قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قانون قضا در اسلام‏

 

با توجه به مسئله وحى، كه محصول آن قرآن مجيد است، و روايات و اخبارى كه در كتب معتبر حديث تدوين شده است، و كتاب‌هاى ارزنده‌اى كه به عنوان كتب فقهى در سايه اجتهاد فقهاى جامع الشرايط نوشته شده است، بايد گفت: مكتب پر بهاى اسلام در كليّه ابعاد حيات، كاملترين قوانين را به جامعه بشرى عطا فرموده است.

يكى از مهم‌ترين ابعاد قانونى مكتب الهى، «قانون قضا» است كه از هر قسمت آن نور عدالت جلوه‌گر است.

قبل از هر چيز، تذكر يك نكته مهم ضرورى است و آن اين كه ايمان به خدا و روز جزا، به مؤمن اجازه ايجاد مزاحمت و مشكل براى مردم نمى‌دهد و سخت مى‌توان باور كرد كه مؤمن، به حقوق اجتماعى، سياسى، مالى، خانوادگى كسى تجاوز كند، تا براى رفع آن تجاوز، نياز مراجعه به دستگاه قضايى باشد.

رسول گرامى اسلام در تعريف مؤمن چنين مى‌فرمايد: مؤمن كسى است كه مردم او را بر جان و مال خود امين بدانند، بر مؤمن حرام است به مؤمن ستم كند، يا از او بدگويى نمايد، يا به شخصيت والاى او ضربه بزند و يا او را بدون علت از خود براند .

امام صادق عليه السلام نيز درباره مؤمن مى‌فرمايد: مؤمن برادر مؤمن است، اين دو مانند يك جسمند، رنج اين يك، رنج ديگرى است، اگر چه دو روحند ولى از يك حقيقتند. شدت اتصال روح مؤمن به حق، از اتصال شعاع خورشيد به خورشيد بيشتر است‌ .

اميرمؤمنان على عليه السلام نيز فرمود: مؤمن خونگرم و جوشنده با مؤمنان است‌ «3».

از مجموع رواياتى كه درباره مؤمن رسيده، استفاده مى‌شود كه مؤمن اهل انصاف، مساوات، مواسات، ايثارگرى، فتوت، جوانمردى، گذشت، كمك كننده، حلّال مشكلات، قبول كننده حق، رعايت كننده حق يتيم، مراعات كننده حق همسايه، درستكار، راستگو، با تقوا؛ امين، با ورع، پرهيزكننده از مال حرام، خوش‌قلب، مهربان، با محبت، صابر، متوكل، وقور و حليم است.

چگونه ممكن است چنين انسانى دست به ظلم و تجاوز بزند، و حق فردى از مسلمين را زير پا نهد؟ راستى با اين صفاتى كه براى مؤمن شمرده‌اند، هرگز چنين گمانى نمى‌رود!!

ولى ممكن است از طرف ديگران به حق او ظلم شود، كه در اين صورت براى احقاق حقش قيام كرده و اگر نتوانست، از قدرت دستگاه قضايى اسلام استفاده كرده و به حق خود خواهد رسيد.

اى كاش! همه مردم به اصول و صفات عالى مؤمن پاى‌بند بودند، تا اختلاف، مشكل و تجاوز به حقى پيش نمى‌آمد، و از اين راه به صرفه‌جويى بودجه دولت اسلام كمك شايانى مى‌شد.

اى كاش! دو نفر كه در امر سياسى، اجتماعى، خانوادگى، مالى، حقوقى، ارثى، شركتى و يا دوستى با هم اختلاف پيدا مى‌كردند، براى حل دعوا به انصاف و علم خود تكيه مى‌كردند، كه بهترين عامل براى حل اختلاف و دعواست؛ زيرا آنان كه به محكمه عدالت مى‌روند، بهتر از قاضى مى‌دانند كه حق با كداميك از آنان است و در حقيقت در محكمه عدل، دو عالم در برابر يك قاضى، ناآگاه به حق طرفين قرار مى‌گيرند!!

هر كس با هر كس هر اختلافى دارد، اعم از اختلاف زن و شوهر، فروشنده و خريدار، مالك و مستأجر، دو شريك، كشاورز با كشاورز وارثان در سهم الارث، دو غريبه با يكديگر، و اهل هوا و هوس با حكومت اسلامى، بهتر از همه مى‌دانند كه حق به جانب كداميك است، اگر به حكم قرآن و با تكيه بر انصاف و علم خود، حق را به جانب صاحبش بدهند، چه نيازى به برپا شدن محكمه و حكومت قاضى است؛ بين بى‌ايمانى مردم و پايبند نبودن اهل دعوا به اصول اسلامى، و علم و انصاف خود و گستردگى دادگاه و دادگسترى و نياز به قضات رابطه مستقيم وجود دارد.

بردبارى، گذشت، حلم و عفو، آسان‌گيرى، رعايت انصاف، مخالفت با آز، طمع و حرص، مبارزه با هوا و هوس، از بهترين عوامل حلّ مشكل و رفع اختلاف، قبل از مراجعه به قاضى است.

راستى در اين زمينه چه مسئوليت سنگينى متوجه دستگاه‌هاى ارتباط جمعى از قبيل راديو، تلويزيون، و روزنامه‌هاست؛ اين وسائل بايد با پخش مسائل عالى تربيتى، زمينه اختلافات، دعواها، ادعاهاى بى‌جا و تجاوز به حقوق ديگران را از بين ببرند، و مردم را به گونه‌اى در راه خدا و اسلام قرار بدهند، كه مردم نه اين كه چشم به حق ديگران نداشته باشند؛ بلكه هر كدام از آنها مدافع سرسختى جهت‌ احقاق حق مظلوم شوند.

بدون شك در دادگاه عدل قيامت، كارگردانان وسايل ارتباط جمعى، بويژه در اين دوره كه دوره حكومت اسلام است و مى‌توان حداكثر بهره‌بردارى را در جهت نشر فرهنگ اسلام از اين وسايل برد، محاكمه سختى خواهند داشت؛ اگر اوقات پر قيمت مردم را به برنامه‌هايى پر كنند كه نه به سود دنياى آنان و نه به نفع آخرت ايشان باشد.

قرآن كريم، احاديث جامع اسلامى و كتب فقهى فقيهان، قوانين قضا را به عاليترين شكل بيان كرده‌اند، بدون شك بر پا شدن عدل را، جز در سايه اجراى آن قوانين نبايد توقع داشت.

قوانين قضا، حدود، ديات، قصاص، جزا، تعزيرات، يمين، شهادات، قاضى، علم، عدالت، شهامت، ايمان،، بينش و تقواى قاضى و بى‌طرفى او نسبت به طرفين دعوا، و هم چنين عدالت شاهدان در دادگاه و تناسب جريمه‌ها با جرم‌ها، از مهم‌ترين مباحث اصولى باب قضا در اسلام است كه نمونه اين واقعيات را بدون ترديد در هيچ مكتبى نمى‌توان يافت.

قانون قضا در اسلام براى حل مشكلات سياسى، اجتماعى، خانوادگى، مالى، اختلافات بين افراد وضع شده است، و در صورت صحيح اجرا شدن، در اسرع وقت به مشكلات خاتمه مى‌دهد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • قرآن مجید
  • قانون قضا در اسلام‏
  • قانون قضا
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه