قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قانون تشريع‏

 

انسان در ميان موجودات جهان، موقعيتى ويژه و جايگاهى استثنايى دارد. از بسيارى از موجودات جهان برتر است، و هيچ موجودى در شرافت و برترى به پاى او نمى‌رسد.

اعتبار ويژه انسان، در ميان موجودات، به خاطر مايه‌هاى ارزنده‌اى چون:

عقل، فطرت، وجدان و بويژه گوهر پر بهاى «اختيار» است. بر اساس همين واقعيت‌هاست كه قرآن مجيد، از آدمى به عنوان موجودى با ارزش ياد كرده و مى‌فرمايد:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ».

«كه ما انسان را در نيكوترين نظم و اعتدال آفريديم».

«إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً».

«و [ياد كن‌] هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: مسلماً من جانشينى در زمين قرار خواهم داد».

«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‌ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا».

«به يقين فرزندان آدم را كرامت داديم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركب‌هايى كه در اختيارشان گذاشتيم‌] سوار كرديم، و به آنان از نعمت هاى‌ پاكيزه روزى بخشيديم، وآنان را بر بسيارى از آفريده‌هاى خود برترى كامل داديم».

بى‌ترديد انسان در تولّد، مرگ و برپايى نظام جسمى، به قوانين تكوين متّكى است و در اين مسئله با تمام موجودات عالم همسان و همراه مى‌باشد؛ ولى بايد دانست كه قوانين تكوين هرگز عامل شكوفا شدن، و تحصيل مايه‌هاى كرامت و فضيلت نيست و عقل، فطرت، وجدان و انسانيت انسان، با اين نوع قوانين، به رشد و كمال نمى‌رسد، و هرگز گوهر پربهاى اختيار با چنين قوانينى سازگار نبوده، و انسان در مسيرى كه براى آن به وجود آمده است قرار نمى‌گيرد.

انسان براى صعود بر قلّه‌هاى كمال، نيازمند قوانين ديگرى است كه او را در راه شكفته شدن اصالت‌هايش كمك كند و با عقل، وجدان و فطرتش تناسب داشته باشد. نيازمند قوانين و مقرراتى است كه او را در مسير عدل رهنمون شده و از او موجودى با فضيلت و بيدار و بينا بسازد. نيازمند حقايقى است كه او را در مسير تربيت الهى، اخلاق پاك، صفات حميده قرار داده و وى را به كلمه طيبه تبديل كند .

نيازمند قوانين و حدودى است كه نگذارد از راه قسط و عدل منحرف شده و آلوده به تجاوز، ظلم، گناه و عصيان گردد.

نيازمند برنامه‌هايى است كه او را در حفظ حقوق خود، و ديگران كمك دهد و از انسان موجودى الهى به وجود آورد.

نيازمند واقعياتى است كه بتواند در سايه آن، حكيمانه زندگى كند و به طور عادلانه نيازمندى‌هاى خود را از سفره خلقت، تأمين كرده و مازداش را در راه خدا خرج كند.

نيازمند مسائلى است كه از او منبعى از عشق و محبت، صفا و صميميت، وفا و جوانمردى بسازد، تا هم‌چون، شمع در راه رسيدن ديگران به رشد و كمال بسوزد.

نيازمند حقايقى است كه بتواند در سايه آن، خير دنيا و آخرت خود و ديگران را تأمين كند.

قانون‌گذار

بدون شك وضع چنين قانونى، با اين همه گستردگى، كار خود او نيست؟ او با عقل و دانش محدودش، كجا مى‌تواند قوانينى به وجود آورد كه شامل تمام ابعاد حيات گردد؟ و بر فرض به وجود آوردن، چه ضمانتى براى اجراى آن خواهد داشت؟

قانون‌گذار در اين مسير، بايد كسى باشد كه بر اوضاع هستى، و جسم و جان و عقل بشر و همه نيازهاى انسان احاطه داشته باشد؛ تا با ارائه چنين قانون جامعى، بين انسان و جهان، انسان و انسان، انسان و عقل، و روان و جسمش هماهنگى برقرار كند. و از آدمى موجودى عادل و عدالت‌پرور بسازد، تا از اين‌ طريق خير دنيا و آخرتش تأمين گردد. چنين قانون‌گذارى جز خداى عالم آفرين نمى‌باشد، و به حق بايد گفت: جعل و وضع قانون، وقف حريم مقدس كبريايى اوست.

اين نكته را نبايد از نظر دور داشت، كه از روزى كه بشر در مسئله جعل قانون، به خودسرى پرداخت و در برابر حق، عَلم استقلال برافراشت و خود را ولىّ خود دانست، و براى تأمين قانون به خود تكيه زد، تا به امروز كه هزاران سال مى‌گذرد، نتوانسته است قوانين متين، محكم و مقررات حكيمانه‌اى كه به تمام زواياى حياتش گسترده باشد، و او را با جهان، خالق جهان، با انسان و با خودش هماهنگ كند، به وجود آورد.

انسان در اين زمينه نه اين كه موفق نبود؛ بلكه به وضع قوانين ناقص و معيوب و ظالمانه‌اى دست زده، و از اين طريق هم خود را به فساد و تباهى كشانده و هم به اشاعه فساد در كليه جوانب حيات كمك كرده است، و به دنبال اين خودسرى چه حقوقى كه از انسان‌هاى مظلوم پايمال نكرد و چه ستم‌ها و ظلم‌ها و جنايت‌هايى كه بر انسان نرفت؟!

البته در ميان قوانينى كه وضع كرده، اگر قانون عادلانه‌اى هم بوده، به خاطر فاسد بودن مجريان، اجرا نشده و آن قانون جز زينتى بر صفحه‌ها چيزى نبوده است. به علاوه نمى‌توان گفت او واضع قوانين عادلانه بوده؛ زيرا كليه مقررات صحيح بشرى، ريشه در فرهنگ الهى، و پيام رسولان خداى متعال دارد.

در هر صورت بشر براى دست يافتن به كاملترين و بهترين قانون، بايد روى به جانب حق كند و از طريق سفيران پاك الهى و امامان معصوم عليهم السلام با قوانين بافته از عدالت و عشق، اتصال عقيدتى و عملى پيدا كند.

مجموع قوانين خداى متعال، عبارت از وحى او به رسولان و گفتار پيامبران و امامان عليهم السلام است.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • موجودات
  • قانون
  • قانون تشريع‏
  • قانون‏گذار
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه