديد قلب به گناه مى‌افتد و همواره به آن ادامه مى‌دهد تا جائى كه پستش برتر، و برترش پست مى‌شود.

از حضرت موسى بن جعفر (ع) به روايت على بن جعفر نقل شده:

«اوحى الله عزوجل الى موسى (ع) يا موسى لا تفرح بكثرة المال و لاتدع ذكرى على كل حال فان كثرة المال تنسئ الذنوب و ان ترك ذكرى يقسى القلوب:» «14»

خدا به موسى وحى فرمود: اى موسى به فراوانى ثروت شادمان نباش، و يادم را در هيچ حالى ترك نكن، زيرا فراوانى ثروت گناهان را از ياد مى‌برد، و ترك يادم دلها را گرفتار قساوت مى‌كند.

از اميرمؤمنان روايت شده:

«ما جفت الدموع الالقسوة القلب، و ما قست القلوب الالكثرة الذنوب.» «15»

چشم‌ها از اشك خشك نشد مگر به خاطر سنگدلى و قلب‌ها سياه و سخت نشد مگر بخاطر گناهان.

در كتاب فقه الرضا روايت شده:

«ان الله فى عباده آنية و هو القلب، فاحبها اليه اصفاها و اصلبها و ارقها، اصلبها فى دين الله و اصفاها من الذنوب و ارقها على الاخوان:» «16»

براى خدا در بندگانش ظرفى است و آن قلب است، محبوب‌ترين قلب نزد خدا صاف‌ترين و سخت‌ترين و نرمترين آنها است، سخت‌ترينش در دين، و صاف‌تر و پاك‌ترينش در گناهان و نرم‌ترينش نسبت به برادران.

از رسول خدا روايت شده در مناجاتى كه حضرت داود با خدا داشت گفت:

«الهى لكل ملك خزانة فاين خزانتك؟ قال جل جلاله: لى خزانة اعظم من العرش و اوسع من الكرسى و اطيب من الجنة و ازين من الملكوت، ارضها المعرفة، و سماءها الايمان، وشمسها الشوق، و قمرها المحبة، و نجومها الخواصر، و سحابها العقل، ومطرها الرحمة، واثمارها الطاعة، وثمرها الحكمة، ولها اربعة ابواب: العلم والحلم والصبر والرضا الا وهى القلب:» «17»

خدايا براى هر پادشاهى خزانه‌اى است، خزانه تو كجاست؟ خداى بزرگ فرمود: براى من خزانه‌اى است بزرگ‌تر از عرش، وسيع‌تر از كرسى، پاكيزه‌تر از بهشت، و زيباتر از ملكوت، زمينش معرفت، آسمانش ايمان، خورشيدش شوق، ماهش محبت، ستارگانش مطالب استوار در ذهن، ابرش عقل، بارانش رحمت، ميوه‌هايش طاعت، محصولش حكمت است، براى آن چهار در است: علم، بردبارى، صبر و رضا است بدانيد كه آن خزانه قلب است.

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

(1)- محجة البيضاء، ج 5، ص 3 بحار ج 70، ص 34.

(2)- حشر 19.

(3)- كافى ج 2، ص 267.

(4)- بحار ج 70، ص 50، حديث 4.

(5)- خصال ج 1، ص 18.

(6)- امالى طوسى ج 1، ص 146.

(7)- بحار ج 50، ص 51، ج 9.

(8)- خصال ج 1، ص 115.

(9)- بحار ج 70، ص 52، حديث 12.

(10)- علل شرايع ج 1، ص 103.

(11)- بحار ج 70، ص 52.

(12)- خصال ج 1، ص 114.

(13)- بحار ج 70، ص 54.

(14)- بحار ج 70، ص 55.

(15)- علل شرايع ج 1، 77.

(16)- بحار ج 77، ص 56، حديث 26.

(17)- بحار ج 70، ص 59، به نقل از غوالى الئالى.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • قلب
  • قلب انسان
  • قلب مریض
  • قلب سالم
  • قلب مومن
  • قلب مؤمن با آمدن نام خدا دگرگون می‌شود
  • قلب‌های عاشق
  • قلب پاک
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه