بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
راه رفتگان و سالکان الی الله فرمودند محبت کیمیاست، که این کیمیا مس وجود انسان را طلا میکند. میفرمایند کل عالم هستی براساس محبت به وجود آمده، دوست داشت به وجود آورد. عاشق بود به وجود آورد، این محبت که محبت حقیقی است، آتشی است که در دل شعلهور میکند نه شعلهور میشود، مبدأ این محبت، مبدأ این عشق، جمال است، جلال است، و شئون وجود مقدس او و جلوههای اوست که وقتی چشم دل میبیند از آن جمال، از آن جلال، از آن شئون از آن جلوهها و به تعبیر روایات از آن وجه الله دردل شعلهور میشود، فروزان میشود. و بر کرسی دل به عنوان حاکم و فرمانروا مینشیند و فرمان میدهد. به عقل فرمان میدهد به روح فرمان میدهد، به اعضا و جوارح فرمان میدهد، به گوش و چشم فرمان میدهد.
خودش میفرماید کنت سمعه الذی یسمع به، من گوش عاشقان هستم که گوششان میشنود و بصره الذی یبصر به، من چشم عاشقان هستم که میبیند، یا گریه میکند، چشم عاشق من هستم که میتواند با دیدن جمال، جلال، جلوهها، حقایق اشک بریزد، أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ اَلدَّمْعِ مِمّٰا عَرَفُوا مِنَ اَلْحَقِّ ﴿المائدة، 83﴾، این در سوره مائده است، اگر اشک جاری میشود متن آیه میگوید از آن ناحیه جاری میشود و کاری به خود چشم ندارد. تفیض اعینهم مما عرفوا من الحق عشق از معشوق اول سر زند تا به عاشق جلوه دیگر کند.
یعنی اگر معشوق فهمیده نشود عشقی به وجود نمیآید، اگر جمال، اگر جلال، اگر جلوهها دیده نشود عشقی حاصل نمیشود، اگر وجه الله با چشم دل دیده نشود عشق حاصل نمیشود و امام باقر، امام صادق ائمه دیگر حضرت هادی میفرمایند نحن وجه الله، وجه ذات مستجمع جمیع صفات کمال ما هستیم، وقتی که انسان با مطالعه با شنیدن، وجه الله را بشناسد و با چشم دل ببیند عشق جلوه میکند و این عشق است که حاکم است و فرمانروا و همه کاری دستش است دنبال این عشق باید برویم، دنبال تحصیل این محبت باید برویم، حالا برای اینکه بدانید همه کاره عشق است این روایت بسیار ناب ملکوتی عرشی نورانی را که کتابهای مختلف نقل کردند و من از جلد بیست و هفتم بحار نقل میکنم بحار از کتابهای قرن چهارم و پنجم و سوم نقل میکند، رسول خدا میفرماید پیغمبری که عالم ملک و ملکوت است، پیغمبری که پروردگار عالم علم جن و انس و فرشتگان را به او هدیه کرد، پیغمبر که گذشته و آینده جهان براساس روایاتی که از گذشته و آینده دارد کف دستش است، حب اهل بیتی ینفع من احبهم فی سبعة مواطن محولة، عشق به اهل بیت من به هر کسی که عاشقشان باشد در هفت جای بسیار حولناک ترسناک وحشتناک منفعت میدهد، آن عشق منفعت میدهد، آن فرمانرواست همه کاره است، این محبت، این متن روایت است. میگوید محبت در هفت جای بسیار هولناک خطرناک سود میدهد به عاشق، محبت سود میدهد.
موطن اول، عند الموت، مرگ وحشتناک است، از لغتش همه میترسند از لغتش، طبیب به یک بیمار وقتی که خبر میدهد فلان مرض را گرفتی درهم میریزد بیمار، از ترس از وحشت، همه میخواهند نمیرند، اما میمیرند یک چهره هولناک وحشتناکی برای مردم مرگ دارد. به امام صادق عرض میکند ما چطوری میمیریم؟ مرگ برای ما هم یعنی برای ما عاشقان وحشتناک است؟ ترسناک است؟ حضرت میفرماید هنگام مرگ تمسلی برای شما پیدا میشود تمسلی که در آن عالم تمسل با چشمتان پیغمبر، امیر المومنین، امام مجتبی، و ابی عبدالله را میبینید، در آن فضای تمسل، ملک الموت به شما میگوید نگران نباش من که آمدم بالای سرت برای بردنت مرگت، مانند پدر مهربان هستم برایت، و وقتی که میگوید ببین بالای سرت چه کسانی ایستادند میبیند خوشترین لحظهاش این است که به ملک الموت بگوید اگر بناست من بروم پیش اینها جان من را زودتر بگیر این محبت است. محبت فرمانرواست یعنی همه کاره عشق است. این عشق، معشوق این عشق ببینید چه کسانی هستند، اهل بیت، معشوق این عشق مثل اهل بیتی کسفینة نوح من تمسک بها نجی و من تخلف عنها غرق، برای عاشق ما مرگ هولناک نیست ترس ندارد، وحشت ندارد، به حارث همدانی فرمود حارث هر شیعهای در شرق و غرب عالم بخواهد بمیرد تا من را نبیند امیر المومنین فرمود نمیمیرد.
ای که گفتی فمن یمد یرنی، جان فدای کلام دلجویت، کاش روزی هزار مرتبه من، مردمی تا بدیدمی رویت، این عشق است. معشوق میگوید میخواهی عاشق من بمانی شرایطی دارد بالاترین شرطش پاک بمان، از این فساد، از این گناهان، از این جرمها، از این فسقها، از این فجورها پاک بمان خودت رانگه دار چقدر ضعیف هستی، چقدر بدبخت هستی، چقدر کوچک هستی پاک بمان این یکی.
جای دومی که این عشق به داد میرسد، جای دومی که این عشق فرمانرواییاش را ظهور میدهد، و مشکل حل میکند، جای دوم فی القبر، یعنی برزخ، نه این قبر زمین، یعنی برزخ، آنجا این عشق فرمانرواییاش را به کار میاندازد، چرا؟ چون تنها وارد برزخ میشویم، تنهایی ترس دارد اضطراب دارد، همه من را گذاشتند و رفتند نمیتوانستند هم بمانند هیچ کس نمانده وقتی مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی آشتیانی را بیرون در ورودی حرم حضرت رضادفن کردند شب اول قبرش یعنی شب اول برزخش یکی از خانوادهاش از بس که با ایشان پیوند روحی و قلبی داشت و انگار جدا نشده بود، میگوید من او را در آن مکاشفه آن شب دیدم عرض کردم در بهترین جا دفنت کردند، چهار قدمی قبر امام هشتم چی گذشت؟ گفت همه رفتند، من یک مرتبه دیدم دو فرشته برای سوالاتشان در عالم برزخ کنار من هستند، هنوز شروع نکرده بودنددیدم پیغمبر تا امام عصر بالای سرم ایستادند، به دو فرشته گفتند خسته است، تازه از دنیا رفته، هر سوالی دارید از من بکنید من جواب میدهم. و فی القبر.
حسین جان خوش به حالمان، سومین جایی که این عشق فرمانروایی میکند، عند القیام من الاجداث وقتی خدا امر میکند قبرهایتان شکافته شود، بدنها بهتان برگردد میخواهید وارد محشر شوید، کجا میخواهی بروی؟ میلیاردها جمعیت در محشر است، کجا جایتان میدهند؟ امام صادق به ابراهیم مکالدی فرمود، تکونوا معنا با ما هستید، وقتی از قبر درآمدید نگران محشر نباشید که کجا هولتان بدهند، و با فرمان بگویند کجا بایست، نه تکونوا معنا، سوره رعد هم میگوید وقتی شما مومنین از قبر درمیآیید، وَ اَلْمَلاٰئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بٰابٍ ﴿الرعد، 23﴾، فرشتگان رحمت از روبرو دست راست، پشت سر، بالای سر هجوم میآورند بهتان دست به سینه میگذارند سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ ﴿الرعد، 24﴾ شما بودید که در راه اهل بیت ایستادگی کردید، شما بودید که تا آخر عمر پای ابی عبدالله ایستادید سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى اَلدّٰارِ ﴿الرعد، 24﴾ یا ابا عبدالله.
چهارمین جایی که این عشق فرمانروایی میکند، اول یک آیه گوش بدهید راجع به پروندهها، پروندهها را میدهنددست مردم خطاب میکنند، این خطاب خطاب با محبتی نیست خطاب حکومتی است اقرا کتابک، بخوان پروندهات را، اِقْرَأْ كِتٰابَكَ كَفىٰ بِنَفْسِكَ اَلْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً ﴿الإسراء، 14﴾، بس باشد که خودت به این پرونده خراب کثیف نمره بدهی این برای دیگران اما برای ما، چهارمی جایی که این عشق به فریاد میرسد عند فطائر الکتب وقتی است که پروندهها را پخش میکنند این عشق میگوید پرونده این را بده دست راستش، وَ أَصْحٰابُ اَلْيَمِينِ مٰا أَصْحٰابُ اَلْيَمِينِ ﴿الواقعة، 27﴾ فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿الواقعة، 28﴾ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿الواقعة، 29﴾ وَ مٰاءٍ مَسْكُوبٍ ﴿الواقعة، 31﴾ وَ فٰاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿الواقعة، 32﴾ لاٰ مَقْطُوعَةٍ وَ لاٰ مَمْنُوعَةٍ ﴿الواقعة، 33﴾ پرونده. پیغمبر میگوید پرونده شماها یک تیتر بالایش دارد عنوان صحیفة المومن تیتر پرونده مومن یعنی شیعه، ما دلیل داریم برای همه این حرفهایمان، کاری هم به دری وریهای مخالفین نداریم که هیچ دلیلی ندارند یاوه فقط میگویند، فقط شیعه اهل نجات است، فقط شیعه مورد محبت خداست، فقط شیعه را خدا ازش رضایت دارد. تیتر پروندهتان عنوان صحیفة المومن حب علی ابن ابیطالب.
پنجم، این عشق پادرمیانی میکند، عند الحساب وقت رسیدگی به پرونده، عند الحساب، همانجا بفرمایید جا نیست ببخشید. عند الحساب آنجا بهتان میگویند که حوسب حسابا یسیرا، رسیدگی به حساب شما بسیار آسان است، مته لای خشخاش نمیگذارند برایتان، یک پارچه خوبیهای دنیایتان را میبینند میگویند مهر بزنید، یکپارچه گناهانتان را میبینند و میگویند ببخشید، حوسب حسابا یسیرا، حساب آسان. حساب یسیر، این جای پنجم.
و عند المیزان، وقتی میخواهند پروندهتان را بکشند، فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوٰازِينُهُ فَأُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ ﴿الأعراف، 8﴾، جالب است آیه، آیه هفتم اعراف است، ثقلت این را دقت بفرمایید، ثقلت موازینه کسی که وزن پروندهاش سنگین است، و اما من ثقلت موازینه، الله اکبر، انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما که اهل قرآن هستیم و اهل اهل بیت هستیم، فکر بکنید وزن پرونده ما چقدر خواهد بود؟ قرآن چقدر وزن دارد؟ اهل بیت چقدر وزن دارند؟ کسی که با قرآن زندگی میکنددر حد خودش، با حلال و حرام قرآن زندگی میکند یعنی قرآن با اوست، عمل به قرآن در پروندهاش است اقتدای به اهل بیت در پروندهاش است، فمن ثقلت موازینه آیه هفتم اعراف است، فاولئک هم المفلحون، روز قیامت تا بهشت و رضای خدا هیچ مانعی سر راهش نخواهد بود. فلاح یعنی برداشتن موانع، این سنگینی پرونده شیعه.
و عند المیزان، اما هفتمی، و عند الصراط، این عشق فرمانروایی پرقدرتش وقت گذشتن از صراط نشان داده میشود اینجا، خدا میفرماید پیغمبر میفرماید، علی اول جاده ایستاده، تمام جهانیان از جاده رد بشوند، هر کسی را علی اجازه رفتن به بهشت داد برود، این قدرت محبت این یک.
سر و کار مابا علی است، دو یکی از طلبهای ابی عبدالله از پروردگار این است خوب دقت کنید، مطالبه دارد آمرزش گناهان گریهکنندگان، به پیغمبر و پدرش و مادرش میگوید به اینها دعا کنید، به زهرا پیغمبر گفت دست تمام وابستگان به حسینت را خودم میگیرم و میبرم، این قدرت محبت. عشق تو میکشاندم شهر به شهر و کو به کو، دنباله دارد روایت، برای فردا اگر زنده بودم. محبت نار الله الموقده، خدا این آتش را در دلهای ما برافروخت. امید هم بهتان بدهم پیغمبر فرمود این آتش حسین من در دلها سرد نمیشود. روز اول محرم است، شب جمعه است، شب جمعه است قاطی همه انبیا و ائمه و ارواح اولیا بشویم، السلام علیک یا ابا عبدالله، روز اول محرم امام هشتم روضه داشت، تا روز عاشورا، میآمدند شیعهها، یکی از آنهایی که امروز آمد روضه ابن شبیب بود، آمد جلو امام هشتم داشت گریه میکرد، نه اینجور گریه، امام هشتم فرمود کربلا تاچشم ما را زخم کرد، نه اینجور گریه، یابن شبیب ان کنت باکیا علی شیء اگر تا آخر عمرت برای چیزی خواستی گریه کنی، برای داغی، مصیبتی، پدری مادری برادری فرزندی، فبک للحسین گریهات را جهت بده به طرف ابی عبدالله، یابن شبیب عمه ما را کتک زدند.
منبع : پایگاه عرفان